علیرضا جوادی*
سال چهارم دبستان بودم که معلمم، مرا با انگشت به یکی از همکارانش نشان داد و گفت: این پسر تنبل را میبینی، حتی بلد نیست اسم خودش را بنویسد، حالا پس از گذشت چند دهه از آن روزها نمیتوانم خودم را راضی کنم که برای آن معلم که با گفتن آن جمله چه حس و حال ناخوشایندی در من به وجود آورد از خدا طلب آمرزش و بخشش کنم.
سال بعد معلمی داشتم که در اولین جلسه کلاس مرا بلند کرد و به بقیه معرفی و از آنها خواست به من که دانش آموز تازهوارد کلاس بودم، احترام بگذارند. گفتن این جملات از سوی معلم چنان شور و شوقی در دل من به وجود آورد که وصفکردنی نیست، سپس از من خواست که بلند شوم و موضوع درس را که «وضو» در درس تعلیمات دینی بود برای بقیه شرح دهم و از آن جا که پدری روحانی داشتم که این مسائل را به خوبی به ما آموزش داده بود بدون کم و کاست این مسئله را توضیح دادم. معلم از بچهها خواست برای من دست بزنند، نمیتوانم بگویم چقدر دیدن این صحنهها برای من لذتبخش بود، هرگز نام این معلم را فراموش نمیکنم و دست او را میبوسم که رفتار او تأثیر شگفتانگیزی در پیشرفت من در زندگی و تحصیلم داشته است.
هیچ کس از اثرات تربیتی تنبیه و تشویق ناآگاه نیست بویژه لزوم این آگاهی در معلمان که وظیفه خطیر آنها علاوه بر آموزش، پرورش و تربیت کودکان و نوجوانان است، بیشتر اهمیت مییابد، اما متأسفانه ظاهراً نمیتوان انتظار روزی را کشید که تنبیه از نظام آموزشی ما آن هم در اشکال مختلف خود رخت بر بندد، یا حداقل کمرنگ شود، چرا که امروز سالها از روزگار فلک کردن بچهها در مکتب و مدرسه میگذرد اما در قالبهای مختلف آن به کرات و به وضوح در کلاس درس و مشق البته نه با عنوان فلک کردن یافت میشود، جای تأسف است که گاهی اوقات والدین فقط از تنبیههای بدنی بچههای خود مطلع میشوند و از تنبیههای کلامی و روانی که تأثیر آن به مراتب بیش از تنبیه جسمی است، غفلت میکنند. ناگفته نماند که علل و عوامل مختلفی در این باره وجود دارد که باعث می شود مسائل تربیتی چندان مورد توجه قرار نگیرند.
به نظر میرسد یکی از مهمترین این عوامل ندادن آگاهیهای لازم به خانوادههاست. در حالیکه والدین باید نسبت به این موضوع حساس باشند که اگر کاستی و مشکلی در آموزش و تربیت فرزندانشان در مدرسه وجود دارد بهترین راه برای حل آن تنبیه نیست بلکه بدون شک بدترین راه ممکن است. نباید این نکته را هم فراموش کرد که در مقوله آموزش و آماده سازی معلمان برای ورود به عرصه تربیتی کاستیهایی وجود دارد که پیش گرفتن روش تنبیه برای جبران برخی کاستیها در کلاس درس یکی از ثمرات آن است.
معلم میتواند با کوچکترین تشویق حس اعتماد به نفس را در دانشآموز ایجاد کند و با کوچکترین تنبیه همه اعتماد به نفس او را فرو بریزد و در زندگی او تأثیرات منفی به جا بگذارد که هرگز زمان و فرصتی برای جبران آن پیدا نشود.
این سؤال بیپاسخ همواره در نظام آموزشی ما به چشم میخورد که چرا برخی از معلمان به خود اجازه میدهند روش تربیتی نادرستی همچون تنبیه در پیش بگیرند و مهمتر از آن چرا تصور آنها بر این است که این روش در برابر مشکلات پاسخ میدهد. از طرفی ظاهراً نظارتهای بیرونی قابل اطمینانی هم برای این موضوع وجود ندارد که اگر معلمی به خطا چنین مکانیسمهایی به کار برد، او را از انجام چنین اشتباهاتی منع کند و یا او را مورد مؤاخذه قرار دهد.
به هرحال هرچند گمان بسیاری از ما بر این است که تنبیه این روزها چندان حضور پررنگی در نظام آموزشی ما ندارد، اما باید گفت با آنکه در مقایسه با سالهای گذشته کمی از کمیت آن کاسته شده است اما سایه تلخ و دردناک آن در برخی موارد همچنان بر سر بچههای ما در مدرسه سنگینی میکند. اگر معلمان و مربیان آموزشی در مدارس که شیوه غلط تنبیه را در پیش میگیرند فقط کمی روی این موضوع تأمل کنند که هر رفتار آنها ممکن است آینده تیره و تاری را برای هر کودک ایرانی رقم بزند، قطعاً شیوههای بهتری را در زمان حضور در کلاس و مدرسه جایگزین آن میکنند.
* روانشناس تربیتی