راه برون رفت از این وضع بازگشت به نگاه و سطح توقعات خانوادهها در دهه شصت است. به راستی چگونه بسیاری از خانوادههای آن دوران با حداقل امکانات و سطح توقعات نازل زندگی مشترک خود را شروع کردند؟ چرا که جوانان آن دوران به دنبال شرایط رویایی و آنچنانی نبودند و خانوادههای آنان هم جوانان را بیشتر حمایت میکردند.
از دلایل تغییرات گذشته نسبت به زمان حال و تاثیر آن در تجردگرایی باید گفت، در گذشته معماری خانهها متفاوت بود و شاکله معماریها به گونهای بود که خانوادهای که تازه تاسیس شدهاند، توسط خانوادهای قدیمیتر، پذیرش میشدند و امکان اینکه قسمتی از خانه را در اختیار خانواده جدید قرار دهند، وجود داشت.
دومین مسئله این است که قبلا خانوادههای قدیمیتر امکان پذیرش خانواده جدیدی را در دل خانواده داشتند و از نظر فرهنگی این پذیرش ذهنی وجود داشت. اما متاسفانه الان جزو اولین شروط این است که دختر یا پسر ما زندگی مستقل میخواهد.
پایین آوردن سطح توقعات خانوادهها و واقعبینی جوانان به جای رویاپردازی که نتیجهای غیر از خودتحریمی تا به حال به دنبال نداشته است راهکاری برای برون رفت از این مرحله است که با کمک خانوادهها مقدور خواهد شد.
نباید فراموش کرد که وقتی سن ازدواج تغییر کند، معیارها نیز تغییر میکند، به عنوان مثال خانمی فوق لیسانس گرفته است و دیگر حاضر نیست با فوق دیپلم ازدواج کند و حتی اگر بخواهد با هم سطح خودش در مقیاس تحصیلی ازدواج کند، با پسر فوق لیسانسی مواجه میشود که شغل ندارد و اینجا نشان میدهد که مبحث اقتصادی با انتظارات افراد کاملا پیوند دارد.
قطعا جوانی که شغل و منبع درآمدی نداشته باشد هیچگاه برای تشکیل خانواده تلاش نمیکند که این موضوع نیز منجر به بالارفتن سن ازدواج در جامعه و بالطبع پیامدهای ناگوار اجتماعی و فرهنگی میشود.