اول اینکه به طور کلی مواضعی که ایشان اخیراً در سخنرانی ها بیان می کند می توان گفت مواضعی غیر شرعی هستند، زیرا ایشان بر اساس تعهدات دینی سوگند یاد کردهاند، برخلاف قانون وشرع، انحرافی از مسؤلیت ها نداشته باشند و موضوعاتی را که مطرح میکنند، بر خلاف آن تعهد و سوگند نباشد.
دوم اینکه این مواضع غیرقانونی است زیرا مخالف مسئولیت های مصرح و وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی است. روحانی حق ندارد مطالبی را که در حیطه مسئولیت ایشان نیست و به مسئولیت قوای دیگر مرتبط است مطرح نماید و استقلال قوا را مخدوش سازند. بنابراین قانون شکنی مقدمه دیکتاتوری است.
نکته سوم اینکه مواضع ایشان غیر مردمی و مغایر با خواست مردم است و این رویه ایشان سنخیتی با خواسته عمومی مردم ندارد.
در افکار عمومی مشخص گردیده است که روحانی بیشترین مخالف را دارد. درنظرسنجیهای انجام شده محبوبیت شخص روحانی به پایین ترین حد خود رسیده است. مطالبات مردم که منجر به این نتیجه شده، شفاف و روشن است؛ موضوعاتی نظیر اشتغال، درآمد و کاهش هزینه های معیشتی و رفاهی که دولت آقای روحانی نمره قبولی در آن دریافت نکرده است مواضع آقای روحانی نشان از خط تفرقه ای است که در دوران انقلاب توسط دیگران مطرح بوده و البته با وجودی که مشکلاتی را برای جامعه ایجاد می نمود ولی توام با موفقیت نبود ممکن بود با مشغول سازی افکار عمومی و اذهان جامعه و برخی رسانه ها تا حدودی به مواردی این چنین پرداخته بشود ولی بعد از مدتی با بیداری و آگاهی مردم این موارد خود به خود تاثیر چندانی را در رویکرد سیاسی به اجتماعی مردم نداشته است از طرف دیگر اگر به جمیع مواضع ایشان توجه شود این نوع مواضع برای بازسازی روانی می باشد چون عملکرد این دولت تاثیر سوء روانی بر مردم گذاشت، مقبولیت و محبوبیت این جریان را کاهش داد برای بازسازی این مقبولیت باید به موضوعات روانی روی آورد. معمولاً در جنگ روانی سعی می شود در قالب لفاظیها طرف را مغلوب نمود و شفافیتی در کار هم نیست.
آقای روحانی در دو قطبی سازی اخیر خود به دو قطبی موافقان و مخالفان تقابل با دنیا یا تعامل با دنیا اشاره کرد در حالی که هم بر اساس نص صریح تئوری انقلاب اسلامی و مواضع امام راحل و مقام معظم رهبری و اصول صریح قانون اساسی و سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری وقوانین موضوعه در هیچ کجا تعامل با دنیا از طریق نظام جمهوری اسلامی نفی نگردیده است.غیر از رژیم جعلی و غاصب و اشغالگر قدس که از طرف نظام ما هیچگاه به رسمیت شناخته نشد و رژیم مستکبر و ظالم و جهان خوار و دشمن شماره یک ما، یعنی رژیم آمریکا، با همه دنیا تعامل داشته ایم، داریم، و خواهیم داشت. اصول سیاست خارجی ما بر اساس عزت، حکمت و مصلحت از طرف مقام معظم رهبری اعلام گردیده و بر این اساس هم اقدام گردید و در حال حاضر با هیچ کشوری غیر از دو تا رژیم نام برده تعامل نداریم و باید تاکید داشت که این رژیم جهان خوار آمریکاست که با بسیاری از کشورهای آزادیخواه و مستقل، از جمله کشور ما برنامه های مقابله و تقابلی را همواره در دستور کار خود، تا مرز سرنگونی هم داشته است.
دو قطبی دیگر مورد نظر آقای روحانی موافقان و مخالفان برجام بوده که این هم نوعی مغالطه میباشد. مردم ما هیچ گاه در دو صحنه دو قطبی قرار نگرفته اند، بلکه بسیاری از اندیشمندان و کارشناسان و صاحب نظران و دلسوزان جامعه به نوع برنامه دولت آقای روحانی در خصوص برجام و تعهدات غیر منصفانه ای که از ناحیه ایشان داده شد، انتقاد داشتند و مشخص گردید که استدلال های منتقدان بر علیه آمریکا به عنوان یک رژیم غیر متعهد صحیح بوده و این را خود روحانی اقرار نموده است.
موضوع دیگر دوقطبی مورد نظر ایشان مخالفان اف ای تی اف و موافقان این سیاست بوده است که اگر این رویکرد دولت آقای روحانی محقق شود، به معنای در اختیار گذاشتن همه محرمانه های نظام برای دشمن خواهد بوده و هیچ نفعی هم برای جامعه ما ندارد.
دو قطبی دیگر از دیدگاه آقای روحانی در خصوص نظارت استصوابی که در طول سالهای گذشته بر علیه شورای نگهبان به عنوان رکن رکین اساسی قانونیت و شرعیت نظام، از طریق جبهه مخالفان نظام مطرح گردید و هدف اصلی آن ها هم نفوذ به دستگاه اجرایی کشور وبرداشتن خط قرمزهای نظام می باشد که هم قانونی و شرعی بودهاند بنابراین طرح مخالفت با نظارت استصوابی، به معنای قبول نداشتن قانون است.
مطرح کردن این موضوع در واقع نوعی نمایندگی از جبهه ضد انقلاب و اپوزیسیون نظام می باشد که در شأن یک مسئول قانونی نظام نیست از طرف دیگر آقای روحانی برای چندمین بار به موضوع رفراندوم اشاره کردهاند در حالی که رفراندوم طبق اصول قانون اساسی موضوع و جایگاه و شرایط خود را دارد و در حیطه اختیار رئیسجمهور نیست و ساز و کار آن در قانون پیشبینی شده است بنابراین نحوه برخورد ایشان در خصوص رفراندوم در واقع همان اظهاراتی است که از سوی مخالفان نظام مطرح می گردد.
آقای روحانی باید مشخص کنند ایشان رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی هستند یا در موضع مخالف و منتقد این نظام میباشند. ایشان با این که از مردم رای گرفته اند، آیا بنا دارند به رای مردم وفادار باشند یا وفادار نخواهند بود؟ آقای روحانی به خوبی به یاد دارند چنین اظهاراتی از سوی آقای بنی صدر در اوایل دهه ۶۰ به عنوان رئیس جمهور قانونی مطرح گردید و ایشان دنبال نوعی سپهسالاری بوده تا همه ارکان نظام را کنار بزنند و قدرت را در حیطه اختیار خود درآورند و دیکتاتوری جدیدی را ایجاد کنند که نتایج آن قطعاً حضور مجدد جهانخواران و استعمارگران بر سرنوشت این کشور بود که این توطئه خنثی شد و عدم کفایت ایشان به تصویب مجلس شورای اسلامی وقت رسید.
بنی صدر آن زمان فکر میکرد شاید ۴۰ سال بتواند در راس قدرت باشد و در هاله ای از ابهام و خیالات، بتواند بر سرنوشت یک کشور حکمرانی مستبدانه داشته باشد و ارکان قدرت را در اختیار بگیرد در حالی که همه حب جاه قدرت او را از اوج عزت و قدرت به پایین ترین سطح ذلت فرو کشاند. اینها تجربه گرانبهایی برای مسئولان کشور هستند که در کشور اسلامی با معیارهای اسلامی، با رهبری عادل و آگاه و فقیه و با تقوا، و با حضور مردمی جان بر کف و آماده شهادت و آگاه به امور و حاضر در صحنه ها، این خواب ها تعبیر نمی گردد و تعبیر نخواهد شد.
در چنین شرایطی بود که امام راحل به بنی صدر و امثال ایشان می فرمودند؛ شما غلط می کنید قانون را قبول ندارید قانون شما را قبول ندارد. اینها عبرتها یی برای مسئولان نظام بوده و هست و خواهد بود. روحانی در اظهارات اخیرشان گفته اند؛ به مردم می گویند که چه کسی مسئول تعطیلی کشور بودهاست. ظاهراً ایشان هیچ مسئولیتی در نظام ندارند. تفاوت سخنان ایشان با مهره های ضدانقلاب واپوزیسیون خارج از نظام چیست؟ ایشان که یک فرد عادی و بی مسئولیت و خارج از نظام نیستند، ایشان با رای ملت و بر اساس قانونرئیس جمهور شدند و باید پاسخگوی خواسته های نظام و مردم باشند و قانون را به نحوه صحیح اجرا کنند. این سخن روحانی هیچ توجیه شرعی و قانونی و منطقی و حتی عرفی ندارد. در هیچ کجای دنیا هیچ رئیس جمهوری با هر عقیده و مرام و مسلکی چنین اظهاراتی را بر زبان نمی آورد. بهنظر می رسد این ها نوعی کفر نعمت، خروج از دایره تقوا، سوء استفاده از آزادی، سوء استفاده از آرای قانونی و سوء استفاده از موقعیت شغلی می باشد که در هر کجای دنیا جرم بوده و شخص مجرم باید بر اساس قانون محاکمه شود و تاوان اظهارات خود را پس دهد.
در شرایطی که دشمنان انقلاب و نظام ما هجمه ها و محاصره های گوناگونی را برای سرنگونی نظام در پیش گرفته اند، این چه توجیهی است که یک مسئول بلندپایه نظام همنوایی با اظهارات دشمن را در پیش بگیرد. آقای روحانی دنبال چیست؟ نکند زندانی شدن حسین فریدون وی را عصبانی نمود؟ ایشان با حمایت رهبری تا کنون در مسئولیت باقی ماندهاند و منتقدان اصلی ایشان صبر و حوصله و سعه صدر به خرج دادند، حتی موافقان و رای دهندگان به ایشان خواهان استعفای وی بودهاند. دو سال دیگر بر اساس قانون باید در مسند مسئولیت بمانند و پاسخگو باشند. بعد از آن می توانند و آزاد خواهند بود هر نوع اظهارات ضد نظام را مثل بقیه، در خارج از کشور بر زبان بیاورند. ولی باید توجه کنند که چنین اظهاراتی از سوی امت حزب الله بیش از این پذیرفته نبوده و نخواهد بود و مردم ما اجازه نخواهند داد نظامی که بر اساس خون شهدا شکل گرفته و استمرار یافته، این چنین مورد هجمه های غیر دینی، غیرشرعی، غیر عقلی، غیر منطقی و غیر عرفی قرار گیرد.بیان این چند جمله برای ما بسیارسخت است، ولی باید نوشت فاعتبروایااولی الابصار.