1- با نزیک شدن به انتخابات نهم مجلس گروهها و جریانها به انحاء مختلف درصدد تسخیر فضای افکار عمومی هستند. به همین منظور با توجه به دو مقوله اطلاعات و ارتباطات، تحلیلی از این فضا صورت گرفته و فرضیاتی برای توصیف وضع موجود و نحوه جهت‌گیری آینده تدوین و راهکارهایی برای تغییر شرایط وضع موجود و تأثیرگذاری وضع آینده ارائه و در نهایت با ساز و کارهای مختلف عملیاتی می‌شوند. در این خصوص که این روند تا چه میزان با واقعیت‌ها تطبیق داشته باشد، جای بحث دارد.
2- یکی از فرضیات و راهکارهای انتخاباتی تشکیل مثلث و یا مربع و یا چند ضلعی فرض است که به دلایل مختلف یک گروه و یا یک ضلع با انتخاب یک برنامه عملیاتی و اجرای آن در سطح جامعه دو و یا چند ضلع دیگر را مشغول ساخته و یا به عبارتی به جان هم می‌اندازند تا خود بتوانند از این درگیری و یا مشغول‌سازی بهره‌برداری لازم را بنمایند. یادآوری یک نکته خالی از فایده نیست که دزدان خیابانی در محل‌های تجمع جمعیت برای دزدی‌شان اقدام به دعواهای ساختگی نموده تا از این طریق دیگران را مشغول و خود نیز اقدام نمایند. اگر سیاسیون در عرصه انتخاباتی تقوای سیاسی نداشته باشند، از این الگو کمک گرفته تا به مقاصد خویش برسند.
3- جریان فتنه برای حضور خویش در عرصه انتخابات به شدت نیازمند راهکارهایی است که در آن عرصه‌هایی برای میدان رقابت و یا مجادله و یا تنش سیاسی و یا بحران امنیتی و یا زیر سئوال بردن قانون و مسئولان ایجاد و از هر عرصه بهره خاصی ببرد. علاوه بر این جریان انحرافی که فصل مشترک‌های زیادی با جریان فتنه دارند، نیز از این الگوها استفاده و همان داستان دزدهای خیابانی را عملیاتی می‌کنند. به همین دلیل بازی مجدد درگیریهای جریان فتنه و جریان انحرافی در آستانه انتخابات کلید خورده که مصادیق آن در برخی رسانه‌های مرتبط شاهد هستیم. فراموش نشود حاصل این درگیری و جنگ رسانه‌ای فضای غبارآلودی است که از مختصات شرایط فتنه بوده و این بار چنین شرایطی برای انحراف افکار عمومی از حساسیت‌ها و توجهات دقیق مردم نسبت به شناخت نامزدهای اصیل اصولگرایی است که خواهی‌نخواهی از حضور آنها در مجلس نهم وحشت دارند.
4-در بازی جدید جریان مشترک فتنه اعم از اصلاح‌طلبان آمریکایی و یا جریان انحرافی و یا نفوذیها و یا ایادی دشمنان که تحرکات فراوانی برای به صحنه آوردن نامزدها به عمل آمده، از دو اصل فراموشی و یا بی تفاوتی ناشی از کاهش حساسیتها بهره جسته و با این دو فرض عوامل خود را به صحنه می‌آورند. بدیهی است وظیفه دینی و شرعی ما عمل در نقطه مخالف و مقابل این دو اصل است و آن اینکه یک بار دیگر باید براندازی نرم، کودتای مخملی، پشت پا زدن به قانون، عمل به دستورات سازمانهای جاسوسی دشمنان، پناهندگی اعضای ستاد موسوی و کروبی به دشمنان، پاره نمودن عکس امام راحل، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، بی حرمتی‌های روز عاشورا، شعار نه غزه نه لبنان و دهها جنایت این جریان فاش و برملا شود تا دشمنان بفهمند که ملت هوشیار و آگاه در صحنه بوده و با حساسیت بسیار بالایی امور انتخابات را پیگیری می‌نماید. علاوه بر این باید این پرونده که جریان انحرافی باعث یازده روز خانه‌نشینی شخص دوم نظام گردیده و موجبات فساد سه هزار میلیاردی را فراهم نموده و به آرمانهای اصولگرایان خیانت نموده و از عناصر مفسد اقتصادی حمایت کرده و حد و حدود تشرع و التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی را شکسته و خط قرمزهای غیرقانونی ایجاد نموده و باب دوستی با دشمنان دین و بشریت باز کرده و شعار ملی‌گرایی را جایگزین ارزشها نموده و مردم اسرائیل را دوست پنداشته و تسامح و تساهل فرهنگی را همچون وزیر ارشاد دوم خردادیها عملی نموده و موجب نگرانی مراجع دینی و علمای اعلام و فضلای پاسدار شریعت گشته و دهها مورد ناگفتنی دیگر، نباید فراموش شود. و اغماض از گذشته‌ها و بهانه‌های سخت‌گیری و چنین شبهائی نباید راه را بر منحرفان باز نماید و خدای ناخواسته نظیر مجلس ششم خانه ملت را ناامن و نامحرم سازد.
در این خصوص گفتنی‌های زیادتری وجود دارد که با دقت باید محققانه پذیرای آنها بوده و تا انتخابات نیز به اطلاع مردم همیشه در صحنه خواهد رسید.