ادب و هنر

تکنیک جدید در فیلم سازی از «دختر شینا»

حق این اثر است که «اولین» باشد در این راه معرفی به مخاطب. «دختر شینا» کتاب خوش‌خوانی است، روی دیگر سکه زنان ایرانی در زمان دفاع مقدس است. سکه‌ای که یک رویش را «دا» قبلا به نمایش گذاشته بود. اگر آنجا دختری به نام سیده زهرا حسینی در چند متری توپ و خمپاره با جنگ دست و پنجه نرم می‌کرد، اینجا دختری دیگر اگرچه صدها کیلومتر با خط مقدم فاصله دارد؛ اما دارد مثل شوهرش رو در رو با عراقی‌ها می‌جنگد.
کافی است عادت کرده باشید فیلمها را در تلگرام یا ... دانلود کنید و بعدا سر فرصت ببینید. حتی اگر آخرین فیلمهای سینما و سریالهای سیما را هم رصد کنید، با باز کردن فیلم مبهوت می شوید. بازی الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی بین دو مقطع زمانی دنیای مدرنیته و سالهای دفاع مقدس، در کمتر از 7 دقیقه مربوط به هیچ یک از آثاری که می شناسید نخواهد بود. تنها ثانیههای پایانی است که با سورپرایز اصلی روبه رو می شوید؛ یک تیزر سینمایی برای یک کتاب! اتفاقی غیرمنتظره که تاثیرش را در مطالعه کتاب هم خواهد گذاشت و صحنه های ذهنی خوانندگان از ماجرا را یکدست تر خواهد کرد. گامی که امیدی برای آشتی با کتاب است. آن هم در روزگاری که با دست به دست شدن آسان فیلمهای کوتاه، چنین تیزری

میتواند نقش یک خط شکن را ایفا نماید.

امین زندگانی خود معتقد است که «به نظر من نباید بگوییم «تیزر دختر شینا» بلکه باید بگوییم «فیلم دختر شینا»؛ چون این تیزر علیرغم زمان محدودش آنقدر از احساس و صمیمیت پر بود که کارکرد یک فیلم کامل را داشت.» راست میگوید. با این تکنیک، هر کس کتاب را پس از تیزر بخواند، فیلم کامل را در «ذهن» خواهد دید و همه صحنهها را با این بازیگران تصویر خواهد کرد..

حق این اثر است که «اولین» باشد در این راه معرفی به مخاطب. «دختر شینا» کتاب خوشخوانی است، روی دیگر سکه زنان ایرانی در زمان دفاع مقدس است. سکهای که یک رویش را «دا» قبلا به نمایش گذاشته بود. اگر آنجا دختری به نام سیده زهرا حسینی در چند متری توپ و خمپاره با جنگ دست و پنجه نرم میکرد، اینجا دختری دیگر اگرچه صدها کیلومتر با خط مقدم فاصله دارد؛ اما دارد مثل شوهرش رو در رو با عراقیها میجنگد.

تهتغاری خانواده که پدر او را روی پای خود مینشانده و صبحانه را لقمه لقمه در دهانش میگذاشته است، در چهارده پانزده سالگی با پسری ازدواج میکند که در روز ۱۲ بهمن ۵۷، قول داده است که تا آخرین قطره خون سرباز امام باشد و حالا این تازه عروس نازپرورده مجبور است همه بار زندگی را تنهایی به دوش بکشد. باید با هول و ولا بچهها را در خانه بگذارد و سر سیاه زمستان بایستد در صف نفت و با بدبختی دو پیت نفت را دنبال بکشد تا خانه.

یا برای اینکه همسایهها نفهمند شوهرش نیست که برفها را پارو کند اورکت او را بپوشد، کلاه سرش بگذارد و صبح زود برود روی پشت بام و برفها را پارو کند، تازه در حالی که ماه آخر بارداریاش هم بوده است! حالا دیگر همان زنی که در ابتدا راضی به ازدواج با این مرد نبود و از جلوی چشمش فرار میکرد و حتی جواب سلامش را نمیداد، چنان عاشق همسرش است که همه این سختیها را تحمل میکند و وقتی در ۲۲ سالگی همسرش را از دست میدهد، پای پنج فرزندی که از او به جای مانده بود مینشیند و عمرش را صرف بزرگکردن آنها میکند.

کتابی که با تلاشهای «بهناز ضرابیزاده» روانه بازار شده است، مزیتهای دیگری هم دارد. کتابی است جمع و جور که در ۲۶۳ صفحه و با قیمت ۶۵۰۰ تومان تمام میشود. کسانی که حتی «دا»، «نورالدین پسر ایران» و «پایی که جا ماند» هم نتوانست وسوسهشان کند و آنها را بهخاطر حجم بالایشان (یا شاید قیمت زیادشان!) نخواندند دیگر برای مطالعه این کتاب نمیتوانند بهانه قطر قطورش را بگیرند و از قیمت خیلی بالایش بنالند.

اما درباره تیزر؛ یک نکته قابل ذکر دیگر هم هست. احمد ذوعلم تهیه کننده این تیزر مبتکرانه ، منبع مالی این اثر را تنها از فروش کتاب بدون هیچ حمایت دیگری اعلام کرده است. یعنی می شود بدون حمایت نهادها هم کار فرهنگی را سر و سامان داد.

https://shoma-weekly.ir/Rv5CR8