اقتصاد

خطر ترجیح واردات به تولید

یک موقعی است که ما وام بگیریم و کالا بخریم و مصرف کنیم یک موقعی نه اصلاً از پول خودمان بخریم و مصرف کنیم. هر دو یکی است. آن چیزی که می‌شود فهمید این است که ما برویم به سمتی که قبلاً هم عرض شد، یعنی تولید. اگر می‌خواهیم واردات هم کنیم این قدری که بارها مصرف شده است واردات برای تولید در جهت صادرات. یعنی اگر این سیاست را داشته باشیم که از منابع خودمان و از اعتباراتی که منتهی برای تولید در جهت صادرات واردات را انجام بدهیم. یعنی اینکه توجه کنیم درون ‌نگر و برون‌زا باشد و پتانسیل‌های موجود کشور را با نگاه درون نگر ببینیم و صادرات هم داشته باشیم.
امیر حسین زاده - این روزها که روزهای تصمیم گیری برای تواق انجام شده بین ایران و 1+5 است، اخبار غیر رسمی زیادی مبنی بر وجود قرارداد هایی بین ایران و طرف های غربی، منتشر می شود. اما آن چه مهم است آن که در همه این اخبار، به جای پول قرارداد صحبت از استفاده از پول های بلوکه شده ایران به میان آمده است. با دکتر یحیی آل اسحاق، از اعضاء برجسته حزب مؤتلفه اسلامی، در این زمینه گفتگو کرده ایم.

***

آیا این خبرهایی که راجع به قرارداد با طرف های خارجی منتشر می شود، درست است؟

واقعیت این است که بعد از قسمت اول مذاکرات، آنچه که دیده می‌شود قبلاً نبوده است، علی‌القاعده خیلی چیز مخصوصی نباید باشد. به‌خاطر اینکه خیلی از مشکلات به خاطر تحریم‌ها نبوده است؛ به دلیل ایران هراسی یا هر دلیل دیگری که بوده است، می‌توانستند همان موقع هم عمل کنند، ولی الان راحت‌تر انجام می‌دهند. یعنی آن چیزهایی که در لیست تحریم و شرایط تحریمی بوده هنوز چیزی اتفاق نیفتاده است. فقط روی مواردی که قبلاً هم آزاد بوده، ولی به دلیل نگرانی‌ها و یا هر دلیل دیگری روند کندی داشته، انجام شده است.

این است که بیشتر جنبه روانی قضیه است تا قرارداد. ولیکن مذاکرات زیاد شده است. یعنی هم آنها و هم طرف‌های ایرانی به دنبال این هستند که مسائل اولیه‌ای را که بین خودشان است، از نظر شناخت همدیگر، شرایط ادامه کار و پیش‌نویس موافقت‌نامه‌ها در سفرهایی که هم طرف ایرانی و هم طرف‌های خارجی تماس گرفتند مرتفع کنند. قبلاً هم این روال بوده است، مشروط به اینکه مسئله مذاکرات حل و فصل شود.

پس ما می‌توانیم بگوییم که مقداری درها به روی قراردادهای خارجی باز شده است؟

بله. یعنی پیش قرادادهای آن دارد انجام می‌شود.

نکته‌ دیگر اینکه می‌گفتند ما در قراردادهای‌مان داریم از پول‌های بلوکه شده‌ای که قبلاً قرار بود به ما بدهند استفاده می‌کنیم. در حالی ‌که شاید خود شما هم در مصاحبه‌های قبلی فرموده بودید که اینها رقمی نیستند و ما آنها را هزینه و پیش‌خور کردیم.

مسئله پول‌هایی را که داریم دو تا بحث است. یکی بحث اینکه جمهوری اسلامی ایران چقدر پول دارد یعنی مالک آن است. یکی اینکه دولت چقدر پول و چقدر قدرت تصمیم‌گیری دارد. این دو با هم فرق می‌کند. پولی که جمهوری اسلامی دارد رقم‌هایش خیلی بالاتر از پولی است که در اختیار دولت است. همان رقم بالای 100 میلیارد دلاری که مطرح است حرف درستی است، ولی اینکه مربوط به دولت است مقداری از آن را که دولت الان مالک آن است. یعنی مقداری نفت فروختند مثلاً یک سنت اینها پولش را نگرفتند جزو ذخایر دولت است. آن مقداری که فروختند رقم و عددش معلوم است. ولیکن قدرت استفاده آن به‌ خاطر بعضی از بوروکراسی‌ها و شرایط انجام نشده است. مقداری هم این‌طوری است که مالک آن دولت است. دولت می‌تواند روی اینها عملاً تصمیم‌گیری کند. یکی از پول‌ها برای دولت بوده است همان‌طوری که عنوان می‌شود به دلیل نیاز گفتند که به هر صورت بعداً تبدیل می‌شود و آمدند بر اساس اینی که ما داریم برداشت خواهیم کرد از بانک مرکزی نسیه فروختند. پول آن را از بانک مرکزی فروختند و مصرف کردند و پیش‌خور شده است. این پیش‌خور یا در دولت قبل بوده است یا در همین دولت یازدهم. پس یک مقداری هم از این پول‌ها را به دلیل نیاز بانک مرکزی قبلاً پول آن را داده است و این حجم نقدینگی ما که الان داخل کشور به حدود 800 هزار میلیارد تومان رسیده است در صورتی ‌که در زمان شروع کار دولت 500 هزار میلیارد تومان بود این مقدار یک قسمتی از همین پول‌هاست که قبل از اینکه پول‌ها را بفروشند پیش‌خور کرده‌اند.

آقای جهانگیری گفتند ایران تبدیل به بازاری برای جهان نخواهد شد و قاعدتاً هم این حرف درست است و همه قبول داریم، ولی فکر می‌کنید مخاطب این حرف چه کسی است؟ یعنی مخاطب این حرف داخلی است یا خارجی‌ها؟

بیشتر این نگرانی مطرح می‌شد و خود من هم بارها مطرح کرده بودم که اگر با امکاناتی که می‌خواهد بیاید که یک‌مقدار همین پول‌های بلوکه شده است یک‌مقدار سرمایه‌گذاری‌های خارجی که احتمالاً زمینه برای سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی‌ها در داخل فراهم می‌شود و یک‌مقدار فاینانس و استفاده از اعتبارات بین‌المللی است که انجام خواهد شد و یک‌ مقداری از پول ایرانی‌ها که فضا را مناسب ببینند و کم هم نیست که می‌خواهند وارد کنند این حجم عظیم خیلی بیشتر از این مقدار از پولی است که به‌ عنوان بلوکه شده مطرح می‌شود یک‌ مقدار هم احتمالاً فروش نفت و درآمدهای نفتی بیشتر می‌شود. این حجم عظیم امکاناتی که می‌خواهد وارد کشور شود این‌طور می‌توان نگاه کرد که هم خارجی‌ها در وهله اول چنین فکر می‌کنند و هم بعضی از شرایطی که در داخل داریم دیکته می‌کند که این‌طور باشد که کوتاه‌مدت فکر کنند. یعنی به ‌جای اینکه بروند به سمت سرمایه‌گذاری قسمت‌های مختلف تولید بروند به سمت تجارت محصول نهایی که مصرف شود. این خطرناک است. اگر این جهت‌دهی نشود و امکاناتی که به داخل می‌آید، تبدیل شود به محصولی که هم صادر و هم در داخل مصرف کنند این خطرناک است و ایشان با این فرمایش‌شان می‌خواستند از این اقدام رفع نگرانی کنند که خوب هم است. اثر کرده است و آقای روحانی این وعده را دادند که صرف مسائل کوتاه مدت نشود. ان‌شاءالله در عمل هم شاهد این مطلب باشیم.

یک نگرانی دیگری که وجود دارد طرح یونانیزه کردن ایران است. یعنی ایران مثل یونان شود و کشورهایی بیایند و به ما کالای نسیه بفروشند و ما هم هر ماه به آنها بیشتر بدهکار شویم. به نظر شما این نگرانی چقدر جا دارد؟

به این قضیه برمی‌گردد که ما کالا وارد کنیم و نسیه بخریم و چه از پول خودمان خرج کنیم. یک موقعی است که ما وام بگیریم و کالا بخریم و مصرف کنیم یک موقعی نه اصلاً از پول خودمان بخریم و مصرف کنیم. هر دو یکی است. آن چیزی که می‌شود فهمید این است که ما برویم به سمتی که قبلاً هم عرض شد، یعنی تولید. اگر می‌خواهیم واردات هم کنیم این قدری که بارها مصرف شده است واردات برای تولید در جهت صادرات. یعنی اگر این سیاست را داشته باشیم که از منابع خودمان و از اعتباراتی که منتهی برای تولید در جهت صادرات واردات را انجام بدهیم. یعنی اینکه توجه کنیم درون ‌نگر و برون‌زا باشد و پتانسیل‌های موجود کشور را با نگاه درون نگر ببینیم و صادرات هم داشته باشیم.

در باره سازمان تجارت جهانی، عده‌ای می‌گویند که بعد از توافق مجبوریم به این توافق بپیوندیم. آیا این اجبار وجود دارد؟

مسئله سازمان تجارت جهانی ربطی به تحریم و رفع تحریم ندارد. این بحث پانزده سال است که مطرح است. اصلاً ما سازمان و نهادی در داخل داریم که کار آن حضور در بازرگانی در سازمان‌های بین‌المللی است. البته ببینید این قضیه یعنی حضور ما در سازمان تجارت جهانی یک پروسه طولانی و از جمله موضوعاتی است که باید اجماع بشود. یعنی اگر ایران عضو سازمان تجارت جهانی باشد باید با تمام کشورها موافقت‌نامه امضا کند و تک‌تک کشورها با تعرفه‌هایی را که با ما دارند توافق کنند که تعامل ما با آنها در چه حدودی و واردات ما چگونه باشد. تعرفه واردات و صادرات ما باید در چه حدودی و مقررات ما چگونه باشد. می‌بایست با این 180 کشور تک تک به توافق برسیم. لذا یک پروسه طولانی مثلاً چند ساله معمولاً ده سال به بالاست. یک زمانی ایران شروع کرد و یک مرحله جلو رفت و فقط عضو ناظر بود و عضو رسمی نبود که آن هم بعد از مدتی به هم خورد. تحریم بحثی طولانی است و اثر چندانی در آن ندارد .

می‌گویند ایران در صورتی‌ که عضو سازمان تجارت جهانی شود به معنای نابود شدن تولید داخلی است؟ آیا موافقید؟

نه. به معنای این نیست. اگر این‌طوری است که تمام کشورهایی که عضو هستند نابود شده بودند.

آنها کشورهای پیشرفته‌ای هستند که تولید داخلی آنها با تولید کشورهای دیگر برابری می‌کند، ولی تولید داخلی ما قابل رقابت با بقیه کشورها نیست.

این به استراتژی تجاری ما در منطقه و جهان برمی‌گردد. اگر یک استراتژی تجاری درستی داشته باشیم یعنی چگونگی تعامل در حوزه تجارت با منطقه و جهان در توسعه و امنیت ما نقش بالایی دارد، ولی اگر با نگاه مثبت به آن نگاه کنیم توسعه تجارت و استفاده از ظرفیت تجاری بین‌المللی ما نقطه منفی است و حضور ما در بین‌الملل به اندازه سهم ما نیست. بر اساس استانداردهای جهانی نیست تجارت جهانی باید سهم ما باشد. الان در حدود سه هزار میلیارد تومان و این یکی از نقاط ضعف ما است. یعنی نتوانستیم از پتانسیل‌های خودمان استفاده کنیم و در تمام مطالعات توسعه، توسعه تجارت عامل مهمی در توسعه اقتصادی و رشد کشورهاست. توسعه تجارت عامل منفی نیست بلکه نبودن توسعه تجارت عامل منفی است و منتهی چه نوع تجارتی؟ یک تجارت این است که ما نفت و دارایی‌های خود را بفروشیم و تبدیل به کالا و مصرف کنیم. این می‌شود تجارت خطی و یک‌طرفه. این خطرناک است، ولی یک تجارت برعکس است ما به صورت دایره‌ای تجارت، واردات، تولید و صادر کنیم. آنجا از ارزش افزوده استفاده و پتانسیل‌های جهانی استفاده می‌کنیم. عامل رشد و تکنولوژی بالاست و هر قدر توسعه داشته باشیم به نفع ماست، ولی یک وقتی خط مبادلات تجاری ما در حد 30 میلیارد و 40 میلیارد باقی می‌ماند هر قدر واردات خود را کمتر کنیم این احساس می‌کنیم موفق‌تر و خودکفاتر شده‌ایم. یک وقتی است سطح مبادلات بین‌المللی ما 500، 600 میلیارد شده است. فرق این دو با هم این است که اگر فرض کنید 600 میلیارد دلار مبادلات داشته باشیم یعنی فرض کنید 300 میلیارد دلار واردات داشته باشیم و 400 میلیارد دلار صادرات 100 میلیارد دلار ارزش افزوده و درآمد ما خواهد بود و از آن طرف هم مفهوم 600 میلیارد دلار صادرات و واردات ما، 600 میلیارد دلار اشتغال، تکنولوژی و تعاملات بین‌المللی است. موقعی که می‌خواهم 600 میلیارد دلار صادرات کنم، در تعاملات و جنگ محصولات کالا با رقبای خودم می‌توانم با 600 میلیارد دلار محصول داشته باشم. مفهومش این است که سطح تکنولوژی و محصولات و قیمت تمام شده و خدمات بعد از فروش من آن‌چنان است که توانسته است رقبای خود را در بازارها پیروز کند. این مقدار مبادلات یعنی بالا رفتن کیفیت، بالا رفتن بهره‌وری و شاخص‌های اقتصادی. آنچه که مهم است برعکس تصور اولیه مسئله توسعه تجارت باعث رشد و توسعه تولید و بالارفتن کیفیت بهره‌وری می‌شود. منتهی برمی‌گردد به نگاه ما. اگر نگاه ما طبق فرمایش مقام معظم رهبری درون‌زای برون‌نگر باشد همه این حرف‌ها مختصاتش هست.

اگر نه ما فقط به واردات فکر کنیم و درون‌زا و رشد توسعه داخلی مطرح نباشد و مصرف‌کننده کالای خارجی باشیم همین است که همه بنیان‌های ما از بین می‌رود. این به نوع سیاست‌ها و برنامه‌های اجرایی ما برمی‌گردد.

اگر توضیحی باقی مانده است بفرمایید.

فقط این نکته را بگویم، شرایطی که پیش می‌آید ذیل دو مفهوم است: «فرصت» و «تهدید». این شرایط اگر درست مدیریت شود تبدیل به فرصتی می‌شود که جمهوری اسلامی ایران از انزوا بیرون می‌آید و از تمام فرصت‌های منطقه‌ای و جهانی در مسیر رشد و توسعه اقتصادی خودش استفاده می‌کند و تمامی این تحریم‌ها و محرومیت‌های ظالمانه‌ای که روی کشور ما بوده است تبدیل به فرصت می‌شود. اگر برعکس، درست مدیریت نشود، اتفاقاً همین فرصت باعث تهدید می‌شود که بارها این عنوان شده است و الحمدلله فضای عمومی نشان داد که حواس‌شان را باید جمع کنند. منتهی ریشه بحث چیست؟ ریشه بحث این است که اگر از این شرایط جدید استفاده کوتاه‌مدت شود و واردات را بر تولید ارجحیت بدهیم، این امر خطر بزرگی است. برعکس اگر بلندمدت فکر کنیم اقتصاد به سمت تولید و سرمایه‌گذاری می‌رود. این نگاه کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌تواند عامل فرصت و تهدید قضیه باشد. نگاه کوتاه مدت به تهدید و نگاه بلندمدت به فرصت نزدیک‌تر است. لذا باید هم دولت و هم مسئولین و هم فعالین اقتصادی مقداری بلندمدت‌تر فکر و الزامات لازم را هم فراهم و لذت کوتاه‌مدت را فدای فعالیت بلندمدت کنند که این به نفع‌شان است و اگر اهداف کوتاه‌مدت را بر منافع ملی بلندمدت ترجیح دهند، خطر بزرگی می‌شود.
https://shoma-weekly.ir/0msKC8