آقای لاجوردی مورد اعتماد حضرت امام و مطیع ایشان بود و به دلیل دیدگاه خوبی که داشت توانسته بود منافقین را به خوبی شناسایی کند و مقابلشان بایستد و این غده سرطانی را از نظام جمهوری اسلامی ایران بکند و از پای درآورد.
خدا رحمت کند آقای عسکر اولادی را ایشان می گفت: « آقای لاجوردی در شناخت منافقین دو سال از همه ما جلوتر بود.» در حالیکه خود آقای عسکر اولادی و یارانشان هم شناخت بالایی از منافقین داشتند اما آقای لاجوردی اعجوبه ای دیگر بود. به نظر بنده این آقای لاجوردی بود که غده سرطانی منافقین را در سالهای انقلاب از ریشه درآورد. با این اوصاف مسلم است که منافقین با ایشان دشمن باشند؛ چون شهید علاوه بر شناخت خوبی که از آنها داشت عامل خوبی هم بود و مقاومت و ایستادگی می کرد. هیچ وقت حرفی نمی زد که به آن عمل نکند. شهید پشتکار فراوانی هم داشت و از معلومات خوبی برخوردار بود درس حوزوی خوانده بود و به قرآن و روایات تسلط زیادی داشت؛ اما بدون اجازه از ایشان و مراجع و علمای بزرگ اسلامی هیچ کاری را انجام نمی داد در نتیجه همه کارهای ایشان با مجوز شرعی و همه مطابق فقه و فقاهت بود.
آقای لاجوردی مورد اعتماد حضرت امام و مطیع ایشان بود و به دلیل دیدگاه خوبی که داشت توانسته بود منافقین را به خوبی شناسایی کند و مقابلشان بایستد و این غده سرطانی را از نظام جمهوری اسلامی ایران بکند و از پای درآورد. او تنها کسی بود که در مقابل آنها توانست ایستادگی و مقاومت کند. شهید هم شجاعت کافی را دارا بود و هم تقوا و شناخت که توانست مقابل این پست فطرتان ایستادگی کند. شهید لاجوردی در قلب مردم بود و مردم هم ایشان را دوست داشتند به همین خاطر منافقین در مقابل مردم ایستادند و در آخر زهر خود را ریخته و ایشان را از مسند به زیر کشیدند و بعد به شهادت رساندند.
شهید لاجوردی و امثال لاجوردی ها کم هستند و به ندرت در فواصل زمانی ظهور می کنند که متاسفانه ما قدر آنها را نمی دانیم. افراد متعهد هنوز هستند ولی مگر شهید بهشتی ها، رجایی ها، باهنرها و امثال اینها فراوان وجود دارد ؟ اینها کسانی هستند که به ندرت ظهور می کنند و جامعه باید جامعه ای باشد که قدر این افراد را بداند و از آنها استفاده کند.