اگر جریانهایی یا نحلههای فکری و یا مدعیانی غیر از این رسالت برای نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، نظر دیگری داشته باشند، تحقیقاً و قطعاً و حتماً مسیر انحرافی دین از سیاست جدا، دین از حکومت جدا و دین بی تفاوت در اداره امور زندگی انسانها را میپیمایند.
این مقدمه کوتاه بیان رسالت و اهداف جمهوری اسلامی در رسیدگی به نوع زندگی طبقات اجتماعی محروم از خدمات اجتماعی و حقوق بیتالمال و فرصتهای برابر وعادلانه است که قشر عزیز و شرافتمند و مکرم کارگران در هر صنفی از این نوع طبقات هستند.
اگر مرزی بین ظالم و مظلوم در برخورداری جامعه کارگری از حقوق حقه خود در کشورهای غربی و غیرغربی ترسیم نماییم که وجود دارد، این مرز در نظام اسلامی هیچ توجیهی ندارد. نظامی که در رأس آن نایب پیامبر(ص) و نایب امام(ع) هدایتگر جامعه است، هیچ توجیه عقلی و شرعی و منطقی وجود ندارد که کارگزاران دولتی و حکومتی آن نتوانند اقشار محروم را به حقوق خود برسانند و فاصله طبقاتی را کم کنند.
در جامعه ما اگر قریب نیمی از جمعیت در سنین خردسالی و تحصیلات و تحت قیمومیت سرپرستان خانوار قرار داشته باشند، قریب نیم دیگر همگی کارگرند که در اصناف مختلف و کارخانجات و مزارع کشاورزی و غیره به کار و کارگری مشغولند و کمتر از یک دهک وجود دارد که از راههای غیرقانونی و غالباً نامشروع و بدون دسترنج و زحمت و از طرق رانتهای اداری و مدیریتی، قریب 90 درصد همه فرصتها و امکانات و ثروت و املاک و امکانات را در اختیارد ارند.
چنانچه باصطلاح عرفی قشر خاصی را کارگر محسوب کنیم، این جمعیت فراوان و قابل توجه همانهایی هستند که در خطوط فقر حقوق زیر یک میلیون، نارساییهای بهداشتی و درمانی، مشکلات پوشاک و خوراک و تغذیه نامناسب و محدودیتهای تحصیلی و سلامت روانی و امکانات رفاهی و مسکن و رفاه اجتماعی و تفریحات و... صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند ولی عفت و شرافت و آزادمنشی و حیا و دینداری و حجاب و آبروی خود را حفظ میکنند و در بزنگاههای خطرات نظام هم پیشقدم و جان بر کف هستند.
امام راحل به لحاظ جامعهشناسی درد این اقشار را لمس مینمود که شهادتطلبانه به مصاف ابرقدرتها و رژیم شاه رفت و هم او بود که حلقوماش از درون اوراق نهجالبلاغه فریاد میزد که یک تار موی این کوخنشینان صدها بار شرف و ارزش نسبت به کاخنشینان دارد.
مسئولان و بخصوص دولت و کارگزاران آنها باید به خود آیند از خواب غفلت بیدار شوند. قشر کارگر زیر پای سرمایهداران و زالوصفتان و رانتبازان و کاخنشینان له میشوند. اگر اهل برنامه و عمل باشند، فرصتها را شناسایی کنند و میتوان با استفاده از ابزار قانونی و قوانین مصوب و اصل 44 و قانون حمایت از کار و تولید و سرمایه ایرانی و قوانین شفافیتساز از صدها فرصت بهرهمندی، در عمل دهها فرصت را به این قشر اختصاص داد.
با یک نگاه جامع و برنامه حمایتی میتوان کارگران را در قالب تعاونیها و تشکلهای مناسب کارگری در مالکیت و سود سهام، مالک کرد نه اینکه در یک قدم کوچک سهام عدالت بدترین و بزرگترین اهانت را به قشر کارگر در هر دو دولت روا داشتند.
هدایت سرمایهها و امکانات بانکها با حفظ ارزش پولی ملی به سمت بهرهبرداری اقشار ضعیف نگاه عدالتمندانهای است که یکی هزار میلیاردی با رانت دولتیها بهرهمند نگردد و یکی برای یک وام ازدواج ماهها دوندگی کند.
نگاه بسترساز و تکریمساز و عادلانه به کارگران این است که در امتیازات همه موافقتهای اصولی و تجاری و بازرگانی و علمی و دانش بنیانی با شروطی دست آنها را گرفت و سهیم نمود. گاهی مظلومانی وجود دارد که حتی توان و نحوه فریاد کشیدن را هم نمیدانند. اگر مسئولی نتواندن با همه انگیزه و اعتقاد و تلاش و کوشش و استفاده از ابزار حکومت، برای اقشار محروم و بخصوص کارگران کاری مناسب و در حد شأن آنها انجام بدهد، جا دارد آن مسئول هم فریاد بزند و گریه کند و حداقل در غم و درد اقشار کارگری و محروم شریک باشد.
بنظر میرسد اگر رؤسای محترم قوا در یک جلسه مشترک با یک دستور کار کارشناسی شده از میان دهها موضوع ، فقط و فقط یک موضوع فرصتشناسی برای ارتقاء عادلانه سطح زندگی کارگران و اقشار مشابه، قرار دهند، صدها برنامه کاری و اجرایی و عملیاتی از آن نتیجه خواهد داد و نتیجه عملی آن را در پایان یک برنامه پنجساله میتوان با افتخار مشاهده نمود و این میتواند نگاه عادلانهای به وظایف حکومتداری و پشتیبانی از محرومان و کارگران باشد.