اقتصاد

دولت برای عبور از رکود باید از مردم یاری بخواهد

بلد نیستیم از مردم یاری بخواهیم امروز امده ایم و می گوییم 25 میلیون وام می دهیم و عده ی محدودی از جمعیت 70،80 میلیونی ما که فوقش یک درصدشان به این تقاضا ورود کرده باشند که نکرده اند، دولت نسبت به این قضایا ناتوان شده است.
امیر حسین زاده- از نخستین بسته اقتصادی دولت، تنها یک بند آن اجرا شد که آن هم با چندین تغییر همچون زمان بازپرداخت وام، زمان تخصیص وام (6 روز به جای 6 ماه) و ... این امر سبب تردید درباره توفیق بسته های اقتصادی دولت شده است. این موضوع را با مهندس امیر رضا آشتیانی واعظ که بیش از سه دهه سابقه مدیریت در حوزه صنعت و تولید دارد، به گفتگو نشسته ایم.

به نظر میرسید دولت با ارائه بسته جدیدش، مقداری اقتصاد را تکان بدهد، ولی موقعی که اعلام شد فهمیدیم این مردم هستند که باید به کمک دولت بیایند. شاید دولت این استقبال را از مردم متصور نبود و در مقابل درخواستهای زیاد مردم کمر خم کرد و وسط کار شش ماه قولش را تبدیل به شش روز کرد. این را چطور تحلیل میکنید؟

متأسفانه نه تنها در این دولت که در دولتهای گذشته هم رسم بر این بود که هیچ وقت برای حل مشکلات و معضلات کشور گامهای زیربنایی برداشته نشده است و همیشه به صورت مسکّن ورود پیدا کرده و خواستهاند مقطعی کار کنند. دولتها همیشه به دنبال جمع کردن رأی برای دور بعد خودشان بودهاند. این کار درستی نیست و نشان میدهد دولتها برنامهمحور نبوده، بلکه به دنبال سلیقه اجرایی خودشان بودهاند. دولت فعلی هم به دنبال همین داستان است. با شعار اعتدال جلو آمده است، ولی میبینیم هیچ مفهومی از اعتدال و عقلانیت فعلاً در عرصه اقتصادی در این دولت نمیبینیم و این نشان میدهد دولت در تیم اقتصادی خود با یک چالش جدی مواجه است و دولت دنبال این است که به قشر خاصی سرویس بدهد. الان کاری که دولت انجام داده این است که برای خودروسازی وام جور کرده است. آیا معضل اقتصادی کشور در بخش خودروسازی بود و در جاهای دیگر مشکل نداشتیم؟ الان معضلات اجتماعی مثل بیکاری جوانان، مسکن و... را داریم. وام جوانان را به هزار و یک دلیل پرداخت نمیکنند، بعد با اندک پولی که مردم ورود میکنند و با سرمایه کلان 80 درصدی که خود دولت وارد میشود تصور میکنند میتوانند اقتصاد کشور را از رکود نجات بدهند. اقتصاد کشور یک اقتصاد کلان است. این بسته حمایتی یک بسته جزئی برای یک قشر خاص است. یک حرکت فراگیر و حرکتی که آحاد جامعه بتوانند از آن بهره ببرند نیست و این اشتباه بزرگ دولت است. دولت باید به سمت احیای تولید برود. تولید هم میتواند در بخش کشاورزی باشد، هم صنعت، هم تولید کالا و مسکن. حمایت همه جانبه در بخش تولید میتواند به اقتصاد رونق ببخشد. مسکن که الان دو سال است در رکود و انزوا به سر میبرد. اگر خود مسکن حرکت کند، مشاغل زیادی فعال میشوند و تولیدات متنوعی در راستای مسکن فعال خواهند شد.

در این بستهها از این مثالی که میزنید هیچ خبری نیست؟

ابداً. دولت فقط دارد مسکن وارد میکند، آن هم فقط به یک قشر خاص. یعنی دولت دارد جزیرهای با مسائل برخورد میکند. ایران را رها کرده و به یک جزیره کوچک چسبیده است. همه اینها نشان میدهد دولت انسجام اقتصادی ندارد.

تا جایی که آقای رئیسجمهور چند ماه پیش با خوشحالی گفتند که ما از رکود عبور کردهایم و عده ای هم دست زدند و تشویق کردند، ولی حالا بسته خروج از رکود میدهند، یعنی وجود رکود را پذیرفتهاند.

دقیقاً نشان میدهد دولت استراتژیست اقتصادی ندارد و برنامههای توسعه هم اصلاً برایش مهم نیست. چه برای دولت گذشته، چه دولتهای قبل و چه دولت فعلی سند چشمانداز و اهداف تعریفشده نظام برایشان مهم نیست و راه خودشان را میروند. این به یک سوء مدیریت کلان برمیگردد. بر این باور هستم و بارها هم اشاره کردهام یک استاد دانشگاه که کارش تعلیم و تربیت دانشجوست دانشجوها برای اینکه بتوانند در آینده کشور را اداره کنند، باید از این استاد در جایگاه استادیاش استفاده کنند، نه اینکه استاد دانشگاه را بیاورند و وزیر کنند. این بزرگترین اشتباهی است که مدیران کلان ما دارند انجام میدهند، چون اساتید تصور میکنند هر چه را که در کتابهاست باید اجرا کنند، در حالی که عملی نیست. اقتصاد ایران، فرهنگ ایران، مسائل اجتماعی ایران، مسائل سیاسی ایران و... در هیچ کتابی نوشته نشدهاند و این مختص شرایط خاص ایران است. میبینیم متأسفانه از افرادی که تئوریپرداز هستند در کارهای اجرایی استفاده میکنند. تئوریپردازی موقعی اثرگذار است که ما نیروهای اجرایی اثرگذار قوی داشته باشیم. ما مشکل عوامل اجرایی هم داریم. قانون خوب زیاد داریم، ولی اجرا نمیشوند، چون اولاً مجریان ما به اجرای قوانین باور ندارند، ثانیاً نمیدانند قوانین را چگونه اجرا کنند. این مشکلات در همه بخشهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... وجود دارند. باید به این سمت برویم که از نیروهای مجرب و کارآمد در عرصههای مختلف استفاده کنیم. هر دولتی که میآید عوامل دولت قبل را به حاشیه میبرد و فکر میکند نیروهایی که میآورد همه فرشتههایی هستند که از آسمان نازل شدهاند و میخواهند کشور را اداره کنند. ما از ظرفیتهای موجودمان استفاده درست نمیکنیم. حداقل کاری که باید بکنیم این است که از دشمنانمان چگونگی اداره کشور را یاد بگیریم. در کشورهایی مثل امریکا، انگلستان، آلمان و... دولتها عوض میشوند، ولی استراتژی کلان آنها سر جایش هست و اینها احترام میگذارند، ولی وقتی میآییم میخواهیم بنیانها را تغییر بدهیم و در عرصههای مختلف میخواهیم بنیان را به هم بریزیم و این معضل باعث شده است امروز در حل مسائل اقتصادیمان بلاتکلیف بمانیم. مقام معظم رهبری مکرراً بر اقتصاد مقاومتی تأکید کردهاند. آقایان حضرات فقط موضوع را در برگزاری همایش و کنفرانس و چند برگ نوشته در باره اقتصاد مقاومتی خلاصه میکنند و فقط در این باره حرف زده میشود. مقام معظم رهبری فرمودند، باید در کنار اقتصاد مقاومتی کار فرهنگی صورت بگیرد. آیا متولیان فرهنگی که دولت بخشی از آن است، شروع کردهاند که مردم را برای اقتصاد مقاومتی مهیا سازند؟

مشکل اصلی کجاست؟ دولت چه رویکردی باید اتخاذ کند؟

مردم بزرگترین پتانسیل برای یاری دادن به دولت هستند. بلد نیستیم از مردم یاری بخواهیم. امروز آمدهایم و میگوییم 25 میلیون وام میدهیم و عده محدودی از جمعیت 70، 80 میلیونی ما که فوقش یک درصدشان به این قضایا ورود کرده باشند که نکردهاند، در این باره اقدام میکنند. ببینید چه اوضاعی درست شده که دولت نسبت به این قضایا ناتوان شده است. همه اینها نشان میدهند مطالعه نشده، چون دولت کارآمدی در باره مسائل اقتصادی را فراموش کرده است و دارد به صورت مسکن عمل میکند و به دنبال این است که انتخابات مجلس آینده را بهگونهای مدیریت کند که مردم را به آن سمت بکشاند تا بگوید من دارم این کارها را میکنم. نه این دولت که بنده همه دولتها را عرض میکنم، اگر بیادعا به مردم خدمت کنند، مردم از آن دولت و مجلس پشتیبانی خواهند کرد.

برخی معتقدند دولت با این بسته در تحریک تقاضا موفق شد. آیا این تحلیل را درست میدانید؟

آیا دولت چنین ثروتی دارد که تحریک تقاضا کند؟ دولت که با حداکثر ورود پیدا کرده است. دولت باید فضایی را ایجاد کند که با حداقل سرمایه وارد شود و حداکثر سرمایه را از دست مردم بگیرد و به گردش در آورد. اینکه تحریک تقاضا نیست. قضایای خودرو یک مورد استثنایی در اقتصاد کشور است. چرا تحریک تقاضا را در باره مسکن نمیتوانند بکنند؟ اگر دولت این اراده را دارد، در زمینههای دیگر تحریک تقاضا کند. در کشورهای توسعهیافته این دولتها نیستند که اقتصاد کشور را اداره میکنند، بلکه سرمایههای بخش خصوصی فعال هستند. دولت حداقلی است. در حالی که در اینجا دولت حداکثری است. آیا دولت این پتانسیل و ظرفیت اقتصادی را دارد که تحریک بازار کند و خودش حداکثری وارد نشود؟ الان در حوزه خودرو حداکثری وارد شده است این چه تحریکی است و چه التزامی دارد که بانکها بتوانند با چک و سفته پولهایشان را وصول کنند. آیا دولت این تدابیر را اندیشیده است که بخشی از این پولها سوخت خواهد شد و بعد تکلیف بانکها بابت این سوختیها چیست؟ آیا اگر مردم اقساطشان را ندهند، میخواهند ماشینها را از زیر پاهایشان بیرون بکشند و ببرند در پارکینگها بخوابانند؟ این چه فکر و اندیشهای است؟

https://shoma-weekly.ir/XWFdJo