اهل تقوى مؤمنانى اند که وجه تمایز بارزشان ایمان به غیب است. در تاریخ بشریت بوده اند و هستند کسانى که اعتقاد به اصالت ماده داشتهاند و دارند یعنى به چیزهایى که قابل دیدن و لمس کردن و درک کردن با ابزارهاى حسى اند و جز آن را منکرند. آنها مادى گرایند و براى ماده و عالم شهود اصالت قائلند و جز آن را خیال و وهم مى پندارند و چون نمى فهمند یا نمى خواهند بفهمند، انکار مى کنند. عده اى هم از ابناء بشر هستند که غیر از ماده به ماوراء آن اعتقاد دارند و وجود را در آنچه مشهود و محسوس است خلاصه نمى کنند و به عالم غیب ایمان دارند.
عالم غیب
در عالم غیب اول ایمان به خدا مطرح مى شود و وحدانیت او، سپس ایمان به وحى که کلام هادى الهى است و فرستاده او و این منجر مىشود به قبول اصل نبوت که دربرگیرنده هدایت و وجود هادیان ارسال شده از جانب پروردگارند یعنى پیامبران، که پیامشان همان وحى است و از عالم غیب نازل مى شود. سومین اصل، ایمان به قیامت است و قیامت همان روز رستاخیز است و نشور و برپایى محکمه عدل الهى براى رسیدگى به اعمال و پاداش و کیفر آن، در جهنم و درکات آن و در بهشت و درجات آن تبلور مى یابد و همه اینها به عالم غیب برمىگردد بهویژه زمان وقوع قیامت که هیچ کس از آن خبر ندارد و علم آن فقط نزد خدا است.
نتائج ایمان به قیامت
برخى از نتائج اعتقاد به قیامت جنبه نظرى دارد مانند اعتقاد به عالم آخرت و در آخرت ، اصالت برقرارى عدل و رسیدگى قطعى و نهائى به تمام موارد ریز و درشت اختلافات و ظلمهایى که در دنیا رخ داده است؛ همچنین از لحاظ نظرى اعتقاد به قیامت ایجاب مى کند ضرورت وجود پیشوایانى که با حضورشان ، به مثابه اسوه و الگو و با راهنماییهایشان، حجت را بر بشریت در این دنیا تمام مى کنند و این مطلب بهنوعى بیان همان اصل امامت است.
آثار اعتقاد به قیامت
اما اعتقاد به قیامت عملا آثار بسیار مهمى دربردارد بهویژه که نزد فردى که قیامت را قبول دارد ، اعتقاد به پیامبر اکرم یعنى هشداردهنده نسبت به عالم آخرت و نیز وقوع قیامت، حتمى است و اعتقاد به نبوت نیز به طور فطرى نشأت گرفته از اعتقاد به خداى متعال یعنى برگزیننده و فرستنده پیامبران است و در نتیجه کسى که ایمان به آخرت دارد حتما ایمان به پیامبر و ایمان به خداى واحد عزیز قهار دارد در حالى که هستند کسانى که خدا را قبول دارند ولى دل در گرو محبت پیامبران ندارند و به برپایى قیامت بى توجه اند و ایمانشان به خدا لزوما به ارادتشان نسبت به پیامبران و نیز پذیرش قیامت و عالم آخرت نینجامیده است.
از آثار بسیار اساسى اعتقاد به قیامت در دنیا لزوم آماده شدن براى آخرت است و در نتیجه پذیرش دنیا به صورت فرصتى براى توشه گرفتن براى آخرت ، فرصتى براى رسیدن به رشد و کمال و جایگاهى براى ارتقاء عملى به مقام خلیفه اللهى در روى زمین که مهد زندگى محدود و موقت و بى دوام دنیوى است. با این بینش فردى که مؤمن به آخرت و یقین دارنده به وقوع قیامت است ، در این فرصت کوتاه اقامت در دنیا ، در صدد درک فرمانهاى الهى و اهتمام به اطاعت از آنها و نیز فهم منهیات و مراقبت براى اجتناب از آنها برمى آید. چنان فردى دنیا و فرصتهاى آن را به بیهودگى سپرى نمى کند و آفرینش را عبث نمىپندارد و انسان را موجودى رها شده به حال خود تصور نمىنماید. لاجرم سعى او بر این است که قانون الهى را با نهایت نظم محترم بشمرد و دستور الهى را که پیامبر ابلاغ فرموده، تماما اطاعت کند و از هیچ حدى که شارع تعیین کرده پافراتر ننهد و تجاوز ننماید . بنابراین کسى که به قیامت اعتقاد دارد همواره به یاد خدا است و مطیع رسول اعظم و نگران سرنوشت خود در سراى آخرت، چنان فردى قانونگریز نمى شود، لاابالیگرى نمى کند و خود را به بى بند وبارى نمى سپرد و عمرش را به بطالت نمى گذراند.
موانع رستگاری جامعه
متقابلا اگر در جامعه اى قانونگریزى و بى نظمى و نفاق و ظلم و فساد و بى رحمى و تنبلى و دزدى و بى پروایى رواج یابد ، نشانه ضعف اعتقاد به آخرت یا بى اعتقادى به قیامت است. چنان جامعه اى رستگار نخواهد شد.
