نگاه

خود را فراموش کرده بود

من نامی که برای پرورش در ذهنم هست، از این طول معاشرت‌ها هست، تصویر یک عارف سالک، یک انسانی که واقعا تلاش درگرفتن معارف از چشمه‌های اصلی دارد.
حبیبالله عسکراولادی 

إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلًا؛ إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا

از ویژ گیهای این سردار بزرگ فرهنگی کشور و انقلاب اسلامی معلم، قاری قرآن و مفسر قرآن بودن است. من هدایت شدم این فراز از کلام خدا را که اولین بار از ایشان تفسیری شنیدم در اینجا که نکوداشت این مفسر عارف قرآن هست، استفاده کنم و تمسک کنیم. خداوند میفرماید که پدیده شب انّ ناشئه اللیل هی اشدّ وطئا واقوم قیلا پدیده شب گامهای تو را استوار میکند سخن تو را ریشه دار میکند، قوی میکند، پیامبر، «انّ لک فی النهار سبحا طویلا» پیامبر تو در روز شنای طولانی داری، اولین بار من این تفسیر را از این استاد مفسر عارف داشتم؛ خواستم که عرض بکنم یکی از جنبههای فوقالعاده استاد پرورش تهذّب و تهجد و توسل بود. همین طور که توسل را فرمودند، توسل به حضرت رضا علیه الصلوه والسلام، تهجد ایشان در طول مدتی که من توفیق همراهی با ایشان را داشتم، (من در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی همراه ایشان بودم، در دو دوره از مجلس به خصوص دوره چهارم که ایشان عضو هیئت رئیسه هم بودند و نایب رئیس، من در خدمت ایشان بودم، در مناطق محروم همچون بشاگرد، چند شبانه روز را در خدمت ایشان در لای کَپَرها میگشتیم که محروم بیابیم) در تمام این مراحل تهجد ایشان را شاهد بودم. بزرگان که بحمدالله مستغنی هستند، من به جوان ترهای مجلس می گویم یکی از ویژگیهای پرورش شب گرفتن و روز رساندن، بود. نه آنکه «مِن عندی» آنچه از نزد خودش بافته داشت وآنچه از دیگران یافته داشت. این را شب هنگام برای برنامه روزش می گرفت. همه مسئولان باید بدانند اگر شب نگیرند، روز کفگیرشان به ته دیگ میخورد؛ بافتهها و یافتهها نمیشود.

ببینید این بنده صالح خدا چگونه شب گرفتهها را برروزرسانها به عمق جامعه تزریق میکند. من همراه استاد پرورش در روزنامه رسالت (و جناب آقای دکتر توکلی هم اینجا تشریف دارند) با هم در تاسیس رسالت، به وسیله چهار فقیه بودیم؛ چگونه ایشان آنجا دلسوزی میکرد و چگونه ایشان در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی تلالو و درخشش داشت، چگونه در شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی خاضعانه جلسات را اداره میکرد. پرورش تهجد و توسلش و خود فراموشیاش از امتیازاتش بود که من در طول این مدت سی وخردهای سال یافتم. من قبل از انقلاب زندان بودم وتوفیق آشنایی با ایشان را نداشتم، آشنایی با ایشان توسط دکتر بهشتی بود . من نامی که برای پرورش در ذهنم هست، از این طول معاشرتها هست، تصویر یک عارف سالک، یک انسانی که واقعا تلاش درگرفتن معارف از چشمههای اصلی دارد.

مثلا یک خاطرهای را ایشان از خواب راجع به آیت الله علامه طباطبایی نقل میکرد که من در خواب به علامه طبا طبایی عرض کردم شما در یک کتابتان رسیدید به یک جایی وگفتید این را نمیدانم، در یک کتاب دیگرتان هم باز به چیزی رسیدید فرمودید این را نمیدانم، من سوالم این است که حالا پس از این همه گذشت آیا میدانید آن یکی اولی چی بود؟ آیا میدانید آن یکی دومی چی بود؟ مرحوم آیت الله علامه طباطبایی در خواب عنایتی به ایشان کردند وگفتند آنی که در آن کتاب نوشتم نمیدانم حالا هم نمیدانم، آنی را که در کتاب دوم نوشتم که نمیدانم، حالا هم نمیدانم؛ اما شما بدانید من این نمیدانم را هم نمیدانم. واقعا اثر تربیتی علامه طباطبایی در ایشان به صورتی بود که ایشان خود را فراموش میکرد، در تهجد میگرفت و در توسل ساماندهی میکرد.

پروردگارا آنچه این بنده صالح تو در راه دین تو در راه سامان بندگان توکوشش کرده به احسن وجه قبول بفرما

* سخنرانی در مراسم بزرگداشت استاد پرورش 28 مهرماه 1390

https://shoma-weekly.ir/Jabt1q