نگاه

تنها جریانی که حلال مشکلات است

من به اصلاح‌طلبان هم گفته‌ام که اگر ماها نباشیم شما نمی‌توانید با این آزادی صحبت کنید. با این آزادی رفتار کنید. چون ما معتقدیم که شما باید حرفهایتان را بزنید. کرسی‌های آزاداندیشی بگذارید. ما مدافع این شیوه هستیم.
دکتر اسدالله بادامچیان- جلسه ای در مجلس دوم مطرح بود به نام جلسه عقلا! از هر دو طیف سیاسی آن زمان دور هم نشستند تا بتوانند به کمک هم مشکلات کشور در شرایط جنگ را حل کنند. اما این جلسه هیچ کاری نتوانست در مجلس دوم انجام دهد. اینکه گروهی خود را عقلا بنامد لابد گروه دیگر را جزو عقلا نمی‌داند دیگر. یا فکر می‌کند این عقلا باید برای بقیه تصمیم بگیرند. بالاخره اینها عاقلان هستند دیگر؛ درست است؟ خدا رحمت کند شهید بهشتی را، او می‌گفت ایران سرزمین عاشقان است، نه عاقلانِ چرتکه بنداز. اینکه کسی جمع شود و بحثی بکند منعی نیست، خب جمع بشوند اما اینها چقدر اثر دارد؟

به قول شهید بهشتی(ره) دو جریان در کشور است، یکی می‌گوید دین خالص اسلام و فقه مترقی اسلام و قانون اساسی مترقی و خط امامت و ولایت می‌تواند همه مشکلات کشور را حل کند. منتها باید بنشیند، و تدبیر، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری و کار تشکیلاتی داشته باشد. برای همین هم حزب راه می‌افتد تا کار جمعی جلو برود. اما جریان دیگری هم هست که این جریان مقابل خود را قبول ندارد و معتقد است که باید در کشور ملی گرایی و جمهوری باشد. جمهوری ایران و جمهوری ملی. جریانی که می‌گفت «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». البته اینها دروغ می‌گفتند اگر می‌خواستند جانشان را در راه ایران فدا کنند می‌رفتند و کار دیگری می‌کردند، مثلا در جبهه حضور پیدا می‌کردند؛ نه اینکه یک شهید در جبهه از این جریان نمی‌بینید.

این جریان می‌گوید ایران فقط خودش باشد. یا مثلا جریانی به سازش با آمریکا معتقد است. لیبرال است. از زمان آقای بازرگان بوده و حالا هم هست. جریانی هم هست که چپ است. افکار تند چپی دارد حالا یا چپ سوسیالیستی و کمونیستی یا چپ غربی که در ایران برای خودش عالمی دارد و خیلی ماجرا دارد اما زندگی‌های اینها نه با زحمت‌کشان می‌خواند و نه کارگران. اما حرفهای چپ می‌زنند و در خانه‌های مجلل زندگی می‌کنند و صبح‌ها شیرموزشان را هم نوش جان می‌کنند و بعد می‌آیند غم کارگران و زحمت کشان را می‌خورند.

روشن است، اینها چپ غربی هستند یعنی زندگی و افکار غربی دارند. ما در زندان هم به همین کمونیست‌ها می‌گفتیم اگر رژیم شاه شما را مخیر کرد که از ایران بروید، شما بعد از رفتن از ایران، مسکو را انتخاب می‌کنید، پکن را انتخاب می‌کنید یا واشنگتن یا نیویورک یا پاریس یا لندن را؟ تقریبا همه به اتفاق می‌گفتند پاریس و لندن را. ما می‌گفتیم پس چرا دارید نظامی را برای ایران پیشنهاد می‌کنید که خودتان حاضر نیستید ذیل آن زندگی کنید؟ بعد هم که دیدید چپی‌ها فرار کردند و هیچ کدام مسکو و پکن و حتی آلمان شرقی هم نرفتند و کجا هستند؟ هر کدام از اینها بعد از انقلاب به بن‌بست رسیدند به غرب فرار کردند. کمونیست است اما در غرب زندگی می‌کند. علاوه بر اینها جریان دیگری هست که دلش می‌خواهد انقلاب اسلامی باشد، نظام جمهوری اسلامی هم باشد اما اینها آزاد باشند. اگر خواستند لخت بروند استخر، بروند اگر خواستند قمار کنند، بکنند اگر خواستند شراب بخورند، بخورند. هر کس به دین خود؛ کسی را هم که در قبر دیگری نمی‌گذارند. بسیار خب. حکومت این است اما هر کسی خواست کار خود را بکند، آزادی ولنگاری باشد. یعنی هر که هر کاری خواست بکند.

یک مجموعه هم دینی و مذهبی هستند اما سلایقی دارند که به نظر امام نمی‌خورد، اعم از تحجر و اعم از روشنفکری. اینها با فقه اسلام نمی‌خورند. پس شما می‌بینید که یک جریان این تیپی است و یک جریان هم آن هست که گفتم.

حالا در طول این انقلاب مملکت و جبهه را کی اداره کرد؟ همین سردار همدانی رحمت الله علیه در خط جریان اول است یا دوم. جریان اول است. آدمی که باید بازنشسته شود می‌رود سوریه از حرم حضرت زینب(س) دفاع می‌کند. می‌رود نقشه اسرائیل و صهیونیست‌ها را بهم می‌زند. به همسرش می‌گوید می‌روم اما بعید است که برگردم. او هم جواب می‌دهد برو به شرط اینکه من را از شفاعت خودت بی‌بهره نگذاری. این زن و مرد در جریان خط اول هستند. آن بچه ای که به جبهه می‌رود و می‌گوید به کربلا می‌رویم، برای خداست. آن مادری که پنج بچه‌اش شهید شده‌اند و قابی خالی گذاشته برای بچه ششم اش. مگر شوخی است؟ اینها که ساده نیست. این خط اول است.

اینکه در موتلفه اسلامی افرادی هستند که باید بازنشسته شوند اما رها نمی‌کنند و در خدمت نظام هستند و پول هم نمی‌گیرند. زندگی‌هایشان را هم فروخته‌اند؛ همین دبیرکل ما آقای حبیبی وقتی می‌خواست فرزندانش ازدواج کنند منزل قبل از انقلابش را فروخت حالا آپارتمان می‌نشیند. برای چه این کار را کرد؟ آدمی که استاندار سه استان بزرگ ما از تهران و خراسان و فارس بوده، آدمی که قائم مقام بنیاد مستضعفان بوده آدمی که همه جا کار کرده چرا اینقدر پاک است؟ چرا همسرش اینقدر پاک است که از او یک زینت اضافه نمی‌خواهد؟ کم نیستند. ملت همین آقای کوثری نماینده تهران در مجلس است. این در کدام خط است؟ من نمی خواهم بگویم در جریان مقابل ما همه آدمها بد هستند. نه، آنجا هم آدم خوب پیدا می‌شود سالم هم هستند اما جریان فکری که می‌تواند کشور را از مشکلات نجات دهد، مقابل استکبار بایستد، استقلال خود را حفظ کند، به ارزشها پایبند باشد و اما آزادی‌ها را هم حفظ کند، این جریان است.

من به اصلاح‌طلبان هم گفته‌ام که اگر ماها نباشیم شما نمی‌توانید با این آزادی صحبت کنید. با این آزادی رفتار کنید. چون ما معتقدیم که شما باید حرفهایتان را بزنید. کرسی‌های آزاداندیشی بگذارید. ما مدافع این شیوه هستیم.

این تفکر می‌تواند مملکت را نجات بدهد، این جریان است که هم خون داده است مثل بهشتی و مطهری و لاجوردی و عراقی و محلاتی و رجایی و باهنر... برویم دنبال آنها.

https://shoma-weekly.ir/38CIca