نگاه

رمز یا زهرا (س)

تو در این عملیات شهید نمی شوی، تو باید زنده بمانی و این خواب را برای خانواده ام تعریف کنی».چند روز بعد عملیات با رمز یا زهرا (س) آغاز شد و مرتضی به آرزویش دست یافت و درست شبیه حضرت زهرا(س) به شهادت رسید. بازوی شکسته، پهلوی له شده، ترکشی در صورت؛ همه به این سعادت او غبطه خوردیم.

سیدپیمان عبدمنافی- مرتضی صدایم کرد و گفت: «دیشب خواب دیدم، در عملیات بزرگی شرکت کردم و حجم آتش دشمن شدید است. در حین پیشروی بانویی سیاه پوش را دیدم. وقتی چشمم به آن زن افتاد با تعجب از رزمنده کنارم پرسیدم: «این خانم کیست؟» پاسخ داد: «مادر بچه ها.» گفتم: « باشه، این جا چه کار می کنه؟»رزمنده با اطمینان گفت: «اگر این خانم نباشد ما توی جنگ شکست می خوریم». در همان لحظه هواپیماهای دشمن بالای سرمان ظاهر شدند. من خیلی ترسیدم. خانم به هر هواپیمایی که نگاه می کرد هواپیما سقوط می کرد.وقتی به خاکریز رسیدیم ما مشغول کندن سنگر شدیم که خانم از کنار من رد شد. یک باره از خواب پریدم. همان لحظه به مسجد رفتم و خواب را برای حاج آقا تعریف کردم. گفت: «حضرت فاطمه (س) را در خواب دیدهای. به یاری حق هواپیماهای زیادی سرنگون خواهند شد....»با شنیدن این جمله یقین پیدا کردم شهید خواهم شد. به او گفتم: «مرتضی دعا کن من هم شهید شوم،» اما او با خنده گفت: «تو در این عملیات شهید نمی شوی، تو باید زنده بمانی و این خواب را برای خانواده ام تعریف کنی».چند روز بعد عملیات با رمز یا زهرا (س) آغاز شد و مرتضی  به آرزویش دست یافت و درست شبیه حضرت زهرا(س) به شهادت رسید. بازوی شکسته، پهلوی له شده، ترکشی در صورت؛ همه به این سعادت او غبطه خوردیم.

https://shoma-weekly.ir/YsXLfB