نگاه

حرف مرد یکی نیست!

ایشان با احساسات پاکی به اعضای اتاق بازرگانی گفت: «شما تا سه برابر حداقل حقوق حق دارید درآمد داشته باشید و بیش از آن حق ندارید». در همان‌جا کسانی از ایشان پرسیدند، مدرک شما برای چنین حرفی چیست که در اسلام حداقل حقوق در نظر گرفته شده باشد و کسانی که بالاتر از این به دست می‌آورند، حقشان نباشد؟ یادم هست بعدها در شورای مرکزی حزب عرض کردم، در اتحاد شوروی که مرکز دولتی کردن کارهاست، سران حزب و سران نظامی‌ 50 برابر حداقل حقوق، حقوق می‌گیرند و در چین 30 برابر حداقل حقوق. اینها که در این کار میدان‌دار هستند، چنین مطلبی را ندارند. در اسلام در کجاست؟ یادم هست ایشان ابتدائاً تردید کردند و گفتند یادم نیست، چنین چیزی گفته باشم. چنین مدرکی در قرآن و احادیث نداریم و شاید من در آنجا اشتباه کردم، رضوان‌الله‌تعالی‌علیه. ایشان واقعاً آن جاهایی که متوجه می‌شد حرفش مأخذ و مبنا ندارد، فوراً تصحیح می‌کرد.
مرحوم حبیب اله عسکر اولادی- اتاق بازرگانی آقای بهشتی را دعوت کرده بود. شاید بتوانید سوابق را از اتاق بازرگانی بگیرید و متن صحبتهای ایشان را به دست بیاورید، چون پس از این همه سال ممکن است من هم کم و زیاد بگویم. آقای بهشتی فرمودند: «درآمد شماها به شرطی مشروع است که سه برابر حداقل حقوق باشد»، البته بعداً این حرف را تکرار نکرد و تصحیح کرد، چون این حرف نمیتوانست هیچ ملاک قرآنی، سنتی یا سیرهای از ائمه داشته باشد.

ایشان با احساسات پاکی به اعضای اتاق بازرگانی گفت: «شما تا سه برابر حداقل حقوق حق دارید درآمد داشته باشید و بیش از آن حق ندارید».

در همانجا کسانی از ایشان پرسیدند، مدرک شما برای چنین حرفی چیست که در اسلام حداقل حقوق در نظر گرفته شده باشد و کسانی که بالاتر از این به دست میآورند، حقشان نباشد؟ یادم هست بعدها در شورای مرکزی حزب عرض کردم، در اتحاد شوروی که مرکز دولتی کردن کارهاست، سران حزب و سران نظامی 50 برابر حداقل حقوق، حقوق میگیرند و در چین 30 برابر حداقل حقوق. اینها که در این کار میداندار هستند، چنین مطلبی را ندارند. در اسلام در کجاست؟ یادم هست ایشان ابتدائاً تردید کردند و گفتند یادم نیست، چنین چیزی گفته باشم. چنین مدرکی در قرآن و احادیث نداریم و شاید من در آنجا اشتباه کردم، رضواناللهتعالیعلیه. ایشان واقعاً آن جاهایی که متوجه میشد حرفش مأخذ و مبنا ندارد، فوراً تصحیح میکرد. شب آخر که شب شهادتش ایشان بود، قرار بود  آقای کاظمپور اردبیلی و بنده و ایشان سه طرفِ بحث در باره اقتصاد اسلامی باشیم. آقای کاظمپور اردبیلی گفته بود دولتی کردن تجارت خارجی اسلامی نیست. من نوبت خواستم، نمیدانم اسلامی هم نوبت خواست یا نه، آقای بهشتی گفت: «وقت تمام است» و نوبت نداد. ایشان عجله داشت و رفت طرف ماشین. من و شهید اسلامی رفتیم و من گفتم: «آقای کاظمپور چنین بحثی را مطرح کرد و شما هم به من اجازه ندادید پاسخش را بدهم». ایشان گفت: «سئوالات زیاد بودند و متوجه حرف ایشان نشدم. در جلسه بعد شما، بنده و آقای کاظمپور مفصلاً در این باره بحث خواهیم کرد». نگفت که چون من گفتهام، بحث تمام است، برخلاف کسانی که الان روی حرفشان میایستند و لو بلغ ما بلغ، به خاطر اینکه آن خط ایمانی را یا ندارند یا کمرنگ دارند. هفته بعد موضوع بنیصدر و جایگزینی او مطرح شد و مجلس عدم کفایت او را  اعلام کرد و آن شب این بحث در جلسه مطرح شد و اعلام کردند بحث اقتصاد اسلامی را نمیتوانیم مطرح کنیم و بعد هم به شهادت آیتالله بهشتی منجر شد.

https://shoma-weekly.ir/gs98uF