دفتری به نام دفتر هماهنگی مردمی رئیسجمهور داشت و افراد مختلف و بعضی از انقلابیون با سوابق نامناسب عضو این دفتر بودند. با اسنادی که بعدا از لانه جاسوسی چاپ و منتشر شد، مشخص شد ایشان در لانه جاسوسی با اسم رمز با CIA ارتباط داشت. بعد هم معلوم شد سال 1960م. (1339ش.) به اسرائیل رفته است. بعد مسائلی در ایران پدید آمد، نظیر مشکلی که با آقای رجایی در نخستوزیری داشت. در جنگ معتقد به روش اشکانیان بود که باید زمین بدهیم تا زمان بگیریم. بهتدریج با سازمان مجاهدین توافق و همکاری رسمی کرد و اعضای سازمان به دفترش رفت و آمد داشتند. بعد هم فیروزه، دخترش را به عقد مسعود رجوی، رئیس سازمان منافقین درآورد. گارد حفاظت شخصی را راه انداخت و سلاحهایی را برای حفاظت خودش آورده بود که توسط دادستانی کشف و توقیف شد. اقداماتی برای جلب رای، نظر یا حفظ بعضی از افراد انجام میداد، مثلا سخنرانیهایی در روز عاشورا، میدان شهدا یا میدان آزادی برگزار میکرد و مردم سوت و کف میزدند و شعارهایی میداد. نهادهایی مثل سپاه، کمیته و حزب جمهوری اسلامی را متهم میکرد. گاهی علیه صدا و سیما موضع داشت و اعلام میکرد زندانیان شکنجه میشوند. تمام سخنرانیها و اقداماتش درجهت ایجاد حالت التهاب و تشویش در مردم بود. 14 اسفند 59 سالگرد مصدق را در دانشگاه تهران روی زمین چمن برنامه گرفتند و با نهادهای انقلاب مثل کمیته، سپاه و حزب جمهوری اسلامی برخورد و آنها را هو و مسخره کردند. اقدامات دیگری هم کرد، مثلا جریان طبس به دستور ایشان بود و دستور داد اسناد و هر آنچه از آمریکاییها باقی مانده بود، بمباران کنند.
همه این وقایع سبب شد هیئت سه نفرهای از طرف مجلس، نماینده حضرت امام(ره) و بنیصدر تشکیل شود که به مشکلات و مسائل سیاسی ـ اجتماعی پدیدآمده رسیدگی کنند. نهایتا ایشان موظف شد سخنرانی و فعالیتهایی از این قبیل را نکند، ولی ایشان رها نمیکرد تا منافقین هم از او حمایت کردند و بالاخره روزنامهاش توقیف شد.
البته پیش از آن در 5 اسفند 59، هفده نشریه از طرف دادستانی انقلاب توقیف شدند که روزنامههای قلم، جوشن، بوعلی، دنیای ایران، نبرد ملت، فرهنگ و دانش، ماهان، پیروزی، جهانگرد، رگبار امروز، جهش مازندران، رنجبر، رفتگر، بهلول و صدای مردم ایران از آن جملهاند. به دلیل مقالاتی که بنیصدر در روزنامه بهعنوان گزارش به مردم مینوشت و منجر به التهابآفرینی میشد، 18 خرداد سال 1630 نشریه «انقلاب اسلامی» از طرف دادستان انقلاب اسلامی مرکز به همراه نشریههای دیگری همچون آرمان ملت، جبهه ملی، میزان، نامه مردم و عدالت توقیف شد. پس از آن بنیصدر اطلاعیه داد و در همدان سخنرانی و مردم را به شورش علیه نظام دعوت کرد که طرفداران من و کسانی که به من رای دادید، هریک از شما عضو روزنامه انقلاب اسلامی هستید، همان موقع منافقین اطلاعیه دادند که مسیر حصر رئیسجمهور دارد پیش میرود و موجب اختناق میشود.
دو روز پس از تعطیلی روزنامه انقلاب اسلامی، حضرت امام ایشان را از فرماندهی کل قوا عزل کرد. 22 خرداد سال 60، بنیصدر بیانیهای داد که خوب نبود و اشکالاتی داشت. 25 خرداد لایحه قصاص مطرح شد و در میدان فردوسی علیه این لایحه تجمعی شکل گرفت. منافقین اطلاعیه دادند که آماده نجات جان بنیصدر، رئیسجمهور باشید. 27 خرداد طرح عدم کفایتش در مجلس مطرح شد و افشاگریهای رهبر معظم انقلاب که امام جمعه وقت تهران بودند، در دانشگاه تهران همگی منجر به این شد که در 30 خرداد عدم کفایت بنیصدر رأی آورد و حضرت امام(ره) اول تیر 60 او را از سمت ریاست جمهوری کشور عزل کردند. در پی آن خشونتها و آشوبهایی در تهران پیش آمد. پس از آن مخفی شد و در این مدت با منافقین ارتباط داشت و ظاهرا آن موقع دستور داد سران انقلاب را بزنید.
امیدواریم نشریات امروزی از این روند درس عبرت بگیرند و با انتشار مطالب شایسته و بهینه سبب رونق افکار و گرایشهای مثبت شوند و خدای نکرده گرفتار مسائل منفی همچون دروغ، غیبت، تهمت و... نشوند که هم دنیایشان را از دست میدهند و هم قیامتشان را.