ادب و هنر

رسانه‌‌ها چگونه نسل سازی می‌کنند؟

یک کارشناس رسانه معتقد است: رسانه نسبت به تهیه و تولید محتوا در حوزه نسل بندی هایی که به صورت عمده اعتبار تاریخی ندارند و بیشتر براساس گزاره های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انجام می شود باید دقت زیادی به خرج دهد.

آنچه پیش رو دارید دیدگاه دکتر علیرضا داودی درباره تاثیر رسانه بر نسل های مختلف است؛

محیط‌های نسلی رسانه‌ای و طراحان آن‌ها چه ویژگی‌هایی دارند که منجربه تغییر و جابجایی ارزش‌ها در حوزه فرهنگ می‌شوند؟

گاهی رسانه تلاش می کند در یک محیط جغرافیایی که با فرهنگ خودش ساخته شده است پیامی را تولید کند. گاهی تلاش می کند که نسل سازی کند. حالت اول یک حالت معمول و دارای دگرگونی است. محیط ما هم یک دگرگونی تقریبا قریب به چهار دهه دارد که اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم باید درباره یک و نیم نسل حرف بزنیم چون به لحاظ تاریخی هر 30 سال یک نسل تلقی می شود اما اگر به لحاظ اجتماعی بررسی کنیم با نسل پنجم خود سروکار داریم یعنی وارد مرحله شکل گیری شده ایم.
شاخص هایی که موجب تقسیم بندی نسل ها می شود در دو دسته بُعد تاریخی و بُعد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تحولات درون جامعه ای جای می گیرد.
رسانه ها با شاخص های بعد تاریخی کاری ندارند و بیشتر روی مورد دوم کار می کنند. بنابراین وقتی صحبت از تولید پیام برای جمعیتی می کنیم که براساس معیارهایی دارای تقسیم بندی میان پنج نسل است باید سه مساله را مدنظر داشته باشیم.
رشد تکنولوژی بر فرآیند دریافت و هضم آن محتوایی که دارد تولید می شود موثر است.
در دهه 60 تلفن همراهی وجود نداشت که بخواهیم رشد اشتراک گذاری یا جهانی شدن را بررسی کنیم اما در سال 1401 ما با پدیده ای به نام تکنولوژی بر مبنای x ،y و z روبرو هستیم. یعنی ما باید نوع رشد و تکنولوژی را در انتقال پیام لحاظ کنیم.
تتور اجتماعی که به واسطه میزان ارتباطات خارجی و درگیری های داخلی در جامعه رخ می دهد یعنی وقتی شما این دو مشخصه را می آورید حوزه معنا در حوزه شناخت دارای مفاهیم و مقادیر متفاوتی می شود. به عنوان مثال زمانیکه مراوده ایران و رکیه ای را در حوزه اجتماعی و فرهنگی زیاد می کنید یک بازخورد را در تهران، اهواز، خراسان جنوبی، اردبیل و ... را می بینید. اگر روی مراوده ایران و فرانسه سرمایه گذاری می کنید یک بازخورد دیگری را مشاهده می کنید. حالا اگر این مراوده را تبدیل به نوعی خاص از درگیری در داخل کنید مثل پوشش و تبعاتی که دارد، می بینید اساسا نوع ارتباط با آنجا تبدیل به نوع درگیری در داخل می شود.

آیا درگیری در داخل، مطالبه در داخل را به دنبال دارد؟
داودی: هنوز به مرحله مطالبه نرسیده و یک نوع درگیری است. اگر آن درگیری در داخل قابلیت پاسخی منطقی را نداشته باشد به طور قطع منجربه درگیری می شود چون نظام نامه مفهومی که هردام از این دو قاعده را براساس یک رکن واحد در ذهن ثبت کرده است متفاوت است. فرض کنید شما در یک محیطی زندگی می کنید که فاصله میان استوا و سیبری یک درب است اگر این درب را باز کنید وسط ان بایستید شما در سیبری هستید یا استوا؟ این خودش یک درگیری به حساب می آِید. حالا اینکه سرمایی هستید یا گرمایی باید به هر طرف که سوق پیدا می کنید، ابزار و ادوات مناسب با آن محیط در مواجهه با تقارن آن، آن طرف ایجاد شده باشد. اگر این اتفاق نیفتد یعنی طیف محیط در درگاه تضادها گسترده نشده باشد شناخت شما نسبت به هردو محیط از بین می رود.
آداب خودتان را که فراموش می کنید هیچ، آداب دیگری را تقلید می کنید. پس در واقع اینجا شما دارای تضاد معنایی در خوزه شناخت نسبت به هرکدام از محیط ها هستید. هم نسبت به محیط مبداء و هم نسبت به محیط مقصد. پس شما با یک نسلی طرف هستید که مرادواتش زیاد است در حال حاضر رسانه یک رسانه استوایی است یا قطبی؟ اگر رسانه ای بتواند محیط ذهنی مخاطب را در محیط و محل زیست خودش در اختیار گیرد این استواسازی یا قطبی سازی راحت تر صورت می پذیرد. بنابراین یک انقطاع با یک تشکیل نسل جدید صورت می گیرد.
مساله سوم که از دو مساله دیگر مهم تر است به میزان قدرت تدافعی ای که در داخل جامعه نسبت به رسانه ای که می خواهد قطب بندی با فضاسازی را ایجاد کند برمی گردد.
لزوما زمانیکه یک رسانه در یک محیطی بر روی ذهن مخاطب موثر واقع می شود، به منزله قدرت آن رسانه نیست بلکه به میزان و ضریب آسیب پذیر بودن ذهن مخاطب نسبت به حوزه های شناختی که از خود و تمام محیط پیرامونش دارد برمی گردد. بنابراین زمانیکه با نسل صحبت می کنیم باید این سه اصل و مساله را مدنظر داشته باشیم.
رسانه نسبت به تهیه و تولید محتوا در حوزه نسل بندی هایی که به صورت عمده اعتبار تاریخی ندارند و بیشتر براساس گزاره های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انجام می شود باید دقت زیادی به خرج دهد. شناخت از سه مساله محیط، نیازها و توانمندی های ما در تولید نشان می دهد که چقدر حاذق هستیم و چقدر بر محیط خود و بیرون تسلط داریم.
نباید فراموش کرد که رسانه جای ادا درآوردن و نمایش نیست زیرا هر اشتباهی به هر دلیلی می تواند اعوجاجی را ایجاد کند چون این ها ثبت می شود یک سال دیگر در سالگردش به موضوعات دیگر اتصال می یابد.

رسانه چطور نسل سازی می‌کند؟

رسانه در بستر اجتماع به سه روش عمل می‌کند.
موثر واقع شدن بر مجموعه جمعیتی که دارای یک حافظه تاریخی تجربه شده است نه مطالعه شده.
اتصال و انفصال؛ در برخس موارد اتصال به قبل از این تجربه و حافظه تاریخی و گاهی انفصال از دیدگاه ها و برداشت ها و گزاره های ذهنی نسبت به جمعیت بعد از خودش است که به طور عمده در این گزاره بحث نسل بندی ها از سوی رسانه با بحث فرزندان آغاز می شود.
ایجاد یک اختلال انضباطی در یک حرکت منسجم، منضبط، دقیق و حساب شده نسلی که باید دریافت کننده آن اطلاعات تاریخی، حافظه تاریخی و پردازش به نسبت فضای موجود برای زیست در آینده صورت گیرد است.
پس بنابراین وقتی صحبت از فضای اتصال و انفصال می شود در گزاره سوم یک بی نظمی ایجاد می کند یعنی هر نسلی در حوزه رسانه وقتی وارد حوزه نسل بندی و نسل سازی می شود خوش ر مستغنی از قبل، مدعی، کارآمدتر، حاذق تر، مسلط تر، منتقدتر و ... نسبت به نسل قبل برای ساخت یک آرمان شهری که به لحاظ ذهنی هیچ پایه ای برای آینده ندارد می داند.
ضریب شناختی که هریک از این قواعد روی ذهن نسل جدید با آن چیزی که قدیمی است می گذارد همه را به یک قاعده برمی گرداند و آن قاعده این است که میزان بهره گیری یا کنار گذاشتن آن حافظه تاریخی تجربه شده است یعنی میزان قرائت و روایتی که از آن واقعه رخ می دهد اینجا خودش را نشان می دهد.
رسانه ها هرچه هوشمندتر، موضوعات اصلی اصلی تر و موضوعات فرعی مقوم تر می شوند و هرچه رسانه غیرهوشمندتر باشد موضوعات فرعی اصلی تر، موضوعات اصلی کنار گذاشته شده تر و نسل دارای یک برهم ریختگی استدلالی و استنباطی است. بنابراین هر دریافتی و هر استنتاجی تشکیل یک نسل را می دهد و اینجا امکان دارد که این نسل حتی کمتر از پنج سال در سه سال یا در دو سال یا حتی وقایعی یک سال تغییر کند که این دیگر دارای قوانین خاص خود خواهد بود.
نسل یک واژه مظلومی است چون در حوزه شناختی بی پناه ترین مفهوم است و به خرد تولید شده از سوی رسانه ها نیاز دارد. میزان تاثیری است که یک بازه جمعیتی در بُعد زمان در مسیری که می خواهد به تکامل برسد از مفاهیم و ایستگاه های مختلف دریافت می کند قلمداد می شود. بنابراین این مظلومیت در بین دو گزاره است. رسانه هایی که نسل را بهتر هدایت می کنند و رسانه هایی که نسل را غیرکاربردی برای جامعه و حتی علیه یک جامعه طراحی ی کنند. بنابراین جامعه ای که از رسانه خردمند و رسانه های خردمند تهی باشد یا نتواند از خردمندان به نحو مقتضی استفاده کند در واقع ظلمی را در حق نسلی که باید پایه اش خرد باشد صورت می دهد.
در نهایت جامعه نمی تواند تشخیص دهد یا تصمیم گیرد که کدام رابطه با کدام واقعه بر مبنای کدام اصول و براساس کدام قرائت ها ور روایات می تواند برای او نوید یک آینده بهتر از وضع موجود که همان وضع مطلوب برای آن تلقی می شود را داشته باشد. بنابراین در رابطه میان نسل و رسانه در حوزه شناختی باید از نیاز نسل ها به خرد تولید شده از سوی رسانه ها اشاره کنیم.

https://shoma-weekly.ir/bCkXcC