ادب و هنر

جهت همراهی با مردم باید به روش امام خمینی(ره) تاسی کرد

به نظرم امام راحل روشی بنیانی در همراه کردن مردم داشت که تک تک ما باید به او تاسی کنیم. امام خمینی (ره) ثابت نمود اعتماد به مردم معجزه آفرین است. ایشان نشان داد که مردم داری در اسلام ریشه ای قوی و بنیادی دارد.
حبیب احمد زاده از نویسندگان، سینماگران و مستند سازان شاخص حوزه دفاع مقدس می باشد که در حوزه ادبیات با نوشتن مجموعه "داستان های شهر جنگی" و رمان "شطرنج با ماشین قیامت" که هر یک به بیش از بیست بار تجدید چاپ رسیده اند، توانسته رویکردی نو و تاثیر گذار را در وادی ادبیات دفاع مقدس رقم بزند. همچنین بعضی از آثاراین هنرمند در عرصه فیلمنامه نویسی عبارتند از:* آنکه دریا می‌رود (به کارگردانی آرش معیریان)، ۱۳۸۵*اتوبوس شب ( به کارگردانی کیومرث پور احمد) نگارش به همراه کیومرث پوراحمد، ۱۳۸۵
*گفتگو با سایه ( به کارگردانی خسرو سینایی) به همراه خسرو سینایی، ۱۳۸۴
*روایت سه گانه: اپیزود اول (به کارگردان پرویز شیخ طادی) به همراه پرویز شیخ‌طادی، ۱۳۸۲
*روایت سه گانه: اپیزود دوم ( عبدالحسن برزیده)، به همراه عبدالحسن برزیده، ۱۳۸۲
*آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا)، مشاور فیلمنامه،۱۳۷۶
در زمان حمله  اسرائیل به شهر غزه و محاصره آن، احمدزاده ترجمه انگلیسی یکی از داستان‌های مجموعه داستان‌های شهر جنگی، به نام پر عقاب را برای «بسیاری از صلح دوستان و نظریه‌پردازان جهان» ارسال کرد. این داستان درباره محاصره شهر آبادان در زمان جنگ ایران و عراق است. " نوام چامسکی"،  طی یک ایمیل به احمدزاده "تیزهوشی نویسنده را به علت ارسال به موقع  این اثر در چنین روزهای دردناکی مورد ستایش قرار داده است" یکی از اقدامات جالب و مبتکرانه این نویسنده، نگارش نامه ای تکان دهنده به "کاپیتان ویل راجرز"، فرمانده  جنایتکار ناو آمریکایی وینسنس بوده که فرمان سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس را صادر نمود. این نامه به همراه پاسخ چند نظامی آمریکایی، در چاپ‌های جدیدتر کتاب داستان‌های شهر جنگی آمده است.
احمدزاده تاکنون مستندهای مختلفی را با موضوع دفاع مقدس تهیه  وکارگردانی کرده است. آخرین ساخته این فیلمساز، فیلم مستند "بهترین مجسمه دنیا" می باشد که روایتی نو از دفاع مقدس و یک شهید می باشد که به اخذ سیمرغ از سی امین جشنواره فیلم فجر نائل آمد.
با این هنرمند برجسته و دیده بان دوران دفاع مقدس، گفتگویی انجام داده ایم که تقدیم شما می شود.            
  گفتگو: محمد دیندار



*یکی از مشکلات امروز فیلم های دفاع مقدس، عدم توان ارتباط با مردم و بخصوص جوانان است، شما این را ناشی از چه می بینید؟
 یکی از مشکلات اصلی آثار دفاع مقدس که باعث می شود مخاطبان نتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند این است که ما تاکنون شخصیت ها و الگوهایی را که در این فیلم ها و مجموعه ها نشان داده ایم، اکثراَ افرادی هستند که تجربه برآمده از افعال آنان تنها در گذشته کارائی دارد. نسلی که اکنون این آثار و این شخصیت ها را می بیند باید احساس کند به جز آشنایی با تاریخ و گذشتگان، این شخصیت های رزمنده و ایثارگر و این تاریخ دفاع مقدس برای حال و آینده او نیز ثمری دارند. اما متاسفانه بعضی نویسندگان و فیلمسازان تصویری واقعی از آن نسل را به نسل جدید و جوان نشان نمی دهند. ما تا حالا رزمندگانی را که در آثار نمایشی نشان داده ایم؛ عمدتاَ سه دسته بوده اند. دسته اول کسانی که دارند شهید می شوند. دسته دوم کسانی که تا جنگ تمام شد و وارد جامعه ی بعد از جنگ شدند و به اصطلاح به دنیا برخوردند، فاسد شدند و دسته سوم هم آنهایی هستند که هنوز در حال و هوای جنگ سیر می کنند و به اصطلاح در شلمچه مانده اند و دارند گریه می کنند و حسرت می خورند.  اما در عوض دسته چهارم را که افرادی کارا هستند و در حال حاضر دارند در بخش های مختلف فعالیت سازنده انجام می دهند و بخش های عظیمی از کشور را اداره می کنند هیچوقت نشان ندادیم و معرفی نکردیم. زیرا ما همیشه در آثارمان بدنبال مظلوم نمایی ظاهری هستیم.
من فکر می کنم بهترین کار برای اینکه نسل جوان با آثار دفاع مقدس ارتباط برقرار نماید،  این است که بیاییم و الگوهای سازنده را تکثیر کنیم. این کاری است که هیچ وقت انجام ندادیم. زیرا ما همیشه در آثارمان بدنبال مظلوم نمایی ظاهری هستیم. اگر ما در آثار تلویزیونی یا سینمایی فقط به افرادی بپردازیم که در مواجه با دنیا وا دادند و یا گوشه عزلت گزیده و در حسرت گذشته، منفعلانه آه و ناله سردادند، جوان امروزی خواهد گفت اگر قرار است آخر وعاقبت من اینطوری شود، چرا من باید راه شما را بروم. به این ترتیب خودمان به دست خودمان گور تفکر خودمان را حفرمی کنیم و با زبان بی زبانی به مخاطب می گوییم این تفکر و راه کارایی ندارد. اما اگر نویسنده، محقق و فیلمساز ما با نگاهی منصفانه، صادقانه و سازنده حرکت کند و دست به جستجو و تحقیق درست بزند، بسیاری از افراد موفق را در عرصه های هنری،علمی، فرهنگی، تولیدی، اقتصادی، مدیریت و سیاسی خواهد دید که علی رغم مجروحیت های ناشی از جنگ و با وجود حضور طولانی در جبهه های دفاع مقدس با پایان پذیرفتن جنگ و بازگشت به شهر و روستای خود و شروع یک زندگی عادی، با کوله باری از تجربه و همچون فولاد آب دیده وارد عرصه های دیگری از خدمت به کشور خود شدند و ثابت کردند ادامه رزم و ایثار آنها در جبهه ها، این بار حضور در عرصه های جدید خدمت رسانی به ملت در شرایط امروزی است. در حقیقت این رزمندگان همانطور که دیروز برای جلوگیری از شکست کشور، از تمام وجود خود مایه گذاشتند و استقلال و سربلندی کشور را باعث شدند، امروز نیز در راستای حفظ همان دستاورد و صیانت از سربلندی ملت و مملکت به تلاش سازنده در جای جای کشور مشغول هستند. بنابراین اگر ما این چنین افرادی را در آثار هنری بخصوص مجموعه ها و سریال های تلویزیونی که از گستره پوششی بیشتری برخوردارند و بینندگان چند میلیونی دارند به خوبی به تصویر بکشیم و معرفی کنیم، در نتیجه در راستای گسترش فرهنگ دفاع مقدس قدم بزرگی برداشته ایم.

*به عبارتی منظور شما این است که باید نشان دهیم که حماسه دفاع مقدس در تاروپود جامعه ی امروز نیز قابل دستیابی و بهره برداری است؟
 اصلأ "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" یعنی چه؟ یعنی همه جا  و هر زمان میدان آزمایش است. در اسلام و مسلمانی موقعیت جنگ و صلح مهم نیست. مهم آن است که من مسلمان مدعی در این موقعیت چه می کنم. حالا اگر ما رزمنده دیروز را در موقعیت امروز به شکلی درست نشان دادیم و به بیننده  این مفهوم را منتقل کردیم که این رزمنده و ایثارگر هشت سال دفاع مقدس که در دهه شصت همچون شیر بر دشمن شورید و از ناموس این مملکت دفاع نمود، امروز نیز در پایان دهه هشتاد با تأسی به همان فهم، فرهنگ، شعور و غیرت، پای دفاع از دین و مملکتش ایستاده و در صحنه ای دیگر به تلاش، ابتکار، نو آوری و خدمت مشغول است، آنگاه به شکلی ظریف و بدون شعار توانسته ایم فرهنگ دفاع مقدس را به عنوان فرهنگی جاری و متعلق به همه دوران ها معرفی کنیم و مفهوم "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " را در جامعه و شرایط امروز متجلی سازیم.

*در دو سه سال اخیر شاهد بعضی فیلم ها بوده ایم که عاقبت رزمندگان را در شرایط امروز اسف بار نشان داده اند، نظرتان در باره چنین رویکردی در فیلم های دفاع مقدس چیست؟
 متاسفانه بعضی از فیلمسازان فکر می کنند  برای نگاه اجتماعی به حوزه جنگ باید فقط بر آه و اشک و افسوس و حسرت تاکید کرد. اما آیا آن چهار میلیون نفری که به جنگ رفتند و در جبهه های غرب و جنوب حضور داشتند، الان همگی مأیوس هستند و سر در لاک خود  فرو برده، گوشه عزلت گزیده و در کنج خانه هایشان خوابیده اند! خیر؛ این ضعف سیستم تبلیغاتی ماست که نتوانسته تصویری درست از رزمندگان ما در شرایط فعلی به تصویر بکشد. در حالی که امروز نسل جدید انتظار دارد تا وضعیت فعلی رزمندگان را ببیند و بعد نتیجه بگیرد که از آنها باید عبرت بگیرد یا الگو بگیرد. اگر ما در آثار خودمان فقط به نشان دادن وضعیتی اسفناک از رزمندگان در شرایط فعلی بپردازیم، ضمن اینکه حقیقت دفاع مقدس و شخصیت سلحشوران آن دوران را تحریف کرده ایم، در نتیجه تماشاگران این آثار با خود خواهند گفت که ما باید از اینها عبرت گرفته و سرنوشتی را برای خود رقم نزنیم و برنگزینیم که به آه و حسرت و درماندگی منتهی شود. ولی اگر هنرمندان ما آمدند و خیل افراد موفقی را که زمانی برای دفاع از کشور و دین خود بی باکانه جنگیدند و اکنون در سالها و دهه های بعد از جنگ با توجه به نیازهای زمانه در بخش های  مختلف مملکت همان خط و تفکر را ادامه داده و برای استقلال،سربلندی، رفاه و آسایش این کشور و مردم و خانواده خود به تلاش مشغولند، در آثار داستانی ومستند به مردم و نوجوانان و جوانان شناساندند، آن وقت این مخاطب بجای اینکه در موضع عبرت گیری قرار گیرد، در موضع الگو پذیری قرار خواهد گرفت و نسل رزمندگان را به عنوان الگویی کارآمد در هر زمان خواهد پذیرفت و معنای فرزند زمان بودن را که مفهومی بسیار بالا و سازنده دارد و در تعابیر ائمه اطهار بارها بکار رفته و مورد تاکید قرار گرفته درک خواهد نمود و بکار خواهد بست.

*یکی از پرسش ها و دغدغه های اصلی در سینمای دفاع مقدس چگونگی به تصویر کشیدن شخصیت شهدا و رزمندگان می باشد. آیا باید از آنها چهره ای کاملأ فرشته گونه در طول زندگی ترسیم نمود و یا نه! سیر شخصیتی و تحولی آنها باید مد نظر باشد؟
 ببینید! ما گاهی فکر می کنیم یا احساس می کنیم چون بسیاری از رزمندگان یا فرماندهان شهید، حق بزرگی بر گردن ما دارند پس باید آنها را معصوم نشان دهیم. در حالی که واقعأ نشان دادن سیر تکاملی زندگی اینها شامل اوج و فرودها، دغدغه ها، تردیدهاو اعمال درست یا اشتباه آنهاست که می تواند این شخصیت ها را در نزد مخاطبان قابل باور نموده و قابل الگوسازی نماید. نه اینکه ما یک فردی را به آسمان بچسبانیم و راه وصلش را به این آسمان نشان ندهیم. اگر حضرت حر یا حضرت سلمان به چنان مقام بالایی رسیدند و به الگویی همیشگی در طول تاریخ و برای نسل های مختلف تبدیل شدند، به علت این بود که در کشاکش بین خیر و شر و در مسیر پرفراز و فرودی که گاهی نیز به سوی بیراهه و اشتباه می رفت، سرانجام پس از درک حقیقت و پیروزی بر نفس خویش، به تکامل و بلوغ رسیده و سپس مردانه و جانانه از دین خود و مراد خود پیروی و دفاع کردند. همانطور که تاریخ این شخصیت ها و دیگر بزرگانی از این دست را به شکلی کامل به ما می نمایاند، ما نیز شخصیت های معاصر دفاع مقدس را باید به شکلی کامل و  چند وجهی و نه غیرقابل دسترس به مردم بشناسانیم تا مخاطبان این آثار و بخصوص نوجوانان و جوانان پرسشگر، احساس کنند این بزرگواران از جنس همین مردم بوده و می توان از آنها الگو گرفت.

*تفاوت قهرمان پردازی سینمای دفاع مقدس با آثار هالیوودی را در چه می بینید؟
 جوان یا نوجوان ما گاهی با دیدن تصویر سیلور استالونه فکر می کند با زدن چند دمبل و تزریق هورمونی می تواند مانند او عضلاتش را بالا بیاورد و شکل و شمایل او را پیدا نماید. اما معلوم است که باکری شدن را نمی تواند با اینکارها انجام دهد. زیرا الگوسازی سینمای غرب با همین نوع قهرمان پروری کاذب و ظاهری است. اما  بخاطر اینکه ما به  همین نوجوان و جوان خودمان نشان نداده ایم که چطور می تواند مثل باکری یا همت یا زین الدین شود و ما زندگی این شهدا را به درستی و به زیبایی به تصویر نکشیده ایم و معرفی نکرده ایم، در نتیجه نمی تواند اینها را بشناسد و از آنها الگو بگیرد و می رود سراغ فست فوودهایی مانند سیلوراستالونه در فیلم های رامبو یا دیگر سوپر استارهای کاذب غربی. بنابراین واجب است که ما براساس فرهنگ خودمان دست به الگو پردازی درست بزنیم و نگذاریم این نسل بیش از این با نسل رزمندگان و حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس و جبهه فاصله گرفته یا تصوری نادرست از آنها در ذهن خود متصور شود.
امثال شهید باکری ها، جهان آراها، خرازی ها و سایر فرماندهان و رزمندگان ما، از قابلیت بالایی برای الگو قرار گرفتن در جامعه و میان جوانان و نوجوانان برخوردارند و این وظیفه هنرمندان است که با فیلمنامه خوب و فیلم و سریال خوب، زمینه معرفی آنها را به آحاد جامعه فراهم سازند.

*در آثاری که نوشته و یا ساخته اید، تلخی ها و شیرینی های جنگ را تؤام با هم و منصفانه مطرح نموده اید، به همین خاطر است که مخاطبان شما استقبال خوبی از این آثار نموده و در جهان نیز مورد توجه قرار گرفته اند، اما بعضی هنرمندان در آثاری که رقم می زنند، به شکل افراط یا تفریط رفتار نموده و تنها یکی از این وجوه را آن هم به شکلی غیر منصفانه آگراندیسمان و برجسته می سازند، نظر شما در این خصوص چیست؟
  همانقدر که جنگ بدر برای ما افتخار آمیز است، جنگ احد هم عبرت آموز است. کلیت اینهاست که می شود پیروزی اسلام و نباید از یک بخش غفلت و به یک بخش دیگر پرداخت. از شکست ها هم باید درس و عبرت گرفت. بعضی وقایع جنگ می توانند برای ما عبرت آموز باشند و بعضی الگوساز. ممکن است به تصویر کشیدن عملیاتی که در آن شکست خورده ایم و شهدای زیادی داده ایم، تلخ باشد، اما اگر رویکرد و چشم انداز ما عبرت برای رسیدن به پیروزی باشد، به تصویر کشیدن آن مشکلی ندارد. اما اگر شکستی را که به تصویر می کشیم با یأس همراه بوده و برآیند آن مثبت و رسیدن به نطقه پیروزی نباشد، حقیقت دفاع مقدس را خواسته یا نا خواسته تحریف کرده ایم و تماشاگر را به بیراهه و تردید می افکنیم. همچنین صداقت و عدم تحقیر مخاطب در نشان دادن فرهنگ پایداری یکی از راه های مهم ارتباط و تأثیرگذاری بر مخاطب است.  

*گاهی بعضی ها می گویند، مضامین دفاع مقدس به پایان رسیده و یا دچار تکرار شده اند، به عنوان فردی که از یک سو سالها در بحبوحه دفاع مقدس حضور داشته اید و از طرف دیگر حضوری مؤثر و حرفه ای آن هم در ابعاد جهانی در زمینه هنر و ادبیات دفاع مقدس دارید، نظرتان در این باره چیست؟
 به نظرم دفاع مقدس مانند یک کوه طلاست که هرکس از هر طرف آن شروع به کاویدن نماید، صدها سال دیگر دو طرفی که از دو سمت این کوه شروع به کاویدن می کنند به هم نخواهند رسید و البته همه این این کوه و رگه های آن هم طلاست و اینطور نیست که بگوییم یک بخشی از جنگ و تاریخ و اتفاقات آن بی ارزش و بخشی دیگر با ارزش است. نخیر همه  وقایع هشت سال دفاع مقدس و تمام تلخی ها و شیرینی های آن، قابیلت پرداختن و به تصویر کشیدن دارد.

*بعضی از رمان ها و آثار شما تاکنون در آمریکا و سایر نقاط جهان ترجمه و منتشر شده و در محافل دانشگاهی و فکری اروپا نیز این آثار مورد توجه و بحث قرار گرفته اند،  همین نشان می دهد بر خلاف نظر عده ای، مضمون دفاع مقدس قابلیت طرح در جهان و ارتباط برقرار نمودن با سایر ملل را دارد، لطفأ در این زمینه نیز توضیح دهید؟
-در حالی که دنیای غرب مدام بر علیه اسلام و انقلاب اسلامی به تولید فیلم و آثار تلویزیونی و انتشار رمان می پردازد و با نمایش و عرضه ی آنها در جهان، سعی در واژگون نشان دادن حقیقت دارد، در نتیجه حقیقت نابی که در هشت سال دفاع مقدس ما نهفته است، نباید مهجور بماند و یا محدود به مرزهای خودمان شود. نباید فراموش کرد که ذات بشریت پاک و در جستجوی حقیقت ناب است. اگر امروز ما با آثار نمایشی و ادبیات خود این حقیقت ناب را برای جهان به نمایش نگذاریم، آنها تسلیم بت های سینمایی و رسانه ای غرب خواهند شد. هیچ به این اندیشیده ایم که چرا نمایش بعضی از آثار و رمان های ما  با موضوع دفاع مقدس، در بعضی از کشورهای جهان و دانشگاه های مهم غربی با استقبال اساتید، دانشجویان و حتی مردم عادی آنها روبرو می شود؟ بخاطر اینکه ما ندای آزادی را که روح بشر از بدو خلقت تاکنون در پی آن است، در این آثار نشان می دهیم.  وقتی ما رزمندگان و مردم خود را در دوران هشت سال جنگ تحمیلی نشان می دهیم که با وجود موشک باران ها و بمباران ها، لحظه ای برای مقاومت و مبارزه با ظلم درنگ ننموده و حفظ آزادی و کرامت خود را به بهای جان می دهند، همین مفاهیم برای بشر امروز دلنشین است. ما وقتی در آثار خود نشان می دهیم که نه می خواهیم ظالم باشیم و نه مظلوم یعنی اینکه در پی یک حقیقت و آزادی ناب هستیم که ریشه در دین اسلام دارد و به این ترتیب فیلم های دفاع مقدس فرصتی عالی برای معرفی اسلام ناب به دنیای اسیر زر و زور و تزویر است. مردم جهان وقتی کارهای دفاع مقدس ما را نظاره می کنند و یا مطالعه نموده و می بینند که ملت ایران هشت سال تمام با دستانی خالی در برابر جنایتکاری به نام صدام ایستاد که از تمام امکانات و حمایت های نظامی غرب و شرق برخوردار بود و سرانجام نیز با قدرت ایمان او را زمینگیر کرد، درخواهند یافت که دفاع مردم ما در آن سال ها تنها دفاع از کشور خود نبود؛ بلکه دفاع از کل بشریت و جهان بود. همین باعث می شود که مخاطبان آثار ما در جهان به ادعاها و اتهامات دروغین غرب بر علیه جمهوری اسلامی شک نموده و دریابند که حقیقت چیز دیگری است. اگر ما در سینما و در برنامه سازی های تلویزیون چه در حوزه کارهای داستانی و چه در زمینه کارهای مستند همین خط را دنبال کنیم، خواهیم توانست مخاطبان فراوانی را در جهان یافته و در گسترش فرهنگ مقاومت و دفاع مقدس که  مولود اسلام حقیقی است به توفیقات زیادی نائل گردیم.

*آقای احمد زاده در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) قرار داریم، چه تعریفی از این شخصیت فرزانه و نقش ایشان در اعتلا بخشی به هنر و فرهنگ این دیار دارید؟
 بنظرم امام راحل روشی بنیانی در همراه کردن مردم داشت که تک تک ما باید به او تأسی کنیم. امام خمینی(ره) ثابت نمود اعتماد به مردم معجزه آفرین است. ایشان نشان داد که مردمداری در اسلام ریشه ای قوی و بنیانی دارد. همین اعتماد به مردم باعث گردید که تمامی مردم ما طی هشت سال دفاع مقدس با تمامی وجود و رضایت از جان و مال خود گذشته و با پیروی از آن امام همام، جهان استکبار و مزدورش صدام را که از بالاترین و پیشرفته ترین امکانات نظامی برخورداربود، شکستی مفتضحانه دهند و مکتب و مملکت خویش را حفظ کنند. امام خمینی(ره) همچنین در زمینه هنر و فرهنگ دارای اندیشه هایی متعالی بود و پرداختن ایشان به هنر سینما در نخستین سخنرانی و آن هم در کنار مزار شهدا، نشان داد که اسلام دینی مترقی است که هنر را برای تعالی بشریت می خواهد. هیچ اندیشمند و هنرمند منصفی وجود ندارد که پیشرفت سینمای ایران را مرهون انقلاب اسلامی نداند. انقلاب اسلامی به رهبری امام(ره) به هنر و فرهنگ کشور، هویت، جهت و اعتلا داد و آن را با مردم پیوند زد.



https://shoma-weekly.ir/IkqXlq