نگاه

رنج‌بودن از 65 تا‌کنون

راضیه دختر سه ساله‌ای بود که به علت فوت پدر و ازدواج مادرش در خیابانها می‌خوابید و کسی را نداشت؛ سعید از وضع او مطلع شد و او را به بهزیستی برد و به عنوان دختر خوانده هزینه نگهداری او را پذیرفت. 22 سال بعد سعید از حقوق شخصی جانبازی‌اش برای او لوازم اولیه زندگی را فراهم و در اربعین امسال اورا به کربلا فرستاده بود که در حین پیاده‌روی بسوی مشهد مقدس، خبر شهادت پدر خوانده‌اش را شنید.
یادبود شهید سعید ترقی- همرزم او سردار صلاحی تعریف میکرد. ارتفاعات 2519 حاج عمران که نقطه استراتژیکی در جبهه بود در معرض تصرف عراقیها قرار گرفته بود. اگر این قله تصرف میشد تمام غرب تا پیرانشهر زیر نفوذ عراقیها قرار میگرفت. شهید کاوه گفت باید گردان امام حسین(ع) این بلندی را بگیرند و اجازه ندهند عراقیها مسلط شوند. همراه تعدادی از افراد به همراه معاون گردان سعید ترقی رفتیم و تا بالاهای قله را از چنگ عراقیها در آوردیم. چند ده متر مانده بود که قله کاملا به تصرف ما درآید. سعید و تعدادی از همرزمانش در حصار یک تیربار عراقی افتادند و شهید و مجروح شدند. آنجا بود که سعید در 19 اردیبهشت 65 به درجه جانبازی 70درصد نائل شد. بار دیگر که شهید کاوه برای تصرف آن قله رفت او هم شهید شد و سعید رنجبودن در دنیا را تا همین هقته گذشته تحمل کرد و پرکشید. شاید این خبر برای یک نفر بیش از دیگران دردناک بود.

راضیه دختر سه سالهای بود که به علت فوت پدر و ازدواج مادرش در خیابانها میخوابید و کسی را نداشت؛ سعید از وضع او مطلع شد و او را به بهزیستی برد و به عنوان دختر خوانده هزینه نگهداری او را پذیرفت. 22 سال بعد سعید از حقوق شخصی جانبازیاش برای او لوازم اولیه زندگی را فراهم و در اربعین امسال اورا به کربلا فرستاده بود که در حین پیادهروی بسوی مشهد مقدس، خبر شهادت پدر خواندهاش را شنید.

https://shoma-weekly.ir/a8VCgT