محسن رفیقدوست- سال 62 سه وزیری که با هم رأی آوردیم، خدمت یکی از بزرگان وقت بودیم. گفت: «من یک پیغام به دولت میدهم. با حذف مأخذ به عنوان "کسی" یا "بزرگی" این پیغام را میدهید؟» بعد گفت: «شما به دولت بگویید بین این دو امر که مخیر بودید، دومی را انتخاب کردید. راه اول این که وضع همه مردم خوب باشد و چند نفری هم پولدار شوند. دوم این که وضع همه مردم بد باشد و به فلاکت بیفتند، مبادا که یک عده پولدار شوند و شما دومی را انتخاب کردید». در جو عمومی و مطبوعاتی که ایجاد شده است، سرمایه داشتن مذموم است. در جامعه وقتی رانتخواری هست، باید دنبال کسی که از طریق رانتخواری صاحب سرمایه شده است بروند، اما تاجری که رفته کار کرده و ثروت به دست آورده است، چرا باید محکوم شود؟
یک مقوله به نام سرمایهداری داریم که مکتبی ضد بشر و مخالف اسلام، اما این که شخصی از راه حلال با نبوغ و استعداد حرکت کند و به ثروت برسد، هر چه گشتم در اسلام برای پول در آوردن حدی ندیدم، اما بعد که طرف این پول را درآورد، غیر از وجوهات که به گردنش هست، «وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»(1) به نظر من بیسواد منظورش وجوهات شرعیه نیست که چرا وقتی بحث خمس میشود، خمس مال آن آدم نیست. قرآن میفرماید «لِلّهِ خُمُسَهُ»(2) یعنی در مال این آدم 20 درصد مال خداست، اما «فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ»(3) یعنی حق ندارد وقتی ثروت جمع کرد همهاش را برای خودش بداند و یا آن فرمایش مولا که میفرماید «ما من نعمه موفوره الا و بجانبها حق مضاع» باز روی بخش دوم است، یعنی اینها غیر از وجوهات است.
یعنی حکومت اسلامی باید تربیت جامعه را طوری انجام بدهد که الان با عده زیادی به نام خیر در ارتباطم که همین کار را میکنند. تاجری را میشناسم که دو سال قبل وقتی با او صحبت میکردم قسم میخورد دیناری از سود امسالم را پسانداز نکرده، حتی از سرمایهام هم برای کار خیر خرج کردهام. معروف هم هست یا دیگرانی که میلیاردی برای کار خیر خرج میکنند. تعدادی خیّر در بیمارستان مسیح دانشوری دهها میلیارد تومان هزینه کردند و یک بیمارستان مخروبه را به بزرگترین مرکز درمانیـپزشکی ایران تبدیل کردهاند که از سراسر خاورمیانه و کشورهای منطقه بیمار به آنجا میآید و دستگاهی در آنجا هست که در هیچ بیمارستانی نیست. این دستگاه را هم سه نفر ثروتمند خریده و در آن بیمارستان نصب کردهاند.
این شبها که کارآفرینان را در تلویزیون معرفی میکنند کار خوبی است. اکثر اینها از هیچ رانتی استفاده نکردهاند. یک کارگر دامداری الان خودش بزرگترین دامدار شده است. این را تشویق کنند. بگذارند مردم کار ایجاد کنند. یک روز بحث مشکل بیکاری بود، برادرمان آقای خاموشی میگفتند: «دولت قانون کار را از روی کارگاههایی که تا چهار کارگر دارند بردارد». پرسیدم: «چه اتفاقی میافتد؟» ایشان گفتند: «صدها هزار کاسب و کارگاه داریم که اگر این قانون نباشد یک نفر به کارگران خودشان اضافه میکنند. الان به خاطر قانون کار روی سه تا نگه داشتهاند». هم پدر آن سه تا را در میآورند، هم استخدام نمیکنند. همین را بردارد، یکمرتبه دو سه میلیون آدم بیکار صاحب کار میشوند. یعنی ما باید بگردیم راههایی را پیدا کنیم که اشتغال داشته باشد. بله، از طبقه کارگر باید دفاع کنیم، اما در مقابل کار باید دفاع کنیم، نه فقط از اسم کارگر. چرا میگویند راندمان کار کارگری ایران یکپنجم کارگر ژاپنی است؟ در ژاپن در کارخانه کوماتسو در ساعت هفت بعد از ظهر رفتم و از یک کارگر پرسیدم: «ساعت کارت چند است؟» جواب داد: «هفت بعد از ظهر». گفتم: «الان ساعت هفت است. چرا کار میکنی؟» گفت: «از نه صبح تا پنج بعد از ظهر برای معیشت خودم کار میکنم و از آن به بعد برای ژاپن کار میکنم». گفتم: «اضافه حقوق میگیری؟» پرسید: «اضافه حقوق یعنی چه؟ اگر من شب زودتر از ساعت نه به خانه بروم، عیالم میپرسد مگر ژاپن دیگر به تو احتیاج ندارد که به خانه برگشتی؟» باید وجدان کار را بیدار کنیم. بگذاریم مردم کار کنند. اگر کار را به دست مردم بدهیم، حماسه اقتصادی برقرار میشود و مشکلات کشور ما بهراحتی و بدون اتکای خارج حل میشود و راحت میتواند 150 میلیون نفر را تغذیه کند، لباس بپوشاند، کار برایشان ایجاد کند. چه موقع این اتفاق میافتد؟ وقتی دولت سیاستگذار باشد نه اجراکننده.
پینوشتها:
(1) قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه 19.
(2) قرآن کریم، سوره انفال، آیه 41.
(3) قرآن کریم، سوره معارج، آیه 24.