ادب و هنر

داستانهای انقلابی آقای تولستوی

هواداری غالب جریان اجتماعی از سریال «گذر از رنج‌ها» که این روز‌ها به یک برنامه خیابان خلوت کن تبدیل شده است، در کنار تمجید‌های غیر منطقی شبکه ماهواره‌ای بهائیت از شاه و صرفا اقتصادی نشان دادن دلایل انقلاب معنادار است. گذر از رنج‌ها مرور خاطرات دوران سیاه پهلوی است که همه شئون زدگی مردم را تحت تاثیر قرار می‌داده است.
حامد یامین پور- داستان «دنیا» روایت دختری است رنج کشیده از طبقه روستایی که در دوران خفقان رضاخان و پهلوی دوم متحمل مرارتهای بسیاری میشود. همه در یک نظم ناشی از بیسازمانی اجتماعی به او ظلم میکنند. ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ مقطعی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران است. «گذر از رنجها» روایتگر این سالها است. سریال پرطرفداری که این روزها مردم، خانوادگی به تماشای آن مینشینند.

اتصال یک زندگی خانوادگی به انقلاب و تحولات انقلابی که برخلاف عرف معمول در سریالها این بار نه در مرکز شهرهای بزرگ و تهران بلکه در روستایی در گیلان روایت میشود، نقطه عطف ماجراست. «دنیا» دختری است که نماد مردم ظلم دیده و مستضعف است که چارهای جز تسلیم در برابر مدیریت خان سالارانه و جبر سلاطینی دوره پهلوی ندارد. سالهای سیاهی که برخی اصرار دارند، فراموش شود. روزهایی که در نتیجه حکومت پهلوی ۷۰ درصد مردم در روستاها از حداقل امکانات هم محروم بودند و در عوض تنها بخش کوچکی از تهران به عنوان نماد توسعه معرفی میشد و در همین حال خرجهای کلان و فسادهای مستمر دربار هم چیزی برای ملت باقی نمیگذاشت. در نتیجه در همین فضا و علیرغم افزایش قیمت نفت و سود سرشار آن برای پهلوی چیزی عاید مردم نمیشد.

دیالوگهای دنیا و حمید که یک آقا معلم ساده است درباره اوضاع زندگی مردم، عدالت اجتماعی، عدم آزادی بیان و... حتی اگر به آنها بگویند که «کلهشان بوی قورمه سبزی میدهد» پایان نمییابد و به انقلاب وصل میشود.

در همه این سالها آثار سینمایی و تلویزیونی بیآنکه به فرآیند شکل گیری انقلاب در طول دوران پهلوی پرداخته باشند، از‌‌ همان سال ۵۷ انقلاب را روایت کردهاند، حال آنکه انقلاب ۵۷ قطعا پیشینیهای بیشتر از این حرفها دارد. در آثاری چون «در چشم باد» نیز به این مهم پرداخته شده بود. «در چشم باد» به لحاظ فیلمنامه و مسائل فنی خیلی جلوتر از «گذر از رنجها» ست اما داستان دراماتیک «دنیا» و عشق دست نیافتنی وی با حمید و فرزندانش که کاملا در فضای «خانواده» معنا مییابد، خیلی از ایرانیها را پای این سریال خوب نشانده است.

هواداری غالب جریان اجتماعی از سریال «گذر از رنجها» که این روزها به یک برنامه خیابان خلوت کن تبدیل شده است، در کنار تمجیدهای غیر منطقی شبکه ماهوارهای بهائیت از شاه و صرفا اقتصادی نشان دادن دلایل انقلاب معنادار است. گذر از رنجها مرور خاطرات دوران سیاه پهلوی است که همه شئون زدگی مردم را تحت تاثیر قرار میداده است.

«گذر از رنجها» عنوان رمان سه جلدی از الکسی تولستوی است که زندگی دوخواهر به نامهای داشا و کاتیا و عشقهای آنان را به شکلی کاملا رمانتیک در سالهای آغازین قرن بیستم روسیه مطرح میکند. داستان «گذر از رنجها»یی که فریدون حسنپور نگارش و کارگردانی کرده است شاید اقتباسی از رمان تولستوی باشد یا نباشد اما گره خوردگی داستان عشق در میانه تحولات پرتلاطم روزگار محتوای محوری هردو داستان است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی که خیلی جدی رمانهای مربوط به انقلابهای جهان را خوانده، این عبارات را درباره گذر از رنجها گفته است: «من بارها مثال قصههای انقلاب اکتبر را گفتهام. یکی کتاب «گذر از رنجها»ی الکسی تولستوی است که فوق العاده است... اینها داستانهای انقلابی است».

موفقیت این سریال متوسط تلویزیونی در جذب مخاطب نشان میدهد مردم به چنین داستانهایی چقدر علاقه دارند و همین یک راهنمای خوب برای ساخت آثار دیگری در همین زمینه است.

https://shoma-weekly.ir/UAap0L