اسدالله بادامچیان- جامعه ما الان نیاز به حرکت قوی و مقتدرانهای دارد چراکه نظام ما کاملا تثبیت شده است. تحریمها، درگیریها، اختلافات، انفجارها و کشتارها تاثیری در اصل نظام ندارد. دعواها و اختلافات سیاسی داخلی ما تاثیر بر نظام ندارد. همه آزادانه حرف خود را بیان میکنند.
از آقای فتنه که نامه نوشته و بیبیسی نامه را میخواند گرفته تا آقای احمدینژاد و بقیه! چیزی که غربیها به آن رسیدند این است که اصولا نظام اسلامی را با این چیزها نمیتوان برانداخت. در برجام هم ماندهاند. نمیدانند باید لغو کنند، تعلیق کنند یا تایید کنند و در این ماندهاند و این نشان دهنده هنر پیچیده علم سیاست است.
برجام واقعیتی است که در کشور اجرا شده و ما به تعهداتمان عمل کردهایم و طرف مقابل به تعهد خود عمل نکرده است. به تعهد عمل نکردن طرف مقابل برای ما ابزار شده است. کاش دولت آقای روحانی بتواند استفاده کند البته اگر دولت قوی و مقتدر بود تاکنون خیلی استفاده میکرد.
پنج سال آقای روحانی کشور را اداره کرده ولی برجام راهی به او نداده است پس کشور چطور اداره شده است؟ بهتدریج به اینجا رسیده است که میگوید درآمد ارزی ما با هزینه ارزیمان برابر است. ما نفت هم میفروشیم. از آن سو اقتدار ما در منطقه آشکار است بهگونهای که در جریانهای کردستان عراق، لبنان، سعد حریری، یمن و سایر نقاط اقتدار ایران را میبینید.
بحران شدیدی در دنیای غرب وجود دارد و آمریکا در حال فروپاشی است، ولی چون یک ابر مقوایی بود هنوز ظاهر آن باقی است. میگویند غول که میمیرد هنوز تا مدتها افراد از او میترسند. الان آمریکا دچار بحران اقتصادی است. رئیسجمهور آن میزان بدهکاری را اعلام میکند. برای آمریکا قابل جبران نیست.
آمریکا بحران سیاسی دارد و ترامپ فرد دیوانهای نیست، بلکه فرد زیرکی است و قرار است دیوانهبازی دربیاورد وگرنه مردان پشتپرده خاکستری آمریکا این امر را میدانند. کندی خیلی قدرتمند بود و او را کشتند. از آقای کلینتون هم قویتر نیست. ترامپ را گذاشتند تا دیوانهبازی درآورد وگرنه سران آمریکا به کسی که دیوانه باشد اجازه نمیدهد اختیار دانش و سلاح هستهای را در دست داشته باشد.
در مساله اجتماعی آمریکا هر روز دعوا و درگیری است. هر روز کلی کشته میدهند. در مساله فرهنگی لیبرالیسم غربی چه چیزی دارد؟ یکی از بزرگترین پیروزیهای انقلاب اسلامی این است که مشروعیت اینها را به باد داد. یزید خیلی مشروعیت داشت و همه امضا کردند. امام حسین کاری کرد که مشروعیت یزید کلا از بین رفت و فاتحه آن خوانده شد.
الان آمریکا در چنین وضعی است. با اتحادیه اروپا اختلاف دارد. در اتحادیه اروپا انگلیس از اتحادیه بیرون آمد و بقیه هم در گیرودار هستند. آلمان هم مانند نزولخور آن بالا نشسته و میگوید هر کسی میخواهد کمک کنم بیاید نوکر من شود. انگلیس و فرانسه هم احساس خطر میکنند که مانند آلمان مثل دوران هیتلر شود. مصیبتی در عالم سیاست وجود دارد.
در چنین موقعیتی ایران دارای اقتدار است. استعمارگران به این رسیدهاند که استحاله در ایران رخ دهد و ما را از درون بپوسانند و به همین دلیل احساس بیکاری، ناامیدی و ناکارآمدی را در مردم ترویج میکنند.
مردم هم دنبال بحث اصلاحطلب و اصولگرا نیستند. دنبال این هستند چه کسی و کدام مکان سالم است و میتواند مشکلات را حل کند مردم دنبال رجاییگونهها هستند.
میگویند در زیرمجموعه لاجوردی هیچ اختلاسی نشد یک کار خدایی نکرده غیراخلاقی نسبت به این همه خانواده رخ نداد، یک مورد نداریم. خودش حقوق نگرفت. یک خانه نگرفت. خانهاش در همان کوچه شهید قادری یک آپارتمان بود و تا آخر عمر آنجا ماند. امثال لاجوردی میتواند کشور را اداره کند. امثال او میتواند جلوی دزدی را بگیرد. ما در موتلفه از این چهرهها داریم.
برنامه ما برای سال آینده مجلس یازدهم مردمی، ارزشی، ولایی، پاک و کارآمد است. نه اینکه سهمدهی کنیم و کسی که پول بیحساب خرج میکند به مجلس برود. کسی که این چنین هزینه میکند نمیخواهد نماینده شود، بلکه سرمایهگذاری میکند تا سود ببرد. او یک میلیارد تومان خرج میکند و با پنج میلیون حقوق نماینده به جایی نمیرسد، او میخواهد از زدوبند بهره بگیرد و دنبال زدوبند است. وارد است و به درد نمایندگی نمیخورد.
دولت حزبی و حزب موتلفه اسلامی با این سوابق و با این اقتدار و قدرت به ملت میگوید اگر مسئولیت را به حزب موتلفه سپردید مشکلات را حل میکنیم و برای این کار بازنگری کلی و تحول همهجانبه خواهیم داشت. به نظرم آینده این است و باید روی این کار کرد. از نظر من جریانبندیها، جریانبازیها، جناحبندیها و این دعواها به انتها میرسد.