رویکرد شهید لاجوردی در موضوع چگونگی انجام دستور امام خمینی (ره)، الگویی از نوع دیگری از مواجهه با رهبری است که خود را برای رهبر هزینه می کند. مرحوم حاج احمد قدیریان نمونه ای از ولایتمداری لاجوردی در موضوع برخورد با منافقین را در مصاحبه ای برایم چنین نقل کرد:
آقای لاجوردی از طرف مراجع قضایی و بیت آقای منتظری به خاطر برخوردهایی که با منافقین داشتند، تحت فشار بودند و حضرت امام ایشان را خواستند و در صحبتی که با ایشان کردند فرمودند در راهی که میروی استوار باش و همین راه را ادامه بده و اگر کسی چیزی گفت بگو امام به من دستور داده است.
زیر فشارهای بیت آقای منتظری و شورای عالی قضایی یک کلام از امام نگفت. چند بار خدمت ایشان عرض کردیم آقای لاجوردی! وقتی امام چنین چیزی را فرموده است، شما برو به شورای عالی قضایی بگو. فرمود: «نه، چرا از امام خرج کنم؟ خودم فدای امام. میایستم و از خودم خرج میکنم»، لذا کار به جایی کشید که قرار شد آقای لاجوردی کنارهگیری کند. برخورد قوه قضائیه با او در اثر فشار بیت آقای منتظری واقعاً تأسفبار بود. بیت آقای منتظری چنان فشاری به قوه قضائیه آورد که بالاخره ایشان وادار به برکناری شد. روز آخری که به قوه قضائیه رفتیم، من گفتم: «آقای لاجوردی! شما نکتهای را که امام فرمودند بگو». هیچ جوابی نداد. ایشان حدود ساعت 11 آمد. پرسیدم: «چه شد؟» جواب داد: «برکنار شدم». بعد هم نامه برکناری ایشان و انتصاب آقای دیگری را زدند، بدون این که کوچکترین تقدیری از ایشان شود و پایین نامه فقط زده بودند: «دادستانی انقلاب مرکز جهت اطلاع»
آقای لاجوردی گفت نامه آمده است. ماشینت را بردار و بیاور تا کتابهایم را ببریم خانه. ماشین را آوردیم و کتابها را چیدیم و به منزل رفتیم. برگشتیم و آمدیم بالا. چهار پنج سالی از این قضیه گذشت تا این که آقای یزدی سر کار آمد و به ریاست قوه قضائیه منصوب شد. جریان را برای آقای یزدی توضیح دادم. آقای یزدی خیلی تعجب کرد. گفتم حاج احمد خمینی شاهد قضیه است. ایشان گفت باشد. بعدها متوجه شدم آقای یزدی از حاج احمد آقا سئوال کرد که آیا چنین چیزی بوده است؟ حاج احمد آقا تأیید میکند و میگوید بله. امام فرمود: «برو با منافقین و گروهکهای ضد انقلاب برخورد کن و هر کسی هم حرفی زد، بگو من گفتهام»، ولی ایشان نکرد. به هیچوجه اسمی از امام نیاورد و خودش را فدای امام کرد. آقای یزدی با ما تماس گرفتند و فرمودند قراری بگذارید من با آقای لاجوردی دیدار کنم. آمدم منزل آقای لاجوردی و ایشان را بردم خدمت آقای یزدی. در این جلسه آقای بادامچیان هم حضور داشت. من کیفیت کار را توضیح دادم. آقای یزدی گفتند من تأیید میکنم. این را از حاج احمد آقا سئوال کردهام.