نگاه

رنگ عاشورایی نهضت امام

راهپیمایی روز عاشورا در مرکزیت مبارزات تصمیم‌گیری شد و مورد تایید امام امت قرار گرفت. احمد بهاری فرد از همراهان شهید عراقی در پاریس در این خصوص می‌گوید «امام به شهید عراقی فرموده بودند که برنامه راه‌پیمایی تاسوعا و عاشورا را درست کنید و دو مرتبه برگردید به پاریس. از پاریس به تهران ‌آمد و راه‌پیمائی تاسوعا و عاشورا را راه انداخت. شهید عراقی از شب قبلش برنامه‌ها را ردیف کرد. منزل شهید عراقی برای همان راه‌پیمائی جلسه‌ای بود. آقای عسگراولادی و آقای توکلی‌بینا و خیلی از آقایان بودند.»

محمد مهدی اسلامی- «اشخاص متدین را، به جرم آنکه در عاشورا دسته راه انداخته‏اند و شعار ضداسرائیل با خود داشته‏اند، به حبس و زجر و شکنجه کشیدند و اکنون هم در حبس به سر مى‏برند، با آنکه با کمال آرامش حرکت مى‏کردند...»

این بخشی از پیام امام امت به ملت ایران در فروردین ماه ۱۳۴۳ است. زمانی که پس از زندان و حصر و ... فرصتی برای امام جهت اظهار تأسف از تسلط اسرائیل و عمال آنها بر شئون مملکت و تمجید از مبارزات یاران مبارزش در عاشورای حماسی ۱۳۴۲ پدید آمده بود.

برنامه های محرم سال ۱۳۴۲ شمسی، در حقیقت با انبوه بیشمار شرکت کنندگان در راهپیمایی عاشورا، ادعاهای شاه درباره رفراندوم و رای مردم و رای چهار هزار و خرده ای مخالفان که رژیم اعلام کرده بود، باطل گشت و ادامه آن منتهی به جریان قیام مردمی و اسلامی ۱۵ خرداد و مراسم‌های بزرگداشت آن و تعطیل سراسری در هفتم شهدای ۱۵ خرداد ۴۲ و مهاجرت مراجع و علمای شهرها به تهران، و تعطیل های بازارها و خیابانها، و تحریم انتخابات و مجلس فرمایشی دوره ۲۱ شاه، فعالیت های دوران محصور بودن امام خمینی، آزادی ایشان، جریانات قم و جشن مدرسه فیضیه و ... شد.

عاشورای سال ۴۲ با عاشوراهای سال های دیگر متفاوت بود. مردم با رهنمود امام خمینی (ره) به دنبال فرود آوردن ضربه ای دیگر بر رژیم شاه بودند. استاد عسگراولادی در این خصوص می گوید « راه‌پیمائی عاشورا محصول چند جلسه پی‌درپی است. امام در فرودین ماه به ما اجازه ندادند برای شهدای فیضیه برنامه‌ای داشته باشیم، بلکه در اردیبهشت ماه به عنوان چهلم شهدای فیضیه اجازه دادند که ما در تهران برنامه داشته باشیم. برنامه‌ها اول یکی در مسجد بازار دروازه حضرتی بود و به تعبیری کوچه ارمنی‌ها، مسجد آسید علی‌نقی بود که آمدند و جلوی آن را گرفتند. دیگر آنجا به ترتیب آشنا شدیم. فردا شب را اعلام کردیم مسجد امین‌الدوله، پس فردا شب را مسجد حمام گلشن آقای غروی و همین طور گسترش پیدا کرد و بعضی شب‌ها تا ۲۰ جا برای مدرسه فیضیه برنامه برگزار می‌شد. اداره کردن این مراسم، ما را به هم نزدیک کرد. خدا رحمت کند شهید صادق امانی را، روی بارهای انبار آنها می‌نشستیم و برنامه‌ریزی می‌کردیم. انبارشان کنار سر قبر آقا بود و شاید صد تا کیسه بار روی هم می‌چیدند و ما می‌رفتیم آن بالا می‌نشستیم که اصلا کسی حدس هم نمی‌زد که آنجا دور هم جمع شده‌ایم! در آنجا برنامه‌ریزی کردیم که از امام درخواست کنیم به ما اجازه بدهند که ما دسته ممتازی در روز عاشورا داشته باشیم. آقای توکلی و بنده و مرحوم شفیق رفتیم خدمت امام و شیوه راه‌پیمائی را که از جنوب تا شمال تهران آن روز، از مسجد حاج ابوالفتح به طرف دانشگاه و بازگشت به مدرسه صدر بود، برای امام گفتیم. ما گفتیم که علم و کتل نمی‌آوریم و با پلاکاردها و پرچم‌های بلند و با قرآن حرکت کنیم. امام فرمودند کار خوبی است و اجازه دادند.»

شهید اسلامی می گوید: «از کارهای مهم این جمعیت [مؤتلفه اسلامی] ترتیب یک راهپیمایی بزرگ در عاشورای قبل از ۱۵ خرداد بود که از همه دسته جات مذهبی دعوت کردیم که در این راهپیمایی شرکت کنند. و امام هم تایید کردند و مخصوصاً یکی از شعارهای ما را اصلاح کردند. این راهپیمایی اثر به سزایی در برخورد با رژیم داشت وشعارها عموماً ضد رژیم بود.»

در روز عاشورا و فردای آن ، خیابانهای تهران مملو از جمعیت عزاداری بود که با در دست داشتن تصاویر امام خمینی فریاد می زدند: "خمینی ، خمینی خدا نگهدار تو بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو" هنگام عبور عزاداران از مقابل کاخ مرمر نیز شعار "مرگ بر این دیکتاتور" از سوی مردمی که اشاره به کاخ شاه داشتند تکرار می شد. محرم آن سال ، محرم عجیبی بود دسته های عزادار یاری امام خمینی را همچون یاری سیدالشهدا علیه السلام در روز عاشورا می دانستند و ایران و قم را کربلا، شعار می دادند : "قم دشت کربلا، هر روزش عاشورا، فیضیه قتل گاه ، خون جگر علما، شد موسم یاری مولانا الخمینی"

شهید حاج مهدی عراقی در خصوص محرم و عاشورای ۱۳۴۲ در کتاب ناگفته ها شرح مفصلی دارد ازجمله اینکه با توجه به رهنمود امام، با مداحهای معروف تهران که بقیه از آنها حرف شنوی داشتند نظیر حاج عباس زریباف و حاج ناظم ملاقات کردند و از همه شان قول گرفتند که شعرهایی که می سازند، نوحه هایی که می گویند، همه اش در رابطه با مدرسه فیضیه باشد.

در سالگرد نخستین عاشورای نهضت و قیام ۱۵ خرداد شورای مرکزی هیئت های مؤتلفه اسلامی به جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای ۱۵ خرداد و روشن نگه داشتن مشعل مبارزه، با توجه به رهنمود امام و با استفاده از تجربه گذشته خود در راه اندازی تظاهرات و راهپیمایی تصمیم به برپایی راهپیمایی در ایام تاسوعا و عاشورا گرفت.

شهید مهدی عراقی درباره راهپیمایی سال ۱۳۴۳ می گوید: «بچه‌ها مقدمات دسته روز عاشورا را فراهم کردند، این دفعه از مسجد شاه قرار شده بود راه بیفتیم بیاییم خیابان سیروس و از آنجا هم بیاییم مجلس و از آنجا برویم به طرف دانشگاه. عکسهای بزرگی از حاج آقا انداخته (شده بود) و آماده شده بود و پلاکاردها هم همان پلاکاردهای سال گذشته یک مقدارش بود... زد و خورد شد بین بچه‌ها و پلیس... البته توی آن درگیری و زد و خورد ۳۸ نفر دستگیر شدند که از جمله خود من بودم.»

یکی از محورها در راهپیمایی عاشورای سال ۱۳۴۳ خورشیدی، مقابله با ذلت پذیری در برابر دشمنان اسلام بود. شهید لاجوردی که در همه صحنه های مبارزه علیه شاه و استکبار، نقش موثری را در جمع یاران داشت ، در این خصوص می گوید « شهید همیشه زنده ما "مهدی" در تظاهرات عظیم سال ۴۳ که به ابتکار جمعیت های موتلفه اسلامی ترتیب یافت،‌سخنرانی پر هیجانی را ایراد کرد که در آن زمان و در چنان تظاهراتی، کمتر کسی را جرات چنین کاری بود. »

این راهپیمایی تحرکی مجدد پس از کشتار بی نظیر شاه در ۱۵ خرداد بود که موجی نو را آغاز کرد. محور مبارزات امام از این پس در مقابله با کاپیتولاسیون آمریکایی شاه بود. مبارزاتی که به تبعید امام خمینی (ره) و فرزند بزرگوارشان حاج آقا مصطفی به ترکیه منجر شد و پس از آن موجی از افشاگری راه افتاد که بسیاری از مبارزین دستگیر، محاکمه و به زندان های متفاوتی محکوم شدند.

پایان سال ۱۳۴۳، با دستگیری بخش عمده‌ای از مبارزان مؤتلفه اسلامی همراه شد. اما زندان مانع از دمیدن حس حماسی عاشورا به زندانیان نگشت. تا آنجا که شهید عراقی توانست با هماهنگی با مسئولین زندان و مدیریت زندانیان، برگزاری مراسم های مناسبی در زندان را انجام دهد.

این چندان دور از انتظار نبود؛ چه آنکه عمده ارتباطات تشکیلاتی موتلفه اسلامی از مراسم عزاداری های محرم و صفر آغاز گردیده بود. بخشی از این ارتباط، ارتباط گیری با روحانیت بود. این ارتباط با علما تا آنجا ادامه یافت که هسته اصلی مبارزات در سالهای ۵۶ و ۵۷ با مشارکت چهره های شاخص موتلفه و روحانیت شکل گرفت. یکی از شاخص ترین برنامه های آن سال راهپیمایی عاشورای ۱۳۵۷ بود.

پس درج مقاله‌ای در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ (۲۷ محرم) در روزنامه اطلاعات، که امام خمینی و قیام کنندگان پانزده خرداد را مورد اهانت قرار داده بود، مجالس محرم و صفر آن سال، دوباره رنگ قیام گرفت. قیام ۲۹ محرم یا ۱۹ دی ماه در قم که از سوی امام ادامه قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دانسته شد، با برپایی اربعین شهدای شهر به شهر، ادامه یافت و از تبریز به یزد، کرمان و سراسر کشور گسترش یافت. محرم سال ۱۳۵۷ برای رژیم شاه یک کابوس وحشتناک بود. امام برای مردم شخصیت امام‌حسین علیه‌السلام و شاه، یزید را تداعی می‌کرد.

امام‌خمینی(ره) در سخنرانی اول ماه محرم در نوفل‌لوشاتو، با اشاره به فلسفه قیام امام‌حسین(ع) و مسئولیت مردم ایران در این مقطع فرمودند: «مقابل یک نفری که دارد همه حیثیات اسلام و مسلمین را می‌برد و سلطه پیدا کرده است بر مقدرات مسلمین و سلطه می‌دهد کفار را بر بلاد مسلمین، ارتش ایران را به دست مستشارهای امریکایی می‌سپارد، مخازن ایران را به جیب این و آن می‌کند، فرهنگ ایران را ضایع کرده . . . یک همچو آدمی که بر مسندی نشسته است، این استنکار لازم دارد؛ یعنی بر همه مردم لازم است که این را به او بگوید که بیا پایین از این مسند، همه مکلف هستند.»

به دنبال این سخنرانی و تمهیدات هسته مرکزی هماهنگی مبارزات برای برگزاری هرچه‌باشکوه‌تر تظاهرات عزاداری ماه محرم، مقامات رژیم روزهای پرتنشی را پیش‌بینی می‌کردند. دولت نظامی ازهاری‌، به مثابه آخرین تیرِ ترکشِ رژیم شاه بود که شاید بتواند در سایه ایجاد ترس و هراس‌، به اوضاع ناآرام انقلابی خاتمه دهد. ولی مبارزان مذهبی و در راس آن شورای انقلاب، اهمیت فرصت به‌وجودآمده در محرم را دریافته و آماده بهره‌برداری از این فرصت بودند. روز اول محرم، تظاهرات آرامی در اکثر نقاط کشور برگزار شد.

شرکت مردم در راهپیماییها در اعتراض به شاه و رژیم پهلوی هر روز بیش‌ازپیش گسترده‌تر می‌شد. خبر تدارک این راهپیمایی، مسئولان رژیم شاه را به تکاپو انداخت تا از برگزاری آن جلوگیری نمایند.

راهپیمایی روز عاشورا در مرکزیت مبارزات تصمیم‌گیری شد و مورد تایید امام امت قرار گرفت. احمد بهاری فرد از همراهان شهید عراقی در پاریس در این خصوص می‌گوید «امام به شهید عراقی فرموده بودند که برنامه راه‌پیمایی تاسوعا و عاشورا را درست کنید و دو مرتبه برگردید به پاریس. از پاریس به تهران ‌آمد و راه‌پیمائی تاسوعا و عاشورا را راه انداخت. شهید عراقی از شب قبلش برنامه‌ها را ردیف کرد. منزل شهید عراقی برای همان راه‌پیمائی جلسه‌ای بود. آقای عسگراولادی و آقای توکلی‌بینا و خیلی از آقایان بودند.»

تظاهرات روز تاسوعا به صورت مقدمه‌ای برای تظاهرات گسترده و باشکوه روز عاشورا درآمد. بادامچیان در این خصوص می‌گوید « در راهپیمایی روز تاسوعا می‌خواستیم همه گروه‌ها شرکت کنند، اما عده‌ای مثل نهضت آزادی گفتند به شرط آنکه شعار مرگ بر شاه ندهید، حاضریم این راهپیمایی را تایید کنیم ... آن روز خیلی مراعات وحدت را کردیم. بعد که به سر کوچه مسجد قبا رسیدیم، تمام کسانی که هماهنگ کننده بودند، ناراحت بودند که مردم به ما خیلی فشار آوردند که شعار مرگ بر شاه بدهیم، چرا نگذاشتید. گفتیم می‌خواستیم میزان تبعیت پذیری توده مردم را از هسته مرکزی آزمایش کنیم. انصافا دیدیم که با بینش همراهی کردند و شعار ندادند، اما فردا هرقدر خواستید شعار مرگ بر شاه بدهید. مدتی بعد در خیابان آزادی بودم که محمد خلیل‌نیا از جبهه ملی را دیدم، گفتم آقای بادامچیان خیلی عالی شد، گفتم خدا به ملت برکت بدهد. گفت اما شما و آخوندها خراب کردید، فردا مردم خسته‌اند و نخواهند آمد و آبروی حرکت امروز را هم از بین خواهید برد. گفتم دفترچه یادداشت همراهت داری؟ کنارش یادداشت کن، فردا با اینکه شماها نخواهید آمد جمعیت بیشتر خواهد شد و فردا آنچنان مرگ بر شاه خواهیم گفت که آمریکا هم بشنود. گفت حالا خواهیم دید. روز عاشورا که آن جمعیت عظیم در خیابانها جوشید و شعار مرگ بر آمریکا گفتند، یاد او بودم و او تا چند وقت خود را نشان ما نمی‌داد.»

آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران که اتاق محل کارش مشرف به مسیر تظاهرات بود، روایتی زنده و گویا از این واقعه ارائه می‌دهد: « من ارقام یک تا یک‌ونیم‌میلیون را اغراق‌آمیز نمی‌دانم. بیشتر تظاهرکنندگان از کسبه و بازاریان و افراد طبقه متوسط بودند و بسیاری از آنان زنان و مردان خوش‌لباس و مرتب بودند. منظره آن را من هرگز فراموش نمی‌کنم [...] در خیابانها حتی یک سرباز یا پلیس هم دیده نمی‌شد ولی نظم جمعیت فوق‌العاده بی‌نظیر بود.» ۲۰ آذر ۱۳۵۷، با چنین راهپیمایی بزرگی نقطه عطفی شد که کمتر از دوماه بعد از آن، پیروزی انقلاب اسلامی رقم خورد. عاشورای پیش رو، چهل و دومین عاشورایی است که پس از آن تاریخ ایرانیان پیام حسینی را تکرار می‌کنند؛ چهار دهه‌ای که «جبهه مقاومت»، متأثر از نهضت کربلا و در ادامه انقلاب اسلامی در خاک کشورهای متعددی حتی فراتر از مرزهای ایران کهن پرچم «هیهات منا الذله» برافراشته‌اند.

https://shoma-weekly.ir/bTmYgt