نگاه

جای خالی زنان در عرصه مشارکت سیاسی

با نگاهی به وضعیت کشورهای دیگر در موضوع حضور زنان در مجلس گاهی این شبهه ایجاد می شود که در کشوری مانند افغانستان حضور زنان در مجلس پررنگ تر از ایران است اما به نظر من درست است که زمینه بیشتری برای حضور زنان در کشورهایی مانند افغانستان داده شده اما این یک نمای ظاهری است؛ باید به این موضوع توجه کنیم که زنان در آن کشورها از مشکلات متعددی برخوردار هستند. در افغانستان مشکلات زنان بسیار زیاد است و تحت تعصبات بسیار زیادی قرار دارند و یک افراط و تفریطی در نحوه استفاده زنان در بقیه ابعاد وجود دارد؛ به همین خاطر نباید تصور شود تعداد بیشتر زنان در مجلس کمکی به حل جایگاه حقوقی زنان کرده است. در کشورهای دیگر مانند ترکیه هم به همین شکل است. میزان بهره برداری دولت ترکیه از فساد زنان بسیار زیاد است و این نشان می دهد که معیارهایی که برای شخصیت زن باید مورد توجه قرار بگیرد آنجا بیشتر، معیارهای غربی است تا انسانی

حمیدرضا ترقی- انقلاب اسلامی با پیروزی خود زمینه جدیدی را در عرصه سیاسی و اجتماعی فراهم کرده و طبیعی است که با این زمینه سازی در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره زنان هم خودشان را برای ایفای نقش بیشتر در این عرصه آماده کنند تا با رعایت معیارها و ارزش های دینی و اسلامی بتوانند حضور در این عرصه ها را به دنیا ارائه دهند. خوشبختانه تاکنون در دوران پس از انقلاب اسلامی این مشارکت و حضور افزایش چشمگیری داشته ولی اگر بخواهیم در انتخابات ها، خود زنان حضور بیشتری به عنوان انتخاب شونده داشته باشند باید بگویم به آن الگوی مطلوب و مورد نظر نرسیده ایم.
البته توجه زنان به مسائل خانواده و نقشی که در تربیت فرزندان دارند قدری آنها را از ورود به عرصه انتخاب شوندگی برای مسئولیت های مختلف اجتماعی و سیاسی بازمی دارد ولی به نظر می رسد جای زنان در انتخاباتی مانند مجلس و مسئولیت های اجرائی ویژه یا مسئولیت های ویژه حوزه زنان خالی است، تا امروز هم زنان، مسئولیت پذیری بیشتری را در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشند درنتیجه این جایگاه مطلوب و مناسب خود را در نظام اسلامی به دست بیاورند.
یکی از مشکلات در حوزه زنان توجه نکردن مدیران به حضور زنان در پست های مدیریتی در سازمان ها و نهادهاست؛ به نحوی که عموما ترکیب مدیران، مردانه است. البته باید تاکید کنم بسترها تا حدودی برای حضور زنان در هر عرصه ای برای نشان دادن توانمندی های آنان آماده است اما به نظر می رسد باید زنان نیز به باور و اعتماد برای پذیرش نقش های اجتماعی با رویکرد برقرای توازن بین کار و زندگی بپردازنند. تلفیق بین مسئولیت های اجتماعی و مسئولیت های خانوادگی و تربیت فرزندان برای بعضی از زنان دشوار است، خصوصا که هر میزان ما در جامعه با سخت ترشدن تربیت فرزندان مواجه می شویم طبیعتا رغبت زنان برای حضور در مسئولیت های اجتماعی کم رنگ و جای خود را به تربیت نسل آینده می دهد که زنان در جایگاه مادران مسئولیتی مهم در این راستا بر عهده دارند ولی می توان با برقراری توازن به این مهم نیز دست یافت.
به نظر می رسد اگر مجموعه نظام به شکلی عمل کنند که زنان دغدغه تربیت فرزند را کمتر احساس کنند، طبیعی است که می توانند در مسئولیت های اجتماعی سرمایه گذاری بیشتری کنند و در این راه وجود مجراهای قانون گذاری اهمیت بسزایی دارد البته در قانون، یک سری پیش بینی هایی در حال صورت گرفتن است؛ مانند مرخصی دوران بارداری یا کاهش ساعت کار بانوان، ولی به نظر نمی رسد این قوانین نقش زنان در تربیت فرزند و انجام وظایف مادری و همسری را منوط به زمان کمتری کند. به هرحال به نظر می رسد هنوز دراین زمینه هم نیازمند قانون گذاری و فرهنگ سازی در جامعه هستیم.
برای حضور زنان در انتخابات یا حضور درعرصه های اجتماعی حمایت از آنان با نگاه به موضوع تبعیض مثبت کار را تسریع می بخشد اما به جای آنکه درصد مثبت را به صورت افزایشی به عنوان قانون گذاران در مجلس قائل شویم باید بیشتر به درصد کیفی آنها توجه داشته باشیم؛ چراکه ممکن است گاهی آقایان در قانون گذاری به نفع زنان موفق تر عمل کنند اما به هرحال نماد خارجی مجلس کشور ما که تبلور عصاره ملت است هم ایجاب می کند که سهم نمایندگان زن افزایش پیدا کند؛ تخصص های زنان در موضوعات موبوط به خودشان تاثیرگذاری بیشتری را در قانون گذاری دارد؛ با این راه در قانون گذاری به مسائل مربوط به زنان هم توجه ویژه تری صورت می گیرد.
با نگاهی به وضعیت کشورهای دیگر در موضوع حضور زنان در مجلس گاهی این شبهه ایجاد می شود که در کشوری مانند افغانستان حضور زنان در مجلس پررنگ تر از ایران است اما به نظر من درست است که زمینه بیشتری برای حضور زنان در کشورهایی مانند افغانستان داده شده اما این یک نمای ظاهری است؛ باید به این موضوع توجه کنیم که زنان در آن کشورها از مشکلات متعددی برخوردار هستند. در افغانستان مشکلات زنان بسیار زیاد است و تحت تعصبات بسیار زیادی قرار دارند و یک افراط و تفریطی در نحوه استفاده زنان در بقیه ابعاد وجود دارد؛ به همین خاطر نباید تصور شود تعداد بیشتر زنان در مجلس کمکی به حل جایگاه حقوقی زنان کرده است. در کشورهای دیگر مانند ترکیه هم به همین شکل است. میزان بهره برداری دولت ترکیه از فساد زنان بسیار زیاد است و این نشان می دهد که معیارهایی که برای شخصیت زن باید مورد توجه قرار بگیرد آنجا بیشتر، معیارهای غربی است تا انسانی؛ بنابراین نباید به این نوع جلوه های ظاهری توجه کرد بلکه باید نقش زنان را در همه ابعاد در اسلام مورد توجه قرار داد و فکر می کنم که در جمهوری اسلامی باوجود اینکه حضور زنان در عرصه های اجتماعی کم است اما در بعد حقوق زنان حرکت رو به جلوتری داشته ایم.

https://shoma-weekly.ir/Saghzi