*پیشرفت کنید. این احتیاج دارد به اینکه این جوهر نخبگی در شما تعالی پیدا کند؛ این نباید متوقّف بشود. شما نخبهاید، عزیزید و ارجمندید به خاطر نخبگیتان؛ در این هیچ تردیدی نیست. حالا گیرم به قول آن جوان عزیزمان قدر ندانند و به نخبگیِ شماها اهمّیّت ندهند ولی خب شما نخبهاید، بدون شک؛ امّا معنایش این نیست که راه شما همین جا تمام شد؛ «یعنی بنابراین شما دیگر احتیاج به اینکه بیشتر تلاش کنید ندارید [چون] نخبه هستید»؛ نخیر، بایستی تلاش کنید، باید کار کنید، باید بر ظرفیّت وجودی خودتان بیفزایید؛ در همهی رشتهها ما این نیاز را داریم و باید پیش برویم. پس بنابراین این توصیهی اوّل: ادامهی حرکت و ادامهی کار.16/5/98
*نگذارید که وسط راه بمانید و ادامه ندهید کار را، و راه را. 16 /5/98مقام معظم رهبری
ثبات در مبانی دینی
واژۀ «ثبات» مأخوذ از مادۀ «ثبت»، ضد «زوال» و به معنای ایستادگی و مقاومت بوده و اغلب در باب جهاد مورد استعمال قرار میگیرد؛ چنانچه خداوند متعال با دعوت از مؤمنین برای ایستادگی و مقاومت در برابر کفار، خطاب به آنان میفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ): ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون با گروهی [از سپاه دشمن] رو به رو شدید، ثابتقدم باشید و خدا را [بر زبان و دل] بسیار یاد کنید، باشد که رستگار گردید.
همچنین در فرازی از زیارت عاشورا نیز آمده است:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ؛ خدای من، شفاعت حسین”علیه السلام” را در روز ورود نصیبم بدار و گامهای حقیقیام را همراه با امام حسین”علیه السلام” و یارانِ او که خونشان را فدای حسین”علیه السلام” کردند، در نزد خود ثابت و محکم بدار.
البته باید توجه داشت که میان این دو واژه تفاوتهایی نیز وجود دارد؛ از جمله اینکه به گفتۀ برخی از لغویان، «ثبات» ویژۀ امور مادی و «استقامت» مربوط به امور معنوی است؛ هر چند که در محاورات و استعمالات رایج در کنار یکدیگر و بدون فرقگذاری به کار میروند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطابه می فرمایند :
"مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّی رَسُولُ الله قَدْخَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْهان یَضُرَّالله شَیْئاً …”
همانا من رسول خدایم، پیش از این نیز رسولانی آمده و سپری شده اند، پس آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم به جاهلیت برمی گردید؟ هرآن کس که به عقب برگردد به خدا زیان نخواهد رساند و او به سپاس گزاران شکیبا را پاداش خواهد داد.
نکته اخلاقی این فراز نورانی این است که اگر حقانیت یک مطلب و یا موضوعی را تشخیص دادیم باید در تحقق آن ثابت قدم باشیم و با تغییر شرایط نیز همواره به آن اقدام کنیم و معتقد باشیم. در امور دنیوی و مادیات نیز چنین است، شما برای موفقیت در هرکاری، یک ابزار بسیار قوی و سودمند همواره نیاز دارید، پشتکار و صبر. کسانی که به دنبال تفریح، بازی و سرگرمی هستند قطعاً درکارهای مهم موفقیتی نخواهند داشت و کسانی که از همهی تفریحات و سرگرمی ها می زدند، لذت کار و تلاش مستمر برای کسب موفقیت در مراحل زندگی را خواهند چشید. خداوند نیز در قرآن به این مطلب صراحتاً توجه میکند.
(وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى، وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى) انسان همواره نتیجه سعی و تلاش خود را می بیند. این درس را پیامبر صلی الله علیه و آله در حدود 1400 سال پیش بیان فرمودند. هر چند که ایشان این درس را در مورد عقاید مطرح کردند ولی نگهداری این عقیده اخلاق است.
پس هر کاری و فعالیتی با پشتکار و ثبات قدم و پیگیری نتیجه می دهد و ما همواره برای موفقیت باید این سه اصل را مورد توجه قرار دهیم و مدنظر داشته باشیم.
ثبت قلبی علی دینک ثبت اقدامنا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا
این نمونه دعاها و خواسته های انسان های متعالی از خداوند است که به آنها ثبات در عمل و اقدام و ثبات در عقیده و ایمان بدهد تا از مسیر منحرف نشده و راه حق را تا پایان و نتیجه ادامه دهند
عامل ثبات قدم در صراط مستقیم چیست؟
اگر خداوند نیت و اراده و عزم را و همچنین مرتکب گناه نشدن از روی علم و عمد را در انسانی مشاهده کند به میزان پاکی نیت و استواری عزمش او را در پیمودن راه صحیح زندگی و رسیدن به مقصد سعادت یاری میکند.
رابطه ثبات با استقامت
استقامت یا همان برخورداری از ارادهای پولادین در انجام کارهای مهم زندگی که جهتدهندۀ مسیر زندگی به حساب میآید، از جمله مهمترین بایدهای فردی و فضائل اخلاقی به شمار میرود و عزت و سربلندی انسان را به دنبال خواهد داشت. این فضیلت اخلاقی از آنچنان اهمیتی برخوردار است که نبی مکرم اسلام”صلی الله علیه و اله” در وصیت خود به امیرمؤمنان علی”علیه السلام” فرموده است:
قلتُ: یا رسولَ اللّه، أوصِنی. قال: قُلْ «رَبِّیَ اللّه» ثُمَّ استَقِمْ. قلتُ: رَبّیَ اللّه ُو ما تَوفِیقی إلاّ باللّه، علَیهِ تَوکَّلتُ و إلَیهِ اُنیبُ. قالَ: لِیَهْنِکَ العِلمُ أبا الحَسَنِ، لقد شَرِبتَ العِلمَ شُربا و نَهلتَهُ نَهَلاً)امام علی”علیه السلام”( گفتم: اى رسول خدا! مرا سفارشى فرما. فرمود: بگو: پروردگار من خداست و آنگاه [بر این گفته ] ایستادگى کن. من گفتم: پروردگار من خداست و توفیقی جز از خدا نخواهم، به او توکّل مىکنم و به سوى او باز میگردم. رسول خدا فرمود: علم گوارایت باد، اى ابا الحسن! که دانش را به وجه أحسن نوشیدى و از آن به خوبی سیراب گشتى.
از همینرو در همۀ کتب آسمانى و گفتار همۀ پیامبران و اولیإ خدا و امامان معصوم”علیهم السلام” با تأکیدهاى فراوانى، به صبر و استقامت سفارش شده است، به طورى که آن را اکسیر اعظم و کیمیاى کلیدى مشکلات دانستهاند و ضد آن یعنی عجز و ضعف و سست عنصرى را موجب انحرافات و بدبختىهاى ویرانگر تشخیص دادهاند.
کلید موفقیت جوانان
علی رغم اینکه ایستادگی و پایداری در صراط مستقیم و در راستای رسیدن به هدف به جهت نیازمند بودن به مهیا شدن عوامل و رفع موانع، برای بیشتر مردمان امری بسیار سخت و دشوار به شمار میرود. بر اساس آموزههای اسلامی کلید دستیابی به موفقیت و پیروزی در همین ثبات بر اصول و اعتقادات نهفته است؛ چنانچه قرآنکریم در این رابطه میفرماید: (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ): در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست و سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند] هان بیم نداشته باشید و غمگین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید، شاد باشید؛ چرا که هر چه کاری ارزشمندتر باشد، شرایط سختتر و موانع بیشتری را با خود همراه دارد؛ چنانکه بعضاً مخالفانی هستند که هر دم مانعتراشی کرده و سنگ پیش پای شخص انداخته و یا حتی درگیری پدید میآید که عبور از موانع و رسیدن به هدف را سختتر میکند. در حالی که استقامت و ثبات قدم، کلید پیروزی بر این مشکلات است؛ چنانچه حافظ شیرازی میسراید:
صبرکن حافظ به سختیِ روز و شب***عاقبت روزی بیابی کام را
ثبات در اقدام و فکر و اندیشه در انسان محتاج به تقویت مبانی ایمانی و اعتقادی وی است ؛ کسی که در فکر و عمل از ثبات برخوردار است و دچار تردید و دودلی نمیشود و در برخورد با موانع و مشکلات دچار سرگردانی نمیشود و با عزم و اراده به حرکت خود به سوی هدف پیش میرود و کار و ماموریت خودرا نیمه تمام نمیگذارد یقینا در زندگی فردی و اجتماعی موفق و سربلند خواهد بود .
انسانهای باثبات فکری به ثبات سیاسی و فرهنگی جامعه کمک میکنند
عناصر با ثبات فکری در مدیریت اقتصادی جامعه ثبات ایجاد میکنند
جوانان با ثبات و استقامت ماموریت خودرا تا رسیدن به هدف با موفقیت به انجام میرسانند
آفت بی ثباتی و تغییر فکر و عقیده تهدید کننده آینده جوانان است و باید با تقویت زیربناهای عقیدتی و عملی خود را از این آفت حفظ نمایند .