نگاه

حماسه سازی یا حماسه سوزی

این خاصیت دنیای مدرن است که با حماسه نمی‌سازد و اساساً مدرنیسم بیش از آنکه حماسه ساز باشد حماسه سوز است.از رنسانس بدین سو کمتر متن فاخر حماسی به چشم می خورد که بتواند خاطره حماسه های پر آوازه کلاسیک را زنده کند.اینکه چرا مدرنیسم با حماسه در تعارض است مطمئناً ریشه در عقل خودبنیاد و ماتریالیست بشر مدرن دارد که همه چیز را در دنیای مادی خلاصه می‌کند و هیچ ماورایی را در افق دید خود قرار نمی دهد.

صالح اسکندری- دنیای امروز با حماسه غریبه است.متجددین بر این باورند حماسه متعلق به عصر اسطوره ها و خدایان خیالی است. حماسه در دورانی رخ می داد که تاریخ مکتوبی وجود نداشت و تخیل این اجازه را به نویسندگان می داد که آرمان ها و آرزوهای یک ملت را در هیبت پهلوانانی عظیم الجثه که دست به کارهای خارق العاده می زنند به رخ خوانندگان خود بکشانند و آنها را حیرت زده، در رؤیای قهرمان های بدون شکست غوطه ور سازند.

آنها میتوانستند عده معدودی را با حماسه آفرینی بر جمع کثیری پیروز گردانند و مقاومت مثال زدنی آنها را در برابر دشمن سینه به سینه روایت کنند. از حماسه «گیل گمش» که یکی از کهن ترین متون حماسی دنیا در هزاره سوم پیش از میلاد در بین النهرین است تا «شاهنامه فردوسی»و «ایلیاد و اودیسه هومر» و حتی تا به امروز که حماسه ها و پهلوانی ها را در قالب «دن کیشوت ها» به سخره می گیرند حماسه ها همواره در نقاط عزیمت مدنیت و تمدن سازی بشر ساخته و پرداخته می شدند و آیینه تمام نمای انتزاعیات و تخیلات یک ملت در گذشته، حال و آینده شان بودند.

این خاصیت دنیای مدرن است که با حماسه نمیسازد و اساساً مدرنیسم بیش از آنکه حماسه ساز باشد حماسه سوز است.از رنسانس بدین سو کمتر متن فاخر حماسی به چشم می خورد که بتواند خاطره حماسه های پر آوازه کلاسیک را زنده کند.اینکه چرا مدرنیسم با حماسه در تعارض است مطمئناً ریشه در عقل خودبنیاد و ماتریالیست بشر مدرن دارد که همه چیز را در دنیای مادی خلاصه میکند و هیچ ماورایی را در افق دید خود قرار نمی دهد.

 در جهان مدرن همه چیز با سنجه ها اندازه پذیر است. حتی کیفی ترین موضوعات کمیت پذیر شده اند.انتظار هیچ فعل و انفعال خارق العاده ای را در جهان واقعی نمیتوان داشت. خرق عادت ها و حماسه آفرینی ها در این دنیا تنها در فضای مجازی و تصاویر غیر واقعی سینمایی محتمل است که البته در اینکه سینما ابزاری برای کنترل دامنه تخیلات بشر است بحث بسیار و این وجیزه مجال مناسبی برای پرداختن بدان نیست.

در اواخر قرن بیستم اتفاقی در دنیای واقعی مدرن رخ داد که با هیچ یک از معادلات مادی و کمی تطبیق پذیر نبود. ملتی در جایی از همین دنیا حماسه ای آفریده بود که با هیچ معیار مدرنی قابل اندازه گیری نبود.مردم در جایی از همین جهان دست به انقلابی زده بودند که حرکت بر خلاف مسیر آب در دنیای کفر، شرک و الحاد محسوب می شد. حماسه ای که سینه به سینه و دهان به دهان روایت شد اما هیچ روایتی نتوانست آیینه تمام نمای واقعیت این انقلاب باشد. تحلیل ها و تبیین ها جملگی حکایت فیل مولانا بود که در نهایت تا چراغ نیامد هیچکس نتوانست  واقعیت را بگوید و در بهترین حالت عده ای توانستند بخشی از آن را روایت کنند.

وقوع این انقلاب یک حماسه و بقای آن حماسه ای پیچیده تر بود. تنها یک مورد از اتفاقات و چالشهایی که در 34 سال گذشته رخ داده کافی بود تا بسیاری از نظامهای سیاسی به ظاهر مستقر و مستحکم دنیا از هم فرو بپاشند اما این انقلاب به طور غیر قابل باور و معجزه آسایی در برابر چالش های سخت و نرم در حوزه های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی تاب آورد و نه تنها کمر خم نکرد بلکه هر روزه تناورتر و شکوهمند تر شد.این انقلاب با خرق مالوفات و عادات دنیای مدرن منادی احیای معروفات حیات طیبه انسانی شد.در این حماسه رویین تنانی نه از جنس تخیل بلکه از جنس همین خاک به مصاف دیو هایی رفتند که در دنیای امروز مظهر خباثت و پلشتی هستند. آنها خون خود را هدیه کردند تا آدرس درست جاودانگی انسان را در سایه حکومت الله به جهانیان امروز نشان دهند.

امسال را پیر فرزانه و مراد همه مستضعفین جهان به حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نام داده اند. نامی باشکوه که یادآور حماسه آفرینی های ملت ایران در ثانیه ثانیه 34 سال گذشته است.

ایشان بهتر از همه می دانند که علت موجد انقلاب علت مبقیه آن هم هست لذا در این وانفسا که دشمن به سان جنگ احزاب حلقه محاصره سیاسی و اقتصادی را تنگ کرده است و به مدد برخی ایادی داخلی خود و منافقان جدید سعی دارد دل اهل ایمان را خالی کند تنها یک حماسه آفرینی علی وار، آنچنان که عمر بن عبدود به قعر خندق پرتاب کرد می تواند هیمنه و ابهت دشمن را بشکند.مولایمان امسال در انتخابات در پاسخ «هل من مبارز» دشمن یکی مثل علی (ع) می خواهد که دستش را بالا ببرد.یکی که در یاری ولی اش تردید به راه ندهد و نا امید نشود حتی اگر مجبور شود سه بار دست بلند کند.یکی که به خود مغرور نشود و بداند شمشیری که به وی داده اند تنها برای اسلام باید ببرد.

 یکی که اگر دشمنی بر او جسارتی کرد خشم خود را فرو خورد و پس از کمی تأمل برای اسلام شمشیر فرود آورد. چقدر سخت است. مگر کم مسئولیتی است. قرار است خالص و خلص علی وار شمشیر بلند کنی و چه زیادند آنهایی که خالی می روند و امروز دست برافراشتهاند و می خواهند در انتخابات شرکت کنند. خدا کند که آنها حماسه سازی کنند، نه حماسه سوزی...

https://shoma-weekly.ir/Ykvu21