نگاه

حزب جهانی مستضعفین و مدل مدیریت بر قلوب

یکی از برنامه‌های تحقق حاکمیت مستضعفان در رأس بودن رهبری حزب‌اللهی با مشخصات و ویژگی‌های خاصی است که از جمله عوامل مهم در پیروزی هر انقلابی می‌تواند مطرح باشد. طبیعی است که هر رهبری به پیروان و ایثارگران آنان و نیز به تشکیلات کارآمد برای نیل به اهداف نیازمند است.

ابوالفضل توکلی‌بینا- در نگرش امام خمینی رحمت الله علیه، قدرت ملت بزرگترین قدرت شناخته شده و پیروزی در قدرت همین ملت است که ارزیابی میشود. او حتی بر این باور است که ملت میتواند راهنما و چراغ راه روشنفکران باشد، چنانچه میفرماید:

«امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست.» ۱

امام همیشه به مدیران جامعه اسلامی یادآوری میکردند که نظر مردم مهم است و باید نظر آنها جلب گردد، ایشان با تاکید بر این امر، میفرماید: «جلب نظر مردم از اموری است که لازم است، پیغمبر اکرم (ص) جلب نظر مردم را میکرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق». ۲

امام با داشتن چنین مفروضاتی از ملت اسلامی، خود را خدمتگزار چنین مردمی میشمارد و مردمی بودن مسئولان و مدیران را ضمانتی برای تداوم حرکت و نهضت اسلامی به حساب میآورد.

سبکشناسی رهبری

چگونگی رفتار رهبر با پیروان در مطالعات رهبری دو سبک را شکل میشود:

۱-سبک وظیفه مدار (کارگرا) ۲- سبک رابطه مدار (مردم گرا(

رفتار رهبری آمرانه و رفتار دموکراتیک رهبری به این دلیل رواج نمود که توافق عمومی بر این بود که رهبر پیروان خود را به یکی از دو طریق زیر تحت تاثیر قرار میدهد؛ ۱- وی میتواند به پیروان خود بگوید چه کار کند و چگونه کار کند. ۲- وی میتواند مسئولیتهای رهبری خود را با پیروانش تقسیم کند و آنان را در برنامهریزی و اجرای آن مشارکت دهد. اولی سبک آمرانه سنتی است که بر جوانب کار و وظیفه تأکید میکند، دومی سبک دموکراتیک غیرآمرانه است که روابط انسانی را مورد تأکید قرار میدهد. تفاوتهای این دوسبک رفتاری مبتنی بر مفروضاتی است که رهبر در باره منشا قدرت یا اختیار خود و طبیعت انسان قائل میگردد. در سبک آمرانه (وظیفه مدار) رهبر غالباً بر این فرض مبتنی است که انسان ذاتاً تنبل و غیرقابل اعتماد است؛ بنابر این، مبنای سبک آمرانه بر تئوری که آقای مک گریگور در باره طبیعت انسان قائل است، میباشد.

در حالی که سبک دموکراتیک یا مردمی فرض میکند که قدرت رهبر به وسیله مردمی که وی رهبری آنها را بر عهده دارد، به او داده میشود. اینکه انسان اگر به طرز شایستهای انگیزش پیدا کند، اساساً میتواند در کارش خلاق بوده و خود کنترلی داشته باشد، مبنای سبک دموکراتیک نیز مفروضاتی است که آقای مک گریگور در تئوری خود به آن پرداخته است.

از این رو در سبک آمرانه همه خط مشیها به وسیله رهبر تعیین گردیده، در حالی که سبک دموکراتیک یا مردمی خط مشیها در معرض بحث و تصمیمگیری گروهی است. ۳

در نگاه ابتدایی، به نظر میرسد که مفروضات رهبر فقید انقلاب در باره انسان مفروضاتی باشد که تئوری رهبری دموکراتیک را تشکیل میدهد، با این حال امام نگرشی واقعبینانه در باره آدمیان و فرد فرد انسانها از سویی، و گروهها و تشکلها و عامه مردم از طرف دیگر داشتند، ایشان کارآیی عامه مردم را (یعنی ملت را) صددرصد میشمردند، ولی در باره افراد چنین نظری نداشتند. امام افراد را با هر گرایشی نمیپسندیدند و ملت را در قالب اسلامیت و داشتن انگیزه الهی مورد عنایت قرار میدادند. قدرت را در ملت انگیزه الهی جستجو نمیکردند، بلکه داشتن صفت انگیزه الهی برای ملت و ادای تکالیف الهی در مسیر وصول به اهداف مورد عنایت بود؛ از این رو، اگر امام، قائل به اصل مهم مردمی بودن و خدمتگزاری برای ملت مسلمان است، بر این باور است که ملت ایران ویژگیهای منحصر به فردی دارد که حتی مردم زمان رسول خدا (ص) و امام علی (ع) و امام حسین (ع) فاقد آنند.

البته این بدان معنا نیست که امام به افراد و گروهها اعتماد نداشت، بلکه معمولاً در خط مشیهای کلی خود مبنا را بر اعتماد به افراد قرار داده ولی با رعایت حال انسانها، گاهی در مورد کار آنان تذکراتی داده و اگر گوش نمیکردند و یا جریانی را تعقیب مینمودند که خلاف جریان کلی نظام اسلامی بود، آنها را توبیخ نموده و ملاحظات را در این باره کنار مینهادند.

مدیریت امام بر مبنای دو شاخص اساسی یعنی خدامحوری و مردمگرایی استوار بود. به عبارت دیگر، در مدیریت ارزشی و مردمی دو عنصر مهم نمایان است، یکی مردم و دیگری انگیزه الهی، تلازم این دو عنصر، مدیریت نویی را ارائه داده که کارآیی و اثربخشی آن در روش حکومت بر قلوب به ثمر مینشیند. امام بر این باور است که سلامت مدیریت یک نظام با تفاهم ملت و دولت تحقق مییابد و علت شکست دولتهایی که روش مدیرانشان بر سبک اول (آمرانه) مبتنی است، عدم تفاهم با ملت است؛ از این رو یکی از شاخصهای اصلی در ثبات سیاسی رضایت مردم از حکومت و مدیریت جامعه تلقی شده است.

بنابر این مدیریت بر قلوب بهترین نوع مدیریت تلقی میشود. یکی از دلایل عمده نفوذ پیامبر اسلام در میان پیروان خود، این است که وی در همه شعارهای خویش جلوتر از دیگران حرکت میکرد، اگر شعار توحید میداد خود اولین موحد بود، اگر شعار عدالت میداد جلوتر از دیگران عدالت را در باره خود و نزدیکانش اعمال میکرد اگر شعار طرفداری از مستضعفین میداد خود مانند آنان زندگی میکرد.

رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران با سرمشق گرفتن از رسول اکرم (ص)، الگویی اثربخش برای پیروان خویش در عصر حاضر است. باید خاطر نشان ساخت که رهبری حزب اللهی باید بدان گونه از کمال و شایستگی دست یافته باشد که در ایمان به اهداف خویش قابل تأسی باشد، چنانچه ایمان به هدف و قدرت برانگیختگی افراد به آن، یکی دیگر از ویژگیهای او، میتواند به حساب آید.

اساسیترین وظیفه یک رهبر، هدایت جامعه یا سازمان به سوی هدفی است که آن را کمال مطلوب میخواند و مردم را برای رسیدن به سعادت و تکامل مادی به تلاش و از خودگذشتگی دعوت میکند. برای اینکه رهبر بتواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد، باید: اولاً خود به آن هدف ایمان و اعتقاد داشته باشد و ثانیاً بتواند اعضای سازمان یا پیروانش را به هدف رهبری مؤمن و معتقد سازد.

ویژگیهایی چون اراده قوی، بلاغت زبان، شجاعت و امانتداری و مردمی بودن، توانایی ودانایی و... را نیز میتوان به عنوان صفات برجسته یک رهبر حزباللهی ذکر نمود.

به هر حال، یکی از برنامههای تحقق حاکمیت مستضعفان در رأس بودن رهبری حزباللهی با مشخصات و ویژگیهای خاصی است که از جمله عوامل مهم در پیروزی هر انقلابی میتواند مطرح باشد. طبیعی است که هر رهبری به پیروان و ایثارگران آنان و نیز به تشکیلات کارآمد برای نیل به اهداف نیازمند است.

تشکیل حزب مستضعفین

یکی از برنامههای عملی در طرح امام خمینی تشکیل حزب مستضعفین در جهان است حضرت امام بر این باور است که مستضعفان نیازمند تشکلی در سطح جهانی هستند، چنانچه در پیامی به مناسبت روز قدس میفرماید: «من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از برای یک «حزب مستضعفین» در تمام دنیا و من امیدوارم که یک حزب به اسم «حزب مستضعفین» در تمام دنیا به وجود بیاید». ۴

تحقق هستههای این حزب در کشورهای مختلف دنیا بدون مشارکت تمام مستضعفان امکانپذیر نیست، از این رو امام اظهار امیدواری میکند که: «همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند». ۵

باید خاطر نشان ساخت که عضویت و مشارکت مستضعفان در تشکیل حزب مزبور میتواند آثار مفیدی را در مسیر حل مشارکت مستضعفین در برداشته باشد، چنانچه بنیانگذار انقلاب اسلامی بر این باور است که: حزب مستضعفین میتواند مشکلاتی را که سر راه مستضعفین است بردارد. ۶

یکی دیگر از آثارارزشمند این تشکل این است که مستضعفان بدین طریق میتوانند در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب قیام کنند و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند. ۷

تشکیل حزبی به نام مستضعفان با هدف رهایی محرومان دنیا از زنجیر استضعاف و استعمار میتواند دارای هستههای نظامی، سیاسی، فرهنگی و... باشد و بسیج تمام امکانات و منابع مادی و معنوی را میطلبد. هماهنگی و یکپارچگی در ارتباطات عمودی و افقی ساختار حزب مستضعفین اجتناب ناپذیر است. از این رو، یکی از اساسیترین اصول در راستای یکپارچگی و هماهنگی ساختاری مستضعفان در گروهبندیهای سازمانی در سطح بینالمللی اتحاد و همبستگی آنان است که امام خمینی آن را راه قطع سلطه استعمارگران و استقلال واقعی مستضعفان جهان میدانند. امام پایه اصلی نهضتش را روی محرومین و مستضعفین گذاشته بودند، بیشترین یاری به نهضت امام را محرومین و مستضعفین انجام دادند و اگر امروز این عزت را داریم به علت حضور حماسی آنها است که ناشی از مدیریت قلوب امام بود. مسیر پربرکتی که همچنان ادامه دارد و میتوان امید داشت که به تشکیل حزب جهانی مستضعفین منتهی گردد.

پی نوشت:

۱-صحیفه امام؛ ج۱۳، ص۲۱۲ ۲-همان، ج۱۷، ص۲۵۱ ۳-C. Fpau. Hersey. Kenin. Blanchard: ۱۹۹۳: p. ۹۱ ۴ الی ۷- صحیفه امام؛ ج۹، ص۲۸۰

https://shoma-weekly.ir/j9lxFK