نگاه

روایت مرحوم قدیریان از مقاوت مادر شهید حاج صادق امانی

وقتی حاج صادق و حاج هاشم زندانی بودند، او هیچ وقت جلوی در زندان نرفت که آن ها را ببیند. از ایشان خواستند که شما برای بچه هایت تقاضای عفو کن. ایشان می گفت که بچه های من خلافی نکرده اند که من عفو بخواهم؛ من از چه کسی عفو بخواهم؟ من از خدا تقاضای عفو می کنم.
لازم می دانم که از مادر بزرگوار شهید حاج صادق امانی- محترم خانم- یادی بکنم.

وقتی حاج صادق و حاج هاشم زندانی بودند، او هیچ وقت جلوی در زندان نرفت که آن ها را ببیند. از ایشان خواستند که شما برای بچه هایت تقاضای عفو کن. ایشان می گفت که بچه های من خلافی نکرده اند که من عفو بخواهم؛ من از چه کسی عفو بخواهم؟ من از خدا تقاضای عفو می کنم.

از او خواستند که شما بیا زندان، گفت: " نه من پشت در زندان نباید بچه هایم را ببینم. هرگز من آنجا نمی آیم." لذا وقتی مرحوم حاج صادق اعدام شد به ایشان نگفتند؛ اما او می گفت: " احساس می کنم که حاج صادق نیست" و تا زمانی که حاج هاشم زندانی بود، هرگز به زندان نیامد. ایشان قبل از آنکه حاج هاشم آزاد بشود، مرحوم شدند، لذا حاج هاشم و حاج صادق را ندید.

حاج هاشم ابتدا به اعدام، ولی بعد با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد و تا سال 1356 در زندان بود.

برگرفته از خاطرات حاج احمد قدیریان

https://shoma-weekly.ir/uu1TZW