نگاه

رمز و رازی در کار نیست

گفت رمز و راز دانستن نمی‌خواهد که! دقت می‌خواهد و تفکر و تابع احساسات نبودن! جبهه هم رفت؛ اما تقدیرش جای دیگر رقم خورد. در سال ۱۳۶۰ در مدرسه‌ای که معاون آن بود در کنار یکی از بستگانش و در بمب‌گذاری میدان سپاه سفر کرد.
شهید امیر هوشنگ حسینینژاد- کتاب میخواند! آنقدر که بخش زیادی از روزش را میگرفت! آن قدر متواضع بود، برای پدرش، برای مادرش که بالها را زیر پای آنها گسترانیده بود،‌‌ همان که معبودش گفته! اما دقت داشت!

به همه چیز! حتی فرمان پدر! پدر در استعلامی که برای اداره برق مینویسی، اینها را هم اضافه کن! قبول نکرد! دیگران گفتند خوب همه همین را مینویسند، تازه چیزی نمیشود، حق کسی را هم نمیخواهیم بگیریم. گفت نمینویسم، چون این راست نیست!

***

گفتند صدام مرده! همه تهران رفت روی هوا! جشن و شادی و پایکوبی! روی پشت بام بودیم که به من گفت این شایعه از کجا آمده؟ گفتم همه میدانند، همه میگویند! پادگان هم اعلام کرده! گفت درست نیست! فردایش اخبار همه چیز را تکذیب کرد و من مانده بودم که چه سری بوده که او میداند و من نه!

گفت رمز و راز دانستن نمیخواهد که! دقت میخواهد و تفکر و تابع احساسات نبودن! جبهه هم رفت؛ اما تقدیرش جای دیگر رقم خورد. در سال ۱۳۶۰ در مدرسهای که معاون آن بود در کنار یکی از بستگانش و در بمبگذاری میدان سپاه سفر کرد.

* از شهدای حزب مؤتلفه اسلامی

https://shoma-weekly.ir/pmJmtx