با احساس نیاز کردن اصولگرایان به رسانه با تاخیر بسیار بسیار زیاد و از طرفی روی کار آمدن دولت نهم و نیاز به تغییرات در تفکر رسانه های دولتی، زمینه کار در رسانه های مختلف برای خبرنگاران ارزشی پیش آمده بود. برخی در رسانه های جدیدشان شروع کردند به حمله به عَمرو و دفاع از زید. سرویس سیاسی شد هم چیزمان. یادمان رفت که سر چه مساله ای با هم هم قسم شده بودیم.
دیگر آن خبرنگار ساده اما با انگیزه نبودیم، برخی دبیر گروه، برخی سردبیر و ... وقتمان با جلسات و سوژه و تحلیل پر شد؛ جشن خودکفایی هسته ای گرفته ایم، رتبه دهم نانو فناوری شدیم، بره «رویان» را به دنیا آوردیم، ماهواره های متعدد به فضا فرستادیم، هدیه رئیس جمهورمان به مقامات سایر کشورها فناوارنه شد، موجود زنده به فضا فرستادیم، روبوکاپ های متعدد مقام آوردیم و.... همه اینها برایمان مثل سایر خبر ها شده بود، تا یکی دو روز روی بورس بود، چند مقاله و گزارش و مصاحبه و تمام.
برخلاف ما که در این خط فراموش شده به روزمرگی رسیدیم، آن کسی که خط را نشان مان داده بود، استوارتر و امیدوارانه تر دانشجوهای نسل های بعد از ما را تشویق می کرد، در سخنرانی هایش چندین بار کلام مولایمان را یادآوری کرد:«العلم السطان». رویش های جدید علمی را با شادابی می گفت، گوشزدمان می کرد که راه اقتدار ملی از این مسیر می گذرد، استقلال بدون پیشرفت علمی امکان ندارد، به جای خام فروشی نفت باید به فکر تولید ثروت پایدار از راه اقتصاد دانش بنیان بود، با اجازه برگزاری نمایشگاه دستاوردهای علمی در حسینیه امام خمینی رحمت الله علیه (به عنوان تنها نمایشگاهی که در بیت رهبری تا کنون برگزار شده است) به ما فهماند که چه چیزی برایش مهم است.
اما انگار این روزمرگی بی تفاوتمان کرده و لَخت. از آن سالها خیلی نمی گذرد، می توانیم به یاد بیاوریم چه کوتاهی های کرده ایم و می توانیم روی کاغذ بیاوریم و عمل کنیم، جبران هایی که باید بشوند.