آرش فهیم- هر مقطعی از تاریخ سینمای ایران، با داشتن فراز و نشیبها و زشتیها و زیباییهای خاص و عامش، دارای اتفاق یا اتفاقهای ویژه ای هم هست؛ حوادث و پدیدههایی که برای نخستین بار یا بهترین شکل جلوه میکنند. بدون شک یکی از اتفاقات در این برهه از تاریخ هنر هفتم در کشورمان فیلم «قلادههای طلا» است. سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران که ساختار برتر و جذابیت مثبت را با محتوایی بیدار کننده در هم آمیخته است.
رسانه سینما، با آینه جادوی خودشمیتواند در انعکاس حقایق و انتقال واقعیتها به جامعه نقش تاریخ ساز و موثری را ایفا کند؛ البته به شرطی که این آینه از غبار غش و غرض و دروغ پاک باشد. کلید خوردن چند فیلم با موضوع فتنه در سال گذشته یک ارمغان تازه برای سینمای ایران بود، اما به رغم رویکرد مثبتی که در این آثار بود، ضعف ساختاری موجب شد که نتوانند به نتیجه مطلوب برسند. به همین دلیل هم فیلم اخیر ابوالقاسم طالبی را باید شروع جدی و قابل احترام این جریان دانست.
آنچه «قلادههای طلا» را به یکی از جلوههای ویژه این سالهای سینمای ایران تبدیل کرده، تنها به موضوع خاص آن محدود نمیشود، بلکه ساختار و شیوه طرح مسائل سیاسی در آن قابل تأمل است.
«قلادههای طلا» نشان میدهد که یک فیلم میتواند با بهرهبردن از دستمایهها و مضامین سیاسی، بیآنکه اسیر ابتذال شود، جذاب باشد. انتخاب ژانر معمایی برای تعریف داستانی درباره فتنه سال 88 یک انتخاب هوشمندانه و مناسب است، چون این ژانر قابلیت بهتری برای بیان روایتهای سیاسی و جاسوسی و همچنین ایجاد تعلیق و هیجان سینمایی دارد.این فیلم در اغلب لحظاتش در التهاب و تعلیق میگذرد. ریتم و شیوه بازیگری و موسیقی متن و سایر اجزای فیلم یک کل هماهنگ را ایجاد کردهاند که تا پایان مخاطب را با فیلم درگیر میکند. علاوه بر این، توانایی فیلم در خلق موقعیتهای واقعی تحسین برانگیز است. صحنههای درگیریها و اغتشاشات خیابانی، در حالی که بازسازی شده هستند، اما با تصاویر مستندی که از این وقایع باقی مانده چندان تفاوت ندارند.
این فیلم نشان میدهد که میتوان هم طرفدار حق بود و در عین حال بیطرف! این واقعیت دارد؛ «قلادههای طلا» در همان حال که ذات «فتنه» را برملا میکند، نسبت به برخی که فریب این جریان را خوردند، تصویری منصفانه و متعادل نشان میدهد.
ازآن طرف، فیلم با وجودی که از جانگذشتگیهای سربازان گمنام امام زمان(عج) را تقدیس میکند، درانتقاد نسبت به نظام و نظامیان و امنیتیها نیز محافظهکار نیست.
این فیلم، مسائل فتنه سال 88 را در دو محور روایت میکند. از یک طرف شاهد حیلتها و طرحهای گروههای معاند و برانداز هستیم که با دستور گرفتن از سازمان جاسوسی «ام آی 6» انگلیس، در پی آسیب زدن به کشورمان و ایجاد فتنه هستند. آنها در یک خانه تیمی گرد هم جمعمیشوند و با رهبری یکی از مأموران ام آی6 برنامههای خود را اجرا میکنند. این خانه تیمیمیتواند واقعی باشد و کارگردان آن را از خلال تحقیقاتش در اسناد و گزارشهای واقعی خلق کرده باشد. اما بهجز این، کارکردی استعاره گونه هم دارد. به این معنی که فتنه سال 88 محصول تلاشهای همه فرقهها و گروهکهای ضدنظام معرفیمیشود و آنها با وجود همه اختلافات و تعارضاتشان، در آن هنگامه متحد شدند و با رمز «تقلب بزرگ» فتنه را دامن زدند. بهطوری که در آن خانه تیمی منافقین، مارکسیستها، سلطنت طلبها، همجنس گراها، عوامل سفارت انگلیس و... حضور داشتند.
اما وجه دیگر فیلم، روایتی است از یک تیم وزارت اطلاعات که در تقابل با خانه تیمی مذکور دیده میشوند. فیلم «قلادههای طلا» در این بخش از روایت خود به نوعی به نیروهای درون نظام از نفوذ عوامل دشمن و مسائلی که منجر به تعلل در مبارزه با فتنه میشود، هشدار میدهد.
فیلم «قلادههای طلا» باید مطلعی برای ساخت آثار سیاسی آگاهی بخش در عرصه هنر هفتم در کشورمان باشد. حوزهای که دارای موضوعها و سوژههای فراوان و جذابی است که ورود فیلمسازهای متعهد و ساخت آثار خوش ساخت و جذاب از سوی آنها، نتایج مثبتی را در پی خواهد داشت. ازجمله این نتایج میتوان به بالا رفتن سطح آگاهی جامعه و ایجاد تنوع در فضای سینمای کشور اشاره کرد. امید است که سینمای سیاسی ایران در گامهای بعدی بتواند این راه را بهتر و پویاتر طی کند.