ادب و هنر

در بی توجهی و سکوت محض نقاشی قهوه‌خانه‌ای در حال انقراض است

نقاشی قهوه‌خانه شیوه‌ای از نقاشی ایرانی است. این روزها دیگر خبری از آن نقاشی های اثرگذار و بعضا پر طرفدار نیست. شاید بتوان دلیل آن را از رونق افتادن محفل هایی مانند قهوه خانه دانست یا این که بی توجهی و تغییر ذائقه مخاطب به این نوع از هنر نقاشی. الان از آن همه اثر و فعالیت اثر گذار تنها می توان به گالری های محدود و جلسات تقدیری اشاره می شود که بازمانده های این هنر یا علاقه مندان آن‌ها در سکوت خبری برگزار می کنند.

سید مجتبی مومنی- کافه یا قهوه خانه اوایل اش مکانی برای نوشیدن چای، قهوه و خوردن وعده های غذایی بوده است. اما این محل به دلیل تعاملات اجتماعی آدم ها به مکانی برای دیگر فعالیت ها، مثل صحبت، اطلاع رسانی، محفل ادبی و داستان خوانی و نقالی تبدیل شد. رفتهرفته قهوه خانه ها شأن دیگری پیدا کردند. نقاشی‌قهوه خانه ای هم در همین بستر شکل گرفت، نقاشیهایی که دارای محتواهای آیینی و بعضا فرهنگی و اجتماعی بودند.

از تصاویر رشادت های اهلبیت و روز عاشورا گرفته تا نقاشی های داستان های شاهنامه، همه شان از زیرشاخههای موضوع نقاشی قهوه خانه ای است. عده ای مبدا و ریشه این هنر را سنت قصهخوانی و مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران دانسته اند که پیشینه آن به سده ها پیش از ایجاد قهوهخانه ها و چایخانه ها می رسد.

این نقاشی ها را عموما هنرمندانی به تصویر در آورده اند که سواد آکادمی نداشته و صرفا از روی ذوق و قریه ذاتی و تخیلاتی بر پای واقعیت کشیده اند.

در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطه، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرن ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت. بیشتر قول ها، حسین قوللر آغاسی را از بنیانگذاران این سبک در ایران میدانند.

او در ابتدا در کارگاه پدرش به نقاشی روی کاشی و قلمدان مشغول بود و نخستین نقاشیهای خود به سبک قهوهخانهای را به سفارش صفر اسکندریان، از قهوهچیهای معروف تهران در رابطه با داستانهای شاهنامه و عاشورا کشید.

با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه به خصوص ورود رادیو و تلویزیون کم کم قهوه خانه صلابت و مرکز بودن خود را از دست داد و به نوعی به حاشیه رانده شد، تا حدی که این روزها قهوه خانه ها به سالن هایی کثیف و کهنه با وسایل فرسوده و مستعمل تبدیل شده و در برگیرنده روابط اجتماعی ناهنجار، برخوردها و الفاظ رکیک تبدیل شده است.

نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. این روزها دیگر خبری از آن نقاشی های اثرگذار و بعضا پر طرفدار نیست. شاید بتوان دلیل آن را از رونق افتادن محفل هایی مانند قهوه خانه دانست یا این که بی توجهی و تغییر ذائقه مخاطب به این نوع از هنر نقاشی. الان از آن همه اثر و فعالیت اثر گذار تنها می توان به گالری های محدود و جلسات تقدیری اشاره می شود که بازمانده های این هنر یا علاقه مندان آنها در سکوت خبری برگزار می کنند.

برای نمونه اردیبهشت سال جاری فعالیت هنری «منصور وفایی» تجلیل شد. استاد وفایی نقاشی را نزد علی اکبر نجم آبادی از شاگردان کمال الملک فرا گرفت. وی تصویرگری بیش از صد پرده با موضوعاتی چون ترکیب بند محتشم، داستان رستم و سهراب، دوران اساطیری تا معاصر را در کارنامه خود دارد. عده ای او را تنها بازمانده نقاشی
قهوه
‌‌خانه‌‌ای می دانند.

جالب است بدانیم که وزارت ارشاد هم اهتمام چندانی به این هنر ندارد، طوری که وقتی قرار بود، در مرداد ماه آثاری از نقاشی قهوه خانه ای اساتیدی چون زندهیادان حسین همدانی، حسن اسماعیلزاده (چلیپا)، علیاکبر لرنی، محمد حمیدی، حسین و فتحالله قوللر آغاسی، محمد مدبر و محمد فراهانی به روی دیوار برود، این آثار از یکی از شاگردان اساتید این حوزه به امانت گرفته شد و اصلا نمایشگاهی دائمی از این آثار وجود ندارد و ارشاد هم خود را به عنوان متولی نگهداری این آثار نمی داند.

با توجه به این که برخی از این آثار قدمت زیادی دارند و با توجه به این که با رنگ روغن روی کرباس کشیده
شده
اند، قطعا باید الزامات خاصی در باره نگه داری آن ها رعایت شود.

یکی دیگر از اقداماتی که در راستای تقویت و زنده نگه داشتن نقاشی های قهوه خانه ای به طور خودجوش رخ داد، نمایشگاه مهدی طالعی نیا بود. محرم امسال نمایشگاه نقاشی قهوهخانه ای مهدی طالعی نیا با موضوع عاشورا در کاخ نیاوران برگزار شد، او معتقد است: این سبک از نقاشی در کشور ما در حالت کماست.

حتی وارثان و فرزندان هنرمندانی که به این سبک کار می کردند به دلیل حمایت نشدن از سوی مسئولان آن را رها کردند. آن ها نمی توانستند از این راه ارتزاق کنند و مجبور شدند برای گذران زندگی خود به دنبال کار دیگری بروند.

ناراحتی او کمی وسیعتر از نگاه عوام به این نوع خاص از هنر است او میگوید: حتی در دانشگاه ها هم به نقاشی قهوه خانه ای بی توجهی می شود و اساتید مدرن زده، سد راه گسترش و توجه به این سبک هستند. مقاومتی که در محیط های آموزشی نسبت به نقاشی قهوه خانه ای وجود دارد باعث شده که به جنبه هنری آن توجه نشود و صرفا به عنوان یکی از صنایع دستی به آن نگاه شود.

این روزها با این وضعیت برای این هنر اصیل این سئوال پیش می آید که آیا معاونت فرهنگی ارشاد
نمی خواهد، روزهای آخر حیات این هنر را پیگیری کند؟

به نظر می رسد، با وجود این که از هنرمندان اصلی این هنر تقریبا هیچ کدام نیستند و فرزندان و شاگردان آنها هم به دلایلی دنباله رو آن ها نبودند، این هنر به زودی منقرض می شود.

https://shoma-weekly.ir/clCJRZ