نتیجه این راهبرد بیثباتی سیاسی، به خطر افتادن استقلال کشور، تجزیه و افتادن در وادی درگیریهای خونین که حاصلی جز از بین رفتن ظرفیتهای پیشرفت و تعالی کشور ندارد، می باشد. یکصد سال پیش که ملت ایران انقلاب مشروطه را تجربه میکرد پیش از آن دو سیلی محکم به استبداد جهانی زده بود. قیام ملت در واقعه رژی و نیز جنبش تنباکو نشان داد اینطور نیست که دشمنان ایران دم پادشاه و کدخدای کشور را ببینند و بتوانند مملکت را غارت کنند. ظرفیت آگاهی ملت و بیداری نخبگان به حدی بود که توانستند در برابر نیرنگها و فریبهای دشمن بایستند و از عزت و کرامت ملی دفاع کنند.
بگومگوهای ملی و دوگانههای سرکاری در 19 سال صدر مشروطه باعث شد فقط 7 سال ملت، مجلس مستقر داشته باشند. 12 سال رکن اصلی از ارکان مشروطه تعطیل بود. در این مدت 30 کابینه با عمر میانگین شش ماه روی کار آمدند. 90بار همین کابینهها ترمیم شدند، 13 نفر در طول این مدت 40 بار به مقام وزارت رسیدند. در همین دوره دو کودتا همراه با بستنشینیها و اعتصابها و نبردهای خشن و تظاهرات خیابانی داشتیم.(1) این رویکرد نمادی از بیثباتسازی سیاسی و اخلال در مسیر پیشرفت کشور بود. همچنین در طول 12 سال بین سالهای 32-20 پس از فرار رضاخان 20 کابینه با متوسط عمر 8 ماه سر کار آمدند و هریک به طور متوسط دوبار ترمیم شدند و وزرای آنها حدود 40 بار تغییر کردند.(2) همراه و چاشنی این بلبشو و بیثباتی سیاسی شاهد یک کودتای ننگین هم بودیم.
بیثباتسازی سیاسی، یک راهبرد موفق برای گلآلود کردن فضای سیاسی و ماهی گرفتن به نفع سیاستهای استعماری است. یکی از راههای بیثباتسازی سیاسی، "دوگانههای سرکاری" است. دوگانههای سرکاری چیست، طراح آن چه کسانی هستند و هدف از این طراحیها چه میباشد؟ هر نهضتی و هر جنبشی برای رسیدن به اهداف خود یک دستور کاری دارد. برای اخلال در این دستور کار سروکله دوگانههای سرکاری پیدا میشود. دوگانههای سرکاری میآیند تا مسئلهسازی کنند که مسئله یا مسائل اصلی فراموش شود. بعد که این ترفند عملیاتی شد یک دفعه همه چشم باز میکنند و از خود میپرسند این مسئله ما نبود. اصلا راه و کار چیز دیگری بود، چرا ما از این وادی سر درآوردیم؟ به قول پروین اعتصامی یک دفعه از ته دل فریاد برمیآورند؛
ای عجب این راه نه راه من است
زانکه در آن اهرمن رهنمای من است
درست راه رفتن و درست دیدن و صحیح تحلیل کردن در حوزه سیاست یک مهارت میطلبد و عقل سیاسی میخواهد. اگر درست راه نرویم به ما پشت پا خواهند زد. اگر درست نبینیم به ما غلط نشان خواهند داد.
انگلیسیها که با سد بیداری علما و مردم در صدر مشروطه و پیش از آن برخورد کردند، دوگانه "سنت و مدرنیته"، "آزادی و استبداد"، "علم و دین" و ... را در برابر ملت قرار دادند. از درون جعبه جادویی دوگانه سنت و مدرنیته، جنبش باب و فرقه بابیه را بیرون آوردند. از درون دوگانه علم و دین، اختلاف بین نخبگان و روشنفکران و علما انداختند و جریان روشنفکری را سامان دادند. از میان دوگانه استبداد و آزادی، نگذاشتند ملت و علما شروط مشروطه را براساس قرآن و احکام الهی بنیان نهند. از دل این دوگانهها رهبران مشروطه را یکی پس از دیگری به چوبه دار سپردند و از میان این هیاهوها و قیل و قالها یک استبداد خشن همراه یک کودتای سیاه درست کردند و آزادیهای مردم و منافع و مصالح ملی را به مسلخ بردند.
همین غائله در نهضت ملی شدن نفت درست شد، همان سناریو تکرار گردید. در نهضت امامخمینی(ره) دوگانههای سرکاری بسیاری پدید آمد اما هرگز نتوانستند از سد بیداری مردم و رهبری عبور کنند. علت این بود که نهضت اسلامی از یک رهبری نیرومند برخوردار بود و از دستور کار انقلاب صیانت میکرد و نمیگذاشت کژراههها و بیراههها مسیر انقلاب را عوض کنند.
یکی از کارهای بزرگی که در جمهوری اسلامی چه در زمان امام(ره) و چه در زمان زعامت مقام معظم رهبری انجام شد، این بود که کادر رهبری نظام اجازه بیثباتسازی سیاسی را در هیچ فراز و فرود انقلاب ندادند.
طی سه دهه گذشته 11 دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد، 9 دوره انتخابات مجلس قانونگذاری داشتیم، چهار دوره انتخابات مجلس خبرگان را با صلابت و پایداری برگزار کردیم. نهادهای انتخابی هرکدام در وقت خود به هنگام رجوع به آرای عمومی، بیاعتنا به جنگ نرم و سخت شکل گرفت. این نشان ثبات سیاسی و عبور از دوگانههای سرکاری بوده است.
یکی از جرایم نابخشودنی سران فتنه در سال 88 این بود که میخواستند با بهرهگیری از دوگانههای سرکاری که این بار سراغ رنگآمیزی حرکتهای سیاسی رفته بودند، از رنگ سبز میخواستند به عنوان نماد جنبش بیثباتسازی بهره گیرند. بلاهت و حماقت این جماعت به گونهای بود که هیچ اصراری در سرپوش نهادن صدر و ذیل حرکت خود در اتصال به امپریالیسم خبری و استبداد جهانی نداشتند. وزیر ارشاد دولت اصلاحات را فرستادند بیبیسی، ارگان استعمار پیر، تا رهبری ارکستر سمفونیک بیثباتسازی سیاسی را بر عهده گیرد. اوباما دو بار رسما به اسم از سران فتنه حمایت کرد و حتی او فشار و تحریمهای اقتصادی به جمهوری اسلامی را به بهانه دفاع از آنها اعلام کرد. سران روسیاه فرانسه و انگلیس و برخی دولتهای غربی، بیپروا از سران فتنه دفاع کردند و وقتی پیادهنظام کادر سفارت آنها را در آشوبهای خیابانی دستگیر و محاکمه کردیم، با پررویی اعلام کردند آنها وظیفه خود را انجام میدادند!
اقدام شجاعانه رهبری در دفاع از جمهوریت نظام اجازه نداد سران فتنه با هدایت استکبار جهانی، بیثباتسازی سیاسی را عملیاتی کنند و مقدمات بازگشت استبداد در کشور را فراهم کنند. رای ملت به مثابه یک امانت در انتخابات سال 88 صیانت شد، همانطور که در انتخابات سال 92 صیانت گردید. تردیدی نیست بیثباتسازی در حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست به طور همزمان در دستور کار استبداد و استکبار جهانی است. آنها در حوزه سیاست، واگرایی بین دولت با دولت، دولت با ملت، دولت با رهبری، مردم با نظام و بالاخره سیاستزدایی به منظور کاهش مشارکت مردم در انتخابات را به شدت دنبال میکنند. آنها به جنگ شیعه و سنی و اختلاف اقوام دل بستهاند و رویای اوکراینیزه کردن کشور را دارند.
در حوزه فرهنگ، تهاجم را از طریق رسانههای اهریمنی خود افزایش داده و نهادها و ارزشهای الهی را در نظام ما هدف قرار دادهاند. آموزههای دینی را میخواهند سست کنند. برخی رسانهها را در داخل با خود همراه کردهاند. گلوگاههای فرهنگی و مناصب فرهنگی را میخواهند در دست گیرند.
در حوزه اقتصاد، بیثباتسازی سیاستهای اقتصادی و اغتشاش در قیمتها، طراحی نقشه شومی است که ما همچنان در رکود تورمی تا سرحد ورشکستگی بنگاههای اقتصادی پیش برویم. آنها دستهایی در حوزه اقتصاد دارند که گاهی از آن به عنوان مافیای فلان کالا یا خدمات یاد میشود. باید این دستها را شجاعانه قطع کرد.
اکنون در دهه چهارم انقلاب زندگی میکنیم. در این مدت فرازوفرودهای زیادی داشتیم و از گردنههای صعبالعبور نبردهای سخت و نرم عبور کردیم. دوگانههای سرکاری بارها ترمیم و بازتولید شدند. تضاد بین "سنت و مدرنیته"، "علم و دین" و "روحانی و دانشگاهی" را به صورت دوگانه "دین رحمانی و دین غیررحمانی" درآوردند. این ترفند نگرفت، حالا میگویند دین دولتی و دولت دینی. نمیگیرد، میگویند موافق ماهواره، مخالف ماهواره. حوصلهشان سر میرود از دوگانههای سرکاری چون مخالف شادی و فرح مردم، موافق شادی و فرح مردم و مخالف جوان، موافق جوان و مخالف پهنای باند، موافق پهنای باند و موافق ورود خانمها به استادیومهای ورزشی، مخالف ورود خانمها به استادیومهای ورزشی سخن میگویند. در حوزه سیاست خارجی موافق مذاکرات، مخالف مذاکرات، در حوزه فرهنگ موافق به زور بردن مردم به بهشت و مخالف به زور بردن مردم به بهشت و ... اینقدر این رویکرد نخنما و رسوا شده است که اصلا هرازچندی میآید و میرود و مردم با تحقیر و تمسخر به این دوگانهها نگاه میکنند.
مردم با هوشیاری این مباحث را در رسانهها رصد میکنند، میدانند دستی پشت این حرفهاست که میخواهد دستور کار انقلاب و مردم را در رسیدن به عزت و شرف و بزرگی و پیشرفت کنار بزند و همه را مشغول دوگانههای سرکاری کند.
مقام معظم رهبری چهارشنبه گذشته در دیدار با دانشجویان به نکته بسیار مهمی اشاره کردند و قبلا نیز همین موضوع را با زبانی دیگر مطرح فرموده بودند. ایشان فرمودند: "هدف اساسی دشمن ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ماست چرا که اگر یک نظام محاسباتی دچار اختلال شد حتی با دادههای صحیح، خروجیهای غلط میدهد و تجربهها به درد او نمیخورد." (3)
راه اختلال در دستگاههای محاسباتی ما همان قرار گرفتن در برابر معادله "دوگانههای سرکاری" و خارج کردن دستور کار انقلاب از روی میز انقلابیون نظام است.
امسال، سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی است. گفتمان مسلط در کشور، گفتمان عزت و پیشرفت است. هر گفتمانی برخلاف این، سر از دوگانههای سرکاری درمیآورد هیچ نفعی برای کشور ندارد. کمکم به نیمه سال نزدیک میشویم، باید ارزیابی کنیم که در نقشه راهی که به واسطه اعلام سیاستهای کلی اقتصادی و نیز اقتصاد مقاومتی باید سیر کنیم در کجای این سیروسلوک قرار داریم؟ هم در حوزه اقتصاد، هم در حوزه فرهنگ، قوانین و مقررات، آنچه باید بکنیم و آنچه نباید بکنیم، دقیق و روشن است. فقط باید از خود بپرسیم آیا راه را درست میرویم؟ اگر نه، چرا؟ از کجای این صراط مستقیم به بیراهه رفتیم؟ از هر بیراههای که رفتیم، دوباره برگردیم، اگر این لحظه برنگردیم، لحظه دیگر خیلی دیر است.
پینوشتها:
1- رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران - دکتر غلامرضا خواجهسروی
2- همان صفحات 201، 202 و 203
3-رسالت 2/5/93