نگاه

راهبرد شهدای موتلفه برای امروز

قطعاً اگر شهدا امانی، اسلامی، لاجوردی، بخارایی و دیگر شهدا و مرحومان مانند عسگراولادی، حاج سعید امانی و امثال این یاران زنده بودند تکلیف الهی و وظیفه شرعی خویش می‌دانستند که در جهت دولت کریمه اسلامی و ایجاد جامعه نمونه اسلامی،رسالت الهی را به تکامل برسانند و در این راه بکوشند که دولت آینده دولت رجایی‌گونه و لاجوردی‌‌گونه باشد و وزرای آن باهنر و مهدوی‌گونه باشند.
26 خرداد سالروز شهادت 4 ستاره درخشان راه سعادت و عزت ملت مسلمان ایران است.

روحشان شادتر, مقامشان در جایگاه قرب عندرب والاتر، راهشان پررهروتر، اهدافشان برآوردهتر باد.

شهدا حاج صادق امانی، محمد بخارائی، مرتضی نیک نژاد، رضا صفار هرندی

آنها چه میخواستند؟ چه هدفی داشتند؟ چرا جاد مسلحانه را انتخاب کردند؟

چه کردند؟ چرا خداوند به آنان انعام شهادت را عطا فرمود؟

اگر آنها امروز بودند چه میکردند؟

دشمن آنها که بود؟ رفتار اینان با آن دشمنان چگونه بود؟

رفتار دشمنان با آنها چگونه بود؟

چرا دشمنان آنها از قبر آنها و از سنگ قبر آنها میهراسیدند؟

چرا یاران آنها را 12 سال در زندان و در تبعید به زندانهای شکنجهآور نگه داشتند؟

چرا از یاد و نام و خاطره آنها میهراسیدند؟ آنها که آن همه زور و قلدری و دیکتاتوری و قدرت داشتند چرا از یادآوری سه جوان 19ساله تا 24ساله و یک انسان اخلاقی و مربی انسانها که 36 ساله بود میترسیدند؟

چرا پس از پیروزی انقلاب باز گروهکهای منافق و منحرف و کمونیست و ضد انقلاب داخلی و خارجی از دشمنی با موتلفه اسلامی و این شهدا کوتاهی نکردند؟

چرا به جای یاد شجاعتها و مقاومتهای یاران این شهدا چون عراقی و عسکراولادی و حاج حیدری و کچویی و امثال آنها که 12 سال در زندان طاغوت راه امام و ولایت و فقاهت و اسلام عاشورایی را ادامه دادند در پی تضعیف آنها و تهمتها و اتهامات دروغین برآمدند؟

چرا هنوز هم جفاها و سانسورها در باره این شهدا و تشکیل موتلفه اسلامی که چنین شجاعان راست قامتی رادر خود پروراند, ادامه دارد؟

و صدها سؤال دیگر که به نظرم هر کس میخواهد راه این شهدا را روشنتر از گذشته پیگیری کند باید خود بکوشد به این پرسشها پاسخ دهد؟

از نگاه این بنده

یاران موتلفه اسلامی مجموعهای از انسانهای متدین و متعهد و انقلابی و دلسوز بودند که در سال41 به ندای اسنصار امام خمینی برای یاری اسلام در برابر توطئه آمریکا و انگلیس و صهیونیسم که میخواستند اسلام را از ایران براندازند لبیک گفتند و صادقانه و خالصانه درمحضر ولی فقیه و مرجع تقلید هر آنچه از آنها بر آمد تقدیم خدا واسلام و امامت مسلمین کردند. امام آنها را تایید کرد و در اردیبهشت 42 درخانهاش به آنها فرمود: شما که برای خدا کارمیکنید با هم موتلف شوید و آنها نام تشکل حزب اللهی و ولایی خود را موتلفه اسلامی گذاشتند.

هدف آنها هدف امام خمینی بود که می خواست حاکمیت اسلام خالص برقرار گردد و ملتهای مسلمان از اسارت و ذلت مشرکان و کافران نجابت بیابند و شر استعمار وسلطهگران غربی روشه شوروی ملحد از سر ایران کم شود.

و بجای مزدوران آمریکا و انگلیس و نوکران اسرائیل در ایران انسانهای پاک و شجاع و مدیر و مدبر بر سر کار آیند و دولت کریمه اسلامی و جامعه نمونه اسلامی در ایران و سپس در کشورهای اسلامی و بعد در سراسر جهان تحقق یابد تا زمینه ظهور حکومت عدل و قسط جهانی به امامت امام قائم(عج) آماده گردد. این اهداف و اساسنامه و مرامنامه بود و در بازجوییهای ساواک هم آمده است.

بهترین ویژه موتلفه، انجام وظیفه شرعی در هر زمان و مکان وموقعیت وشرایط است.

موتلفه در پی قدرت و قبضه قدرت و رسیدن به مقام و آلاف و اولوف نبوده و نیست. در پی انجام تکلیف شرعی خود در برابر خداست و در انجام تکلیف حکومت و اسارت و بی بهره ماندن ازدولت و حکومت تفاوتی نمیکند.

در بیدادگاههای رژیم طاغوت، در زندانهای مخوف شاه، در زیر شکنجهها، در میدانهای تیرباران، در صحنههای تظاهرات، در همه فشارها و تهدیدها، آنچه برای ایران مطرح بود این بود که وظیفه بندگی را در محضر خدای متعالی چگونه انجام دهند که خدا راخشنود کنند، به نفع اسلام و مسلمین باشد و چگونه طاغوت را بلرزانند، هزینه آن هر چه بود برای آنها مسئلهای نبود.

آنها در هر مرحله از مبارزه و نهضت و انقلاب با تحلیل صحیح، برنامه هرمرحله را تدوین میکردند.

مهر 1341 تا 15 خرداد 1342 موتلفه در کار نهضت مردمی و حرکت تودهای با هدایت امام خمینی عمل کرد.

پس از 15 خرداد که امام زندان و حصر بودند. خود در کنار روحانیت، آتش به اختیار عمل کرد و شعله فروزان انقلاب را روشن نگه داشت.

تشکیلات را ساماندهی کرد. در تدبیر برخوردهای سرکوبگرانه رژیم به فکر تأسیس شاخه جهاد مسلح، افتاد و مقدمات آن را فراهم کرد.

با آزادی امام در فروردین 43 دو بخش جهاد مسلحانه و جهاد سیاسی را با نظم مساعد امام سامان داد.

با رسمیت کاپیتولاسیون آمریکایی مصونیت مستشاران نظامی آمریکا و همه دستیاران و خدمه این مشاوران توسط حسنعلی منصور و تبعید امام به ترکیه و آمادگی فرعون و جنودش برای سرکوب شدید انقلاب با کمک آمریکا وصهیونیسم و انگلیس، موتلفه با اخطار به طاغوت در مراسم 21 آذر 43، دراول بهمن 43 درعملیات بدر، توسط بخش مسلحانه حسنعلی منصور عامل اجرای خواستههای آمریکا و صهیونیسم را به درک فرستاد. و با دفاعیات شجاعانه و دشمنشکن در دادگاههای نظامی شاه و شهادت چهار برادر و حبس ابد یاران دیگر و زندانی شدن سران بخش سیاسی، کاپیتولاسیون آمریکایی صهیونیستی را به بنبست کشاند و آمریکاییها را به شدت عصبانی و نگرانی کرد.

***

موتلفه در سال 44 برنامه قطعی خود را برای کوشش در استقرار حکومت اسلامی در ایران و پایاندهی به نظام ستمشاهی و براندازی حکومت شاه و درباریان وابسته او تنظیم کرد و تا سال 49 برنامههای خود را دقیق پیش برد و در این سال در فضای سیاسی طرفداری همه از راهکار مسلحانه طبق نظر بزرگانی از روحانیت با سازمان مجاهدین خلق که هنوز ماهیتش شناخته نبود همراهی کرد.

در سال 54 با آشکار شدن نفاق و انحراف مجاهدین خلق بدون برخورد مضر با آنها، در خدمت علمای 9 گانه در زندان اولین نقل فتوا را در لزوم جدایی مسلمانها از کمونیستها، اعلام کرد تا پالایش مبتنی بر فقاهت و تعهد به احکام اسلامی در بین نیروهای مبارز صورت گیرد و این کار انجام شد و گزارش آن توسط شهید آیت الله مطهری عضو موثر شورای روحانیت موتلفه در نجف به امام خمینی داده شد و امام فرمودند (به برادران بگویید ریشه شجره خبیثه پهلوی در ایران از خاک بیرون است، جمع شوید و برای همیشه آن از میهن اسلامیتان بدور اندازید) و یاران در سال 56 جمع شدند. و ظرف دو سال رژیم طاغوت فرو ریخت. شاه گریخت، درباریان فرار کردند. امام به ایران بازگشت و در 22 بهمن 57 حکومت جمهوری اسلامی در ایران مستقر گردید.

در 22 بهمن 57 نظام شاهی و شاهنشاهی از بین رفت، شاه و عناصری که آمریکا و انگلیس درمرداد 32 بر ایران مسلط کردند گریختند و حکومت مستقل متکی به مردم بر سر کار آمد و نظام جمهوری اسلامی تاسیس شد. اماتفکرات راست و غربگرا و غربزده و چپ و چپگرا و چپزده و عناصر ملیگرا و لیبرال، و خطوط غیرخط امام خمینی نگذاشتند دولت کریمه اسلامی و جامعه نمونه اسلامی پدید آید. آنها در این سالها خدماتی کردهاند، اما به علت خطوط منفعتطلبانه و مقام دوستانه و تفکرات التقاطی و انحرافی مردم دچار مشکلات فراوان شدهاند.

در این سالها دو بینش کلی، فعال بودهاند همانطور که شهید بهشتی و مرحوم آیت الله هاشمی در نامههای خوددر سال 59 به امام نوشتهاند. بینش خالص اسلامی و بینشهای بینابین و غیرخالص و همه مشکلات مردم و کشور به علت آن بینش دیگر است با هر عنوانی که در این سالها خودرا مطرح کرده است.

و چاره کار بازگشت به خط راستین امام خمینی و خط خالص انقلاب اسلامی است که امروز به رهبری امام خامنهای شناخته میشود.

***

موتلفه اسلامی در این 39 سال هرگز در فکر قدرت و مقام نبوده و با همه همکاری کرده یا تعامل داشته، تا انقلاب از نظر بنیادین مستحکم گردد.

اکنون نظام استحکام بنیانی دارد.

و نیاز به تحول و بازنگری جدی است که دولت کریمه اسلامی و مجلس ولایی مردمی و ارزشی، شکل یابند و قوه قضائیه در یک تحول عمیق به سوی قوه قضائیه اسلامی پیش رود.

این نیاز انقلاب و جامعه و ملت و کشور ماست و اگر نیازهای ملی بطور صحیح برآورده نشوند مشکلات سختتر خواهد شد.

***

قطعاً اگر شهدا امانی، اسلامی، لاجوردی، بخارایی و دیگر شهدا و مرحومان مانند عسگراولادی، حاج سعید امانی و امثال این یاران زنده بودند تکلیف الهی و وظیفه شرعی خویش میدانستند که در جهت دولت کریمه اسلامی و ایجاد جامعه نمونه اسلامی،رسالت الهی را به تکامل برسانند و در این راه بکوشند که دولت آینده دولت رجاییگونه و لاجوردی‌‌گونه باشد و وزرای آن باهنر و مهدویگونه باشند.

و مجلس یازدهم مجلسی ارزشی و مردمی و ولایی گردد و نمایندگانی از طرف ملت انتخاب شوند که بتوانند راه شهدا را ادامه داده و زمینهساز، حکومت عدل و قسط امام زمانی شوند.

شهید بخارایی 19 ساله گفت من اولین گلوله را به سینه دشمن رها کردم، یعنی هان ای جوانان مسلمان به پیش. حالا هم بخاراییهای جوان امروز باید به همه جوانان مسلمان ایران و جهان ندا دهندکه ای جوانان مسلمان به پیش، پیش به سوی استقلال انسانی و حاکمیت ارزش های الهی، با استفاده از رهنمودهای ولی امر مسلمین خدا یار و نگهدار همه مجاهدان در مسیر خدایی

https://shoma-weekly.ir/gtF9Ih