نگاه

رنج امید

خسته از رنج روزانه و چهره های عبوس؛ به امید «امیدی» قدم می زنم که زمزمه ای در گوشم می شنوم، نجوایی با طنین صدای خویش! «دنیا ، زندان مومن و بهشت کافر است
سلما محمدی- خسته از رنج روزانه و چهره های عبوس؛ به امید «امیدی» قدم می زنم که زمزمه ای در گوشم می شنوم، نجوایی با طنین صدای خویش! «دنیا ، زندان مومن و بهشت کافر است.»

با خود می گویم، از خدای رحمان و رحیم دور نیست؟ آری خداوند خدا خود فرموده است که «لقد خلقنا الإنسان فی کبد» اما چرا؟ مگر خداوند قادر متعال نمی توانست مومن را در دنیا و آخرت در آسایش قرار دهد؟

به یاد آوردم در تاریخ چه بسیار حکایتها خوانده ام از کسانی که ایمان آورده بودند و در مسیر سختی ها پای سست کرده و تباه شدند. حکمت «حکیم» از این حکم به ابتلا چیست؟ نجوا را دوباره می شنوم که «آیا مردم گمان میبرند که رهایشان کنند که [به زبان] بگویند ایمان آوردهایم و ایشان را نمیآزمایند؟ و به راستی پیشینیان آنان را آزمودهایم، و بیشک خداوند راستگویان و دروغگویان را معلوم میدارد .»

آری، این رنج ، رنج «امید» است. امیدی خروشان از سرچشمه ایمان؛ آن را که امید نیست، خواهد ایستاد.

https://shoma-weekly.ir/nYaI3H