نگاه

حاج حسن در خط مقدم غزه

این جمله از شهید حسن تهرانی مقدم همین چند روز در بسیاری از تابلوهای شهری نصب بود که «روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.» اما شاید بسیاری ندانند که چگونه چنین آرزویی داشت و چرا در کنار این جمله تصویر یک موشک پرتاب شده به مقصد سرزمینهای اشغالی نقش بسته بود.
محسن رفیقدوست-این جمله از شهید حسن تهرانی مقدم همین چند روز در بسیاری از تابلوهای شهری نصب بود که «روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.» اما شاید بسیاری ندانند که چگونه چنین آرزویی داشت و چرا در کنار این جمله تصویر یک موشک پرتاب شده به مقصد سرزمینهای اشغالی نقش بسته بود.
شرح آن مستلزم بازخوانی یک مقطع از دفاع مقدس است. در آن دوران موشک تاو سلاحی بود که وقتی بچه‌های جنگ پیش من می‌آمدند عنوان می‌کردند که «حاج محسن، یک تاو معادل یک تانک است». لذا برای خرید این موشک از همه کانال‌ها استفاده کردیم ولی بعد فهمیدیم این توطئه‌ای از سوی آمریکاست که می‌خواهد ایران را از نظر ارزی محدود کند. از طریق یک کانال شش دفعه موشک به ما فروخته بودند و ما گشایش اعتبار کرده بودیم ولی پول ما بلوکه شده بود و موشک‌ها به دست ما نمی‌رسید. لذا عده‌ای از دانشمندان و اساتید دانشگاه را جمع کردم و با کمک آن‌ها شروع به تحقیقات در خصوص موشک تاو کردیم و کم‌کم توانستیم دایره کار روی موشک را وسیع‌تر کنیم. در آن مقطع حسن هنوز وارد این عرصه نشده بود. بعد‌ها تحقیقات روی موشک‌های ۷۰ و ۱۰۰ کیلومتری سوخت جامد را شروع کردیم و یکی‌یکی به موفقیت رسیدیم.
 قبل از اینکه در سال ۶۲ وزیر سپاه شوم، به سه کشور زیاد سفر می‌کردم؛ سوریه، لیبی و کره‌شمالی. آن‌ها با ما همکاری می‌کردند و سوریه و لیبی همکاری بیشتری نسبت به کره با ما داشتند. اما بعد از وزارتم در سپاه قرار شد اولین سفر رسمی‌ام به سوریه و لیبی برای بدست آوردن موشک باشد.
بعد از پیگیری‌هایی که شرح مفصل دارد، لیبی حاضر به تحویل ده موشک اسکاد به ایران به همراه کادر مربوطه شد و سوریه هم قبول کرد که نیروهای ما را آموزش دهد که شهید مقدم با 34 نفر این آموزش را در سوریه دیدند وقتی موشک‌ها را همین شهید و معاونش آوردند، حسن تهرانی‌مقدم پیش من آمد و گفت «حاج محسن، یکی از این موشک‌ها را به ما بدهید تا باز کنیم و برآن مهندسی معکوس انجام دهیم». به او گفتم مرد حسابی، این موشک‌ها الان ارزشش خیلی زیاد است. ما می‌خواهیم با آن کلی عرض‌اندام کنیم. پنج یا شش موشک اول که شلیک شد. به ناگاه سرگرد سلیمان فرمانده نیروهای اعزامی لیبی گفت که قذافی دستور داده دیگر موشکی شلیک نشود.
بعد از خودداری نیروهای لیبی از پرتاب موشک، به دلیل اصرار فراوان شهید مقدم برای مهندسی معکوس موشک، او را فراخواندم و به او گفتم اگر به تو موشک بدهم تو چه چیزی به من می‌دهی، که گفت «اگر شهید شدم، شفاعت تو را می‌کنم». گفتم باشد چیز خوبی است و یکی از موشک‌ها را به حسن آقا تحویل دادم.
فرماندهان آن زمان جنگ هم دستور شلیک هر چه سریع‌تر موشک‌ها را دادند و لیبیایی‌ها زیر بار نمی‌رفتند؛ لذا با شهید حسن تهرانی‌مقدم و تیم مربوطه به باختران (کرمانشاه فعلی) رفتیم و در نقشه، باشگاه افسران را پیدا کردیم. موشک‌ها را آوردند و گرا تنظیم و موشک آماده شلیک شد. حسن گفت که قبل از شلیک باید دعای توسل بخوانیم. نشستیم و در آن بیابان دعای توسل خواندیم.
بعد از دعا با خدا صحبت کرد و گفت «خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم؛ ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران ببر». سپس کلید موشک را فشار دادم و موشک پرتاب شد. نشستیم و رادیو «بی‌بی‌سی» را گرفتیم. پس از چند دقیقه اعلام کرد که یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند. پیشانی شهید تهرانی‌مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک، نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.
این در واقع اولین موشکی بود که توسط نیروهای ایرانی شلیک شد. بعد از این شلیک بود که شهید تهرانی‌مقدم با همکاری دیگر افرادی که در سپاه بودند روی موشک کار کردند و به تدریج موشک‌های «اسکاد بی»، «اسکاد سی» و شهاب را ساختند؛ لذا اگر امروز شهابی وجود دارد، مدیون پدری حسن است.
هر چند که چند ماه قبل از شهادتش لوح تقدیری را با عنوان پدر موشکی ایران به دفتر من آورد و خودش هم آن را به دیوار نصب کرد و گفت «این باید بر دیوار اتاق تو باشد». گفت که همه به من می‌گویند پدر موشکی ایران اما پدر موشکی ایران تویی، به او گفتم ان‌شاءالله هر دو پیش خدا اجر و پاداش داشته باشیم. اینکه چه کسی پدر موشکی باشد فرقی نمی‌کند.
در آن روز مذاکره جالبی با هم داشتیم. حتی بعد از شهادتش که به منزلش رفتم، همسر و دامادش تعریف می‌کردند که حسن آقا همواره اصرار داشت که محسن رفیق‌دوست پدر موشکی ایران است اما اگر بخواهم در این خصوص صحبت کنم باید بگویم در واقع پدر موشکی ایران حسن تهرانی‌مقدم است. بعد از پذیرش قطعنامه تا مدت‌ها در بخش اداره موشکی کاربردی حضور داشت و سپس به درخواست خودش به بخش تحقیقات موشکی رفت. حتی وقتی سردار عزیز جعفری فرمانده کل سپاه شد، پست مهم‌تری برای شهید مقدم در نظر گرفته بود اما این شهید گفته بود که علاقه دارد در بخش تحقیقات موشکی فعالیت کند. به نوعی هیچگاه اهل پست و مقام نبود. شهید تهرانی‌مقدم از نظر تخصصی جانشینان خود را تربیت کرد کما اینکه کاری که در حال انجام آن بودند و نا‌تمام بود، به وسیله همین متخصصان به اتمام رسید.
در حقیقت آنچه شهید تهرانی مقدم به ایران داد؛ موشکهای پیشرفته نبود، بلکه روحیه خود باوری بود و اینکه اگر دشمن به گمان خود همه راه‌ها را بسته است هم نباید تسلیم شد و با توکل بر خدا مبارزه را ادامه داد.
این خط فکری امروز در غزه مشهود است؛ بعد از چند سال محاصره و تحریم؛ وقتی اشغالگران قدس حمله می‌کنند آن‌ها با موشکهایی که متعلق به جبهه مقاومت است قلب دشمن را هدف می‌گیرند. اما شاید مهم‌تر از موشکهای فجر ۵ که باعث پیشنهاد آتش بس اسرائیل شد؛ موشکهای قسام باشد که با تلاش خود مبارزان فلسطینی و در خود خاک غزه با کمترین امکانات تهیه می‌شود. امروز حضور حاج حسن در خط مقدم نبرد غزه برای نابودی اسرائیل کاملاً آشکار است؛ اما نه با موشکهایی که او ساخت و آن‌ها را از انحصار ابرقدرت‌ها خارج ساخت، بلکه نوع تفکرش و تسلیم ناپذیریش.

https://shoma-weekly.ir/uDU1nH