نگاه

رشد وعده داده شده

با مرور مقاطع مختلف دیپلماسی ایران اسلامی به وضوح می‌توان دریافت هرگاه با اتکای به قدرت لایزال الهی در برابر دشمنان اسلام ایستادگی داشتیم، دشمن به عقب رفته است و هرگاه رنگی حتی کمرنگ از عدم ایستادگی بر اصول احساس شده است، بدعهدی و پیمان شکنی حداقل نتیجه بوده و افزایش وقاحت آن‌ها را به دنبال داشته است.
محمد مهدی اسلامی- رابرت گیتس، وزیر دفاع اسبق آمریکا در خاطراتش از تقابل درون دولت جرج بوش پسر درباره جنگ یا عدم جنگ با ایران یاد میکند و چهرههایی همچون دیک چنی را در صف اول موافقان جنگ با ایران بر میشمارد. او از جبهه عبری-عربی به عنوان مشوق آغاز جنگ سوم بوش یاد کرده و میافزاید: ایهود اولمرت، نخستوزیر پیشین اسرائیل، و ملک عبدالله سعودی نفوذ فراوان بر جرج بوش داشتند. جرج بوش نیز بارها از روی میز بودن گزینه نظامی علیه ایران سخن گفته بود؛ گزینهای که بر اساس اخبار موجود لابلای خاطرات مسئولان آمریکایی بارها تا مرز تحقق پیش رفت، اما با تدابیر مؤثر رهبری ایران هرگز رنگ واقعیت نیافت.

رابرت گیتس چند سال بعد در پاسخ به نتانیاهو، پشت پرده عدم رویارویی نظامی با ایران را نمایان ساخت: «بهنظر من نتایج حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران میتواند فاجعهآفرین باشد و طی نسلهای متمادی در آن بخش از جهان بر ما تأثیر گذارد.» حتی در کشاکش انتخابات ۱۳۸۸ که رسانههای صهیونیست مدعی حمله نزدیک به ایران شده بودند؛ هاآرتص از نگرانی آمریکا درباره اشتباه راهبردی تندروهای اسرائیلی خبر داد و نوشت «اوباما با اعزام فرستادهای به اسرائیل از این رژیم خواسته است با حمله به ایران، واشنگتن را غافلگیر و شگفت زده نکند.»

در همین ایام رسانههای آمریکایی بارها با اشاره به جنگهای نیابتی میان ایران و آمریکا همچون جنگ
۳۳ روزه و نیز نبردهای غزه، اقتدار ایران را یادآوری کرده و از دوره جدید جنگ سرد آمریکا اما این بار با ایران خبر می
دادند. تعبیری که نشان از توان مواجهه کامل قدرت نرم انقلاب اسلامی با لیبرالیسم - که قرار بود پایان تاریخ باشد- می داد.

***

این روزها اما حکایت دیگری نیز هست. داعش، ارتش غیررسمی آمریکا که همزمان جنگ نظامی و جنگ روانی علیه اسلام حقیقی را به اجرا گذاشته است در پی فراز و فرودهای مکرر توانسته است به نزاع حامیانش پایان دهد و حمایت مشترک سلفیها از ترکیه تا عربستان را برای تجدید قدرت پس از تحمل شکستهای قبلی نماید.

تا آنجا که سیدحسن نصرالله این وحدت شوم را خطر دانسته و خاطر نشان کرد «باید راه را تا جنگ صفین ادامه دهیم». او اعلام کرد از امروز دیگر نباید سکوت و مدارا کنیم زیرا این جنگ «موجودیت» ما است. بسیج عمومی علیه تکفیریها باید گسترده باشد و همه میتوانند در آن شرکت کنند، حتی با زبانشان. «میگویم که ممکن است در هر مکانی مبارزه کنیم.»

سخنان سید حسن نصرالله یک آماده باش کامل به «جبهه مقاومت» بود. این سخنان به عنوان سردار خط مقدم جبهه مقاومت در کنار رهنمودهای فرمانده این جبهه تفسیرپذیرتر است؛ سخن از جنگهای نیابتی و جاهلیت مدرن در میان بیانات این روزهای امام خامنهای تکرار میشود؛ وظیفه امروز ما از سوی ایشان ایستادگی با کمال قدرت و استقامت در مقابل زورگویی، وقاحت و توقّعات بیجا و توطئههای دشمن تعیین شده و به روشنی اعلام کردهاند: «بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه خلیجفارس - نه همهشان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند [...] این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.»

***

آرایش امروز دشمن ما درس آموز است. با مرور مقاطع مختلف دیپلماسی ایران اسلامی به وضوح میتوان دریافت هرگاه با اتکای به قدرت لایزال الهی در برابر دشمنان اسلام ایستادگی داشتیم، دشمن به عقب رفته است و هرگاه رنگی حتی کمرنگ از عدم ایستادگی بر اصول احساس شده است، بدعهدی و پیمان شکنی حداقل نتیجه بوده و افزایش وقاحت آنها را به دنبال داشته است. در آغاز صدور جواز مذاکرات هستهای با آمریکا از سوی امام خامنهای -ضمن تصریح بر بدبینی ایشان به فرجام مذاکره- اعلام شد «این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد» آیا رشد وعده داده شده، همین نقطه نیست؟

https://shoma-weekly.ir/cXI5fJ