اصل دوقطبی همیشه مطرود نیست زیرا ممکن است در جامعه قطب حق و قطب باطل، قطب معقول و قطب نامعقول، قطب انقلابی و قطب ضدانقلاب، قطب اسلامگرا و ارزشگرا و قطب غربگرا وجود داشته باشد ولی دو قطبی زمانی مطرود است که طراحان و فرماندهان و هدایتگران قطبسازی به منافع و خواستههای ناحق و نامشروع خود بیندیشند و منافع مردم و جامعه، حتی با علم و آگاهی مورد نظر نباشد. در چنین شرایطی برای نخبگان صحنهگردان به روشنی روز حقوق مردم نادیده گرفته و به منافع باند و گروه پرداخته میشود.
در فضای دوقطبیسازی مذموم به دلیل فضای شبههناک و غبارآلود، بسیاری از آحاد جامعه به خطا و یا بدون تحقیق به چنین جریانهایی رأی میدهند و سرنوشت کشور را تا چهار سال و بلکه تا سالهای آینده دچار نابسامانی میکنند. در همین حالتها است که توسط طراحان مهندسی افکار عمومی و دوقطبیسازی وعدههای غلط و محاسبه نشده و بدون پشتوانه برنامهای در تبلیغات مطرح میشود ولی بعد از فتح کرسیهای مجلس یا ریاست جمهوری و یا مسئولیتهای اجرایی مردم فراموش میشوند و در همین دورههای گذار است که فسادها و رانتها و قلههای ثروت و دستدرازی به بیتالمال شکل میگیرد.
در دوقطبیسازی مذموم اصل بر این است که به هر شکل باید جریان و یا گروه و یا باند ما بر اریکه قدرت قرار گیرد و رقیب را از صحنه بیرون نمود از الزامات این پدیده که مغایر با ارزشهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است، تعریف غیریت نااهل و فاقد صلاحیت در جبهه مقابل است. در اینجا بازار شایعات و رواج تهمتها و انگها و برچسبها داغ است. تروخشک با هم سوزانده میشوند. خدمات نظام که توسط مجموعه نیروهای انقلاب انجام گرفته زیر سؤال میرود، مصالح نظام نادیده گرفته میشود، از کمینگیری دشمنان غفلت میشود و فرصت بروز و حضور بیشتر نفوذیها فراهم میگردد.
در این نوع دو قطبی افراد و شخصیتهای دلسوز و ارزشی امکان حضور در صحنههای رقابت را نمییابند. زیرا زمینههای بروز قابلیتها و ارائه برنامههای آنها از بین میرود. در این شرایط افراد متملق و چاپلوس مجال سازماندهی یافته و در زیر بیرق هر کدام از هدایتگران قطبساز به تخریب رقیب دامن زده و آتش اختلاف و دو دستگی را شعلهورتر میسازند.
در این شرایط پولداران و آنان که سرمایههای نامشروع و بادآورده بدست آوردهاند، پول خود را به میدان آورده و جبهه تبلیغاتی و هزینههای هر کدام از طرفین را تقویت میکنند. درگذشته انتخاباتها مشاهه گردید پولداران با فرصتطلبی به هر دو طرف کمک مالی نمودهاند تا در زمان پیروزی هر دو جریان را داشته باشند. در آسیبشناسیهای انجام گرفته در فرایندهای انتخاباتی و بررسی علل و عوامل چنین شرایطی مشخص گردید بین آنچه سردمداران دوقطبیسازی با معیارهای ارزشی نظام جمهوری اسلامی و رهنمودهای کلی رهبری انقلاب فاصله زیادی وجود دارد.
در چنین وضعیتی بسیاری از آحاد جامعه انتظارات خود را از منظر تأسی به ولایت و ضرورت تبعیت نهادهای قانونی و نهادها و مجامع مردمی و جریانهای سیاسی از هدایتهای ایشان، متوجه رهبر انقلاب مینمایند و توقع دارند صدها و بلکه هزاران موضوع مجاری امور از مسیر رهبری حل شده و یا پیشگیری شود و یا برخورد شود. در حالی که هم در زمان حیات امام راحل و هم در زمان رهبیر مقام معظم ولایت کمتر ناگفتهای تکلیفآور وجود دارد که گفته نشده و یا اقدام نظاممند نگردیده باشد.
اگر گرایش دارندگان به حداقل بصیرت بعد از فاجعه کربلا به رهنمودهای امام(ع) با گوش دل و جان و عقیده توجه نموده و تبعیت میکردند، پشیمانی بعد از حادثه کربلا را نداشتند که بعدها در قیام توابین و قیام مختار و سایر قیامها جبران کنند. امروز هم اهل بصیرت باید توجه نمایند رهبر معظم انقلاب کمتر ناگفتهای دارند که تکلیف مردم و مسئولان و سیاسیون را مشخص نکرده باشد ایشان وقتی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته و آینده عدم مصلحت حضور بعضی را در انتخابات یادآوری میکنند حتی نگران پیامدهای فسادآور سیاسی و اجتماعی دوقطبیسازی کاذب هستند، میدانند که این نوع حضورها خیر و برکت و فایدهای برای اسلام و نظام و مردم ندارد.
بعضیها فکر میکنند خود عقل کل هستند و بسان آن پرنده با دو پای خود از سقوط آسمانها جلوگیری میکنند. به هر حال در جامعه اسلامی باید قدر نعمت آزادیها را دانست و از آن سوء استفاده نشود و آنان که با امکانات نظام و با دستاوردهای خون شهدا نام و نشانی پیدا کردهاند، برای مردم دردسر ایجاد نکنند و آنان که به هر دلیلی از گردونهها عبور و به مقام رسیدهاندف خود را وقف مردم و نظام اسلامی کنند تا نصرت خدا را به همراه داشته باشند. در غیر اینصورت راه آنان بیراهه و خسران است. قدر رهنمودهای رهبری را پاس بداریم خداوند گاهی با نعمت و گاهی با نقمت جامعه ما را آزمایش میکند.