رابطه کارگری کارفرمایی در اسلام این گونه است که هردو خودشان را هم بنده خدا میدانند و هم برادر یکدیگر، «المسلمون کلهم اخوه».

دکتر اسد الله بادامچیان- درباره رابطه کارگر و کارفرما در اسلام نکات فراوانی ذکر شده که در سخنان رهبری نیز نمود داشته است. رابطه کارگری کارفرمایی در اسلام این گونه است که هردو خودشان را هم بنده خدا میدانند و هم برادر یکدیگر، «المسلمون کلهم اخوه». مقام معظم رهبری میفرمایند کار در اسلام ارزش است، تولید ارزش است و وقت گذرانی بیهوده و تنبلی ضد ارزش است. هر کس هر مسئولیتی دارد باید کارش را خوب انجام دهد. رهبر معظم انقلاب به عنوان یک انسان خداخواه گونه ای از اسلام را مطرح میکند که در مقابل دنیای کمونیست قرار دارد که میگوید همه حق کارگر را میخورند و ارزش فقط کارگر پلورتاریای صنعتی است، آن هم میگوید صنعتی چون میخواهد از این کارگر استفاده صنعتی ببرد. به قول موتستون این کارگر باید از دهن گلوله اینها حرف بزند. خود اینها هم تضاد طبقاتی دارند و ضد هم اند. کارگر ضد پیشهور، کارگر و پیشهور ضد کاسب و تاجر، کاسب و تاجر هم ضد بورژوازی کمپردور، آن نیز امپریالیسم و این هم مارکسیسم. سرمایه داری غرب هم که میگوید اصل سرمایه است و کارگر اگر میخواهد کار بکند باید بتواند با سرمایهداری کار بکند و ما به کارگر باید آنقدر حقوق کار و کارگری بدهیم که او بر علیه ما نشود و فقط تامین اجتماعی بشود و لذا وقتی که در غرب نهضت کمونیستی راه افتاد، آمدند همین نظام تامین اجتماعی را جور کردند. با اینکه مارک و انگلز میگفتند که اولین انقلاب، انقلاب کمونیستی در آلمان و بعد در انگلستان رخ میدهد در هیچ کدام از آنها رخ نداد بعد گفتند چرا سرمایهداری غرب سر عقل آمده و به کارگر هم یک سهم میدهد، برای چه؟ برای این که این ارزش است. این حقوق است. میگوید این اسمش حقوق کارگری نیست. این نظام غرب میخواهد کارگر بر علیهاش شورش نکند و کارگر را بدوشد و یک سهمی هم به او بدهد. این غلط است. این شرح حال غرب است و سوسیالیسم هم که آن بحثهای ذکرشده را دارد. ما در اسلام اگر میخواهیم این اقتصاد اسلامیمان و نظام کار و کارگر و کار فرما که به اصطلاح کارگزار به عنوان مدیر و مهندس و سرمایه گذار هم انجام بشود باید بر این مبنا برویم که اینها همه روی موازین اسلامی بروند، «کلهم اخوه»، خودشان را برادر هم بدانند. حقوق الهی و انسانی هم را بدهند، با خودشان و خدای خودشان کار بکنند. این میشود آن تفکر اصیل اسلامی که امروز دنیا تشنه آن است و لذا اگر مقام معظم رهبری این بحث را میفرمایند به این دلیل است که مارکسیسم فروپاشید و از بین رفت، سوسیالیسم هم کمرنگ شده، چه دموکراتیکاش چه دموکراسی. نظام لیبرال دموکراسی کاپیتالیستی غرب هم دچار بحرانهای سیاسی فرهنگی اقتصادی اجتماعی شده است. دنیا تشنه یک نظام جدید است. ما اگر بتوانیم این نظاممان را به ملتهای دنیا ارائه بدهیم آنگاه ملت دنیا مشتاقانه دنبال این نظام ما میدوند. این قدر نیاز به بحثهای عقیدتی و غیره نیست. بحث زیباییهای اسلام است مثل زیبایی یک کارخانه اسلامی با کارگر و کارفرمای اسلامی. مانند ابوذر غفاری که اسمش جندب ابن جناده غفاری بود و او سردسته دزدهای سرگردنه بود! قبیله غِفار در عربستان کار دامداری و شتر و واهه که کار کشاورزی باشد، نداشت. ابوذر نیز رئیس دزدهای سرگردنه و رئیس قبیله دزدها بود. وقتی ابوذر با پیامبر(ص) مواجه شد، پیامبر اکرم (ص) در همان برخورد اول به او چه نشان داد؟ قطعا اصول عقیده و جهانبینی و فلسفه و اینها نشان نداد. زیباییهای اسلام را به او نشان داد و ابوذر متوجه شد که در چه بیقولهای زندگی میکند و باغ زیبای اسلام را دید. از دیوار آن بالا پرید، شب بر سر چاه زمزم رفت و نزد قبیلهاش گفت پس چرا بر سر این باغ زیبا را نمیآیید؟ او را حسابی کتک زدند و له و لوردهاش کردند، فردا شب باز رفت، شب سوم پیامبر(ص) به او فرمود به سراغ قبیلهات برو. و نهایتا از او ابوذر غفاری ساخته شد. ما این چند ساله درگیر تفکرات لبیرالی غرب زده بودیم، بعد درگیر تفکرات چپ زده، بعد درگیر تفکرات کارگزاری و تکنوکراتی شدیم، بعد درگیر تفکرات اصلاح طلبی و توسعه و اینها شدیم و بعد از آن درگیر تندروهای افراطی که این فرهنگ به آن حاکم نبود. ولی هنوز هم درگیر این تفکرات هستیم. روزی که ملت ما خودش را از قید این تفکرات آزاد کند، آن وقت میتواند سایر حرفهای رهبری را اجرا کند.