
انسان در محاسبات روزانۀ خود و بررسی وضع نفس باید به این مراحل سقوط توجه داشته باشد، مبادا، در اثر تسویل، بدیهای او برایش زیبا جلوهگر شود و از مهار کردن زشتیها و از اصلاح خود غافل بماند. همین فرآیند در مورد جامعه نیز مصداق مییابد. در این یادداشت، با پناه بردن به خدای متعال، فهرستوار به مراحل انحطاط و سقوط اشاره میشود:
۱- جهالت: سرمنشأ زشتیها و ابتدای انحراف در نادانی است. مردم قبل از اشاعۀ اسلام در جهالت و خرافات غرق بودند و پیامبر اسلام آمد تا آنها را از آن مصیبت بزرگ برهاند. ریشۀ اولیۀ ایستادگی مردم در مقابل حقّ و نورانیت و زیبایی آن، جهالت است. آنها حتی از جهل خود نیز بیخبرند و اگر کسی آنها را بیدار نکند در آن جهل مرکب تا ابد میمانند و فکر میکنند که بهترین سنتها و دستاوردها را دارند! از این رو همواره باید مراقبت کرد که موضع گیریها و اقدامات فردی و جمعی ما ناشی از جهل یا اطلاعات ناقص نباشد و هرگاه بدان جهل و نقص پی برده شد، آن راه ادامه نیابد و در مقابل هشدار دهنده سر تسلیم فرودآید.
۲- تعجب و انکار: اگر فردی نخواست از خواب غفلت برخیزد و جهالت را ترک گوید، در مسیر سقوط، به تعجب و انکار گرفتار میشود. هربار که جلوۀ جدیدی از حقیقت بر او عرضه میشود، شگفتزده میشود و بدون تأمل آن را انکار میکند تا ناچار نشود در مقابل حقّ زانو بزند و با اعتراف به حقانیت آن، نفس متکبر و مغرور خود را محکوم کند و از خودکامگی خارج شود.
۳- استهزاء: با پایمردی حقّمداران، فرد جاهل مغرور، قدم بعدی را در مسیر سقوط برمیدارد و آن، ریشخند کردن مردان راه حقّ است: با ایما و اشاره آنها را تحقیر میکند و با زبان خود به مسخره کردن آنها میپردازد؛ با کنایه و استعاره و داستانسرایی و شعربافی و طنزپردازی و هذل و هجو و لجنمالی و اشاعۀ پیامهای گزنده و انحرافی و حق-ستیز، سعی میکند چراغ حقّ را خاموش کند و شخصیت متزلزل خود را نجات دهد.
۴- تطمیع: دشمنان حقّ برمبنای معیارهای خودساخته، در این مرحله سعی میکنند حقّمداران را گرفتار وسوسه و ظواهر دنیا (مال و مقام و رفاه و مسکن و شهوات) کنند و آنها را از استقامت در مسیر حقّ بازدارند و به خود ملحق سازند.
۵- تهدید و دشمنی آشکار: با نضج گرفتن حقّ و ظاهر شدن آثار آن، استهزاکنندگان برخورد خشن خود را علنی میکنند و تهدید سرسختانه و مقابلۀ غیرسازماندهی شدۀ خود را با حقّ آشکار مینمایند و برای جلوگیری از تابش حقّ به ابراز عناد و مخالفت عملی با آن مبادرت میورزند.
۶- لجاجت: این فرآیندی است که علی رغم پیبردن به زوایایی از حق، مانع پذیرش آن میشود و حقّ ستیزان را که در خودپرستی و دنیاطلبی گمشدهاند، به پافشاری بر باطل و رد کردن هرگونه پیشنهاد اصلاح میکشاند و آنها را از خروج از مسیر سقوط محروم مینماید.
۷- تزویر: برای کمرنگ کردن جلوههای حقّ، معاندان در این مرحله خود را دلسوز مردم و عقائد و آراء آنها و مدافع هنجارهای جاهلانۀ حاکم بر جامعه نشان میدهند و حتی حاضر میشوند با ظاهرفریبی و استفادۀ ابزاری از تمام ارزشهای دینی و شعارهای مذهبی و قوانین و مقررات در فرصتهای مختلف، نظر عامۀ مردم را به خود جلب کنند و با ایجاد نوعی تردید در آنها و حتی ایجاد شکاف در بین آنها، از گرایش جمعیِ آنها به سمت مبارزه با انحراف یا از ادامۀ حرکت حقّطلبان جلوگیری کنند.
۸- اذیت و شکنجه: پس از پی بردن به ناکارآیی روشهایی که تا این مرحله در مقابل حق بهکار بستهاند، حقستیزان برای فعالیتهای ایذائی خود برنامه ریزی و طراحی میکنند. شروع آن با آزار رساندن به رهروان حقّ است به این امید که با اذیت آنها و اعمال بدترین شکنجهها آنها را از ادامۀ راه خود بازدارند و دیگران را نیز از عواقب دنباله رویِ رهروان حقّ بترسانند.
۹- تحریم: اذیت و شکنجه جنبۀ انفرادی دارد؛ دشمنان حقّ با مشاهدۀ بیثمری تلاشهای خود، در پرخاشگری قدم بعدی را برمیدارند: تنبیه عمومی زن و مرد و پیر و جوان با اعمال تحریمهای اجتماعی و اقتصادی و افزایش فشار عمومی و تشدید ستمورزی.
۱۰- توطئۀ قتل: یکی از مراحل تاریک طراحی دشمنان حقّ محروم کردن حقمداران از رهبران و مدیرانشان است تا با حذف آنها، به خیال باطلشان، چراغ منیر حقّ را خاموش کنند. آنها سعی میکنند در میان حقمداران و با سوء استفاده از صفا و سادگی آنها در میانشان نفوذ کنند و، با کمینکردن و اجرای ترفندهای دیگر، به شکار و کشتار سرکردگانشان بپردازند.
۱۱- جنگ: این آخرین مرحلۀ خصومت است که در آن دشمنان حقّ با استفاده از همۀ امکانات خود یورشی عمومی را آغاز میکنند تا به تضعیف کلی تا سرحدّ نابودی یا مهار کامل و اسارت حقمداران، جمعاً، بینجامد. در این کژراهه هیچ معیار و ملاک انسانی جلودار آنها نیست و گویی در جهل و عناد خود کور و کر و گنگاند و از هر حیوان وحشی درندهتر و خونریزتز.
در این مراحل انسان به صورت فردی یا جمعی، با ارتکاب اعمال تخریبی و ظلم و خلاف، وارد چرخهای میشود که عاقبت آن تغییر ماهیت انسان و تنزل رتبۀ اجتماعی و سقوط ارزشها است. خروج از این چرخۀ جهنمی در هر مرحلهای، نیازمند بیداری وجدان و ارادۀ تغییر برای جبران خطاها و عمل صالح است که توفیق آن را خدای متعال نصیب کسانی میکند که با ایمان به او و پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، از صمیم دل متنبه و نادم و، بدون تعلل و ضایع کردن فرصتها، دست به کار اصلاح شده باشند.