حزب- نظم و انضباط حزبی - رهبری حزبی- مسئولان حزبی
حزب با عملکرد شناخته میشود. اگر بازده های حزب مفید و کارآ و در جهت نفع همه مردم(ما ینفع الناس) باشد حزب مطلوبیت می یابد، در غیر این صورت دچار انزوا شده و گاه کارش به منفوریت می کشد.حزب مجموعه ای از بالا به پایین نیست که رئیس حزب حرف اول را بزند و همه بی چون و چرا اطاعت کنند و هماهنگی از طریق صدور فرمان برقرار گردد. دبیر کل حزب بر اساس اساسنامه و مرامنامه و خط مشی مصوب و سیاستهای کلان حزب و تدبیر در اداره و مدیریت حزب تصمیم میگیرد و حزب را رهبری میکند.(رهبری حزب غیر از رهبری امت است که به شکل امامت و ولایت و اطاعت امت سامان یابد) حزب مجموعه از بالا به پایین هم نیست که راس آن تابع بدون اختیار باشد بلکه حزب دبیرکل، مسئولان و مرکزیت حزب را انتخاب می نماید تا با در نظر گرفتن اهداف خواست های حزب، حزب را در چارچوب اساسنامه و مرامنامه و خط مشی سه ساله با تدابیر و مدیریت خود اداره نماید و به پیش ببرد و مدیریت باید اختیارات کافی داشته باشد تا موفق گردد و اعضاء و مسئولان از رهبری حزب تبعیت داشته باشند تا رهبری بتوانند تصمیمات و مدیریت خود را اعمال کند.( لا رای لمن لایطاع) بنابراین مجموعه از بالا به پایین و از پایین به بالا ست که حقوق و وظایف متقابل دارند (واما حقی علیکم و حقکم علی) و راس حزب و بدنه حزب هر دو باید حقوق یکدیگر را ادا نمایند. حزب نهادی مسئول و مسئولیت مدار است. مسئولان حزبی در برابر اعضاء مسئولند واعضاء نیز در برابر مسئولان حزب تعهداتی دارند که برای انجام آن تعهدات باید احساس مسئولیت داشته باشند و همه با هم در برابر خداوند و انبیاء و امامان و ولایت امر و ملت اسلام مسئولند و پاسخگو باشند.( کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته) شناخت مسئولیت های متقابل و شناخت وظیفه هر یک از ارکان( عضو، حوزه، رابط، مسئولان، هیئت اجرایی، شورای مرکزی، هیئت نظارت، کارگروه ها و...) و اجرای سیاستگزاری و برنامهریزی و برقراری هماهنگی و رعایت نظم و انضباط حزبی است که حزب را در اهداف و مقاصد به توفیق و پیروزی می رساند.
احزاب مکتبی و تفاوت با سایر احزاب
احزاب و تشکل های عقیدتی و دینی مانند حزب اسلامی، تعهدات برپایه ایمان و تکالیف الهی و موازین مکتبی است و ثواب کارهای خیر حزبی بیشتر از کارهای نیک فردی است زیرا همه از ثمرات آن بهره مند می شوند. همان طور که عمل نکردن به تعهدات حزبی یا سستی و کاهلی یا بی اعتناء بودن عواقب و عذاب سخت تر از عدم انجام تکالیف فردی دارد." ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر"
در حزب خدا محور اسلامی عمل به اسلام ناب نبوی و علوی و حسینی و زینبی موجب موفقیت و خوشبختی است. عقاید التقاطی و انحرافی و به کارگیری سلیقه های شخصی و اقدام بدون مبنای شرعی وعقلی وعملی گرچه به نام و تصور اسلام انقلابی یا اسلام عملی باشد، موجب ضلالت و انحراف از صراط مستقیم هستند و حزب را از خدا محوری به خود محوری و انحراف محوری میکشاند. نمونه هایی مانند فرقان و منافقین عبرتی بسزا هستند. ضمانت باقی ماندن در صراط مستقیم تعهد به ولایت فقیه عادل و مبانی فقه مترقی اسلام و تایید روحانیت اصیل میباشد که اساس آن خدا محوری و ولایت محوری است. حزب محوری، خود محوری، خودپسندی و خودباوری قطعاً در هر مورد باشد، تفکر یا رفتار و گفتار خسران را هم به همراه خواهند داشت. حزب فقاهت مدار ولایی اسلامی با سایر احزاب و تشکل های غیر اسلامی کاملاً متفاوت است و نمیتواند مدل احزاب و تشکلهای دیگر غربی و چپی و ملی را در حزب ولایی اسلامی به کار برد و شبیه آنان فعالیت نمود. ضمن آنکه از همه تجربیات تحزب در جهان به شرط عدم مغایرت با موازین اسلام، می توان استفاده کرد.
رهبری و مدیریت در احزاب- اختلاف آراء- فصل الخطاب
حزب یک پدیده جمعی است که نیاز به رهبری، مدیریت، اقدام و نظارت دارد. رهبر اصلی در احزاب ولایی ولی امر مسلمین است که اولی الامر میباشد و نظر ایشان برای حزب، حجت شرعی است و در خط ولایت اقدام و عمل دارد. رهبری حزبی در احزاب ولایی در سایه سار ولایت به عهده شورای مرکزی است که وظیفه راهبردی حرکت حزب را در جهت اهداف، اساسنامه ، مرامنامه، برنامههای کلان و جهت گیری های اصولی حاکمیت خط ولایت به عهده دارد و این رهبری حزبی توسط رئیس شورای مرکزی و معاون و دبیر کل و قائم مقام او اعمال میشود. چگونگی این رهبری براساس شرایط زمان و حزب و نظر ولی امر به تصویب شورای مرکزی رسیده و به اقدام و عمل می رسد. شورای مرکزی و اعضای آن با شناخت کامل این نوع رهبری حزبی و چگونگی آن است که با تقسیم وظایف بین خود می توانند در اداره حزب موفق باشند. در هر حزب به ویژه در شورای مرکزی آن اختلاف آراء و دیدگاهها و نظریهها وجود دارد،عقلاء برای حل این موضوع، رای اکثریت را مناط دانسته اند، از نگاه شهید آیتالله دکتر بهشتی رای اکثریت یک "مرجح عقلایی" است که عاقلان به آن عمل میکنند. امام خمینی (رحمه الله علیه) به مرحوم عسگراولادی فرمودند: "حزب اکثریت و اقلیت دارد" و فرمودند:" اکثریت بکوشد اقلیت را اقناع نماید نه اسکات کند، اقلیت هم بداند که ممکن است در موارد دیگری اکثریت شود." در این مورد نکته ای ظریف وجود دارد که ممکن است از این اختلافات و رسیدن به اقناع گاه به زمان عمل نرسد یا اقناعی پدید نیاید در این مواقع حزب نیاز به فصل الخطاب دارد که حرف آخر را او بزند و در مدیریت و اقدام و اجرای سیاست و برنامه های حزبی وقفه آسیب آور پدید نیاید.
مدیریت حزبی
مدیریت در حزب غیر از رهبری حزب است. رهبری حزب به عهده شورای مرکزی است که توسط دبیرکل اعمال میشود. ریاست شورای مرکزی، هیئت رئیسه شورای مرکزی، مسئولان حزبی، معاونتها، اعضای مسئول در هر بخش و ماموریت، رهبری ندارند و مدیریت مربوط در بخش خود را به عهده دارند. دبیرکل مدیریت حزب را هم به عهده دارد و جز در موارد لازم، امور را تصدی نمیکند، مدیریت میکند و مسئولان و امور جاری حزب را مدیریت می نماید. قائم مقام و مسئولان و معاونان و مدیران و بدنه حزب باید دبیرکل را در رهبری حزب و مدیریت آن صمیمانه یاری دهند. این مدیریت شامل امور فکری و اندیشه ورزی ،برنامهریزی، تدابیر، روابط و ارتباطات حزبی در داخل و بین الملل و اجرائیات و در واقع همه امور حزب است. هر مسئول نیز تحت مدیریت دبیر کل امور مربوط به بخش خود را اداره می نماید. دبیرکل می تواند در مدیریت خود امور را با قائم مقام خود اداره کند یا به دبیر اجرایی یا هر معاونت اختیارات لازم را بدهد در این صورت باید تکالیف ارجاعی به آنها کاملا مشخص و تعریف شده باشد تا تداخل در مدیریت دبیرکل و مدیران پدید نیاید و مسئول مربوطه در امور ارجاعی وظایف و دستور کاری را بداند تا بتواند آنها را به نحو مطلوب انجام دهد. دبیرکل میتواند در هر مورد مأموریت ویژه بدهد تا مسئول آن ماموریت تکالیف معین را اجرا نماید. اگر حزبی دبیر اجرایی و معاونت اجرایی داشت امور اجرایی حزب توسط دبیرکل به دبیر اجرایی یا معاونت اجرایی ارجاع می گردد. در این حزب باید امور اجرایی و حدود آن کاملاً مشخص و از طرف دبیرکل به وی داده شود تا بتواند اجرای مطلوب داشته باشد زیرا اجرائیات بخشی از تکالیف حزب است. اگر حزبی دبیر اجرایی یا معاونت اجرایی نداشت دبیرکل اجرائیات را توسط معاونان خود اداره می کند یا آن را به قائم مقام خود واگذار می نماید.
ساختار حزب- حزب مردمی- حزب حاکمان و دو شکل قدرت
تحزب ساختار کلان و پایه و چارچوب مشخصی دارد. حزب اداره یا سازمان یا کارخانه یا شرکت سهامی یا هیئت دینی نیست که هر کدام ساختار و شاکله و روابط و ارتباطات خود را دارند، حزب تشکل مردمی است که در اصل باید مردمی بماند ولو اینکه حزب حاکم شود.حزب اگر حزب حاکم و محل تجمع حاکمان و ملاء حاکمان(اطرافیان) و اصحاب قدرت شود، ساختار روابط و ارتباطات و موقعیت ها و پایگاه ها و نوع مسئولیت ها و در نهایت روحیات حاکمان را می یابد که با مردم و مردم سالاری متفاوت است زیرا مردمان، حاکمان نیستند. این حزب به تدریج به حزب مختص حاکمان تبدیل شده و از مردم فاصله می یابد و حزب قدرت می شود و نوعی استبداد جمعی و تشکیلاتی به آن حاکمیت می یابد و سقوط می کند و از حالت حزبی خارج می شود و به صورت تشکل یا طبقه حاکم یا قشر حاکم یا باند حاکم درمی آید.
قدرت در شکل تفوق طلبی و برتری جویی یک شکل است. یکی هم قدرت به صورت یک وسیله برای انجام خدمت بهتر و موثرتر در جهت خدمت به خلق برای رضای خدا. به همه کسانی که در این حزب آمده اند و خواهند آمد بگوییم که می شود انسان برای ایجاد زمینه های در دست گرفتن قدرت تلاش کند اما نه در دست خودش بلکه در دست گروهی که به عزم این خدمت با یکدیگر متشکل شدهاند، این روح تشکیلات است در حزب اسلامی.
سه عامل تداوم انقلاب و سه عامل شیطانی
سه عامل، عواملی هستند که میتوانند نظام اسلامی را در جامعه ما به وجود بیاورند و تداوم انقلاب را تضمین کنند.
۱- رهبری متکی به اسلام اصیل 2- تشکیلات سیاسی فعالی که بتواند خودش مدیریت مملکت را به دست گیرد و عرضه حکومت کردن داشته باشد ۳- قدرت مسلح رزمی که بتواند در دفاع از چنین نظام اصیل اسلامی در برابر توطئه های سه عامل شیطانی داخل و خارج با فداکاری و جانبازی بایستد.
آیت الله شهید بهشتی سپس اصل سیاست شیطانی و ثابت دشمنان انقلاب و نظام اسلامی را بیان می کند که آن هم در سه عامل تمرکز دارد.
1- خرد کردن چهره های اصیل اسلامی و به خصوص روحانی که موقعیت رهبری دارند و قدرت مقابله با دشمن دارند باید اینها را خرد کرد و جلوی گسترش رابطه خلاق و متقابل میان این ها و ملت مسلمان انقلابی را گرفت. 2- تشکیلات سیاسی مستقلی که به اسلام به عنوان یک مکتب نگریسته است اسلام کامل خالص، اسلام اجتهادی که زنده است و پویاست ولی التقاطی نیست و اسلامی که میتواند در عرصه جهان یک قدرت نو به وجود آورد. آن سازمان اجتماعی و سیاسی که اسلام را با این دید به عنوان یک مکتب انتخاب کرده، این را هم باید خرد کرد. ۳- آن تشکیلات نظامی که با فداکاری و جانبازی در راه اسلام و دستورهای رهبری اسلام، خضوع و آمادگی رزمی تمام عیار نشان میدهد، این را هم باید خرد و داغون کرد.
مسئولیت ها در حزب
در حزب اسلامی هر کس سعی میکند در این حزب در جای موثری قرار گیرد طبعاً هرچه جا موثر باشد سمت بالاتر و قدرت بیشتر است اما عضو در این سعی اش جاه طلبی خود را ارضا نمی کند. مقام طلبی انگیزه او نمی باشد بلکه وظیفه ای را می خواهد برعهده بگیرد و انجام دهد. اگر در این حزب رابطه تشکیلاتی بین تمام اعضاء و بین کل اعضاء با مردم دیگر از این روحیه برخوردار باشد آن وقت حزبالله است و حزب مفلحون ، رستگاران و سعادت آفرینان و حزب پیروزمندان، هم الغالبون و اگر رابطه دوستان ما در این حزب در سمت های مختلف، رابطه برتری جویی و تفوق طلبی و بزرگی طلبی باشد و کسانی در این حزب با این روحیه بودند آن وقت حزب شیطان است و روح تشکیلاتی "روح شیطانی" میشود. تشکیلات حزب باید رابطه دوم را نفی کند و رابطه اول را برقرار کند. به این ترتیب میتوانیم بگوییم حوزههای حزب باید مسجد باشد برای اینکه چنین حوزه حزبی است که واقعاً سازنده روح الهی و اخلاق است و سیاستش سیاست الهی و علوی است نه سیاست اموی. در این حزب هر کاری میکنید عبادت است. سازندگی باید داشته باشد. این حزب جای سیاست بازان و سیاست پیشگان نیست. جای مجاهدان راه حق است به انواع جهاد و این در سیمای گفتار و رفتار حزب باید نشان داده شود. این روح تشکیلات است آن وقت، جاذبه حزب یک جاذبه واقعی و طبیعی است و تبلیغاتش عملی است. ما مقدس مابی هم نمی خواهیم داشته باشیم همیشه مقدس مآبی را محکوم کرده ایم. (با آن روحیه اول ) همه دوستان باید برای تصدی کارها آماده باشند. همه شما خواهران و برادران باید قبول مسئولیت کنید ولی با آن روحیه اول و مراقب خود باشید.