صالح اسکندری- در آستانه سی وپنجمین جشنهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع که کشورمان هر سال یک پله بالا آمده است و دشمنان ما هر ساله یک یا حتی چند پله سقوط کردهاند به یک واقعیت ملموس و غیر قابل انکار تبدیل شده است. ایران ۱۳۹۲ در مقایسه با ایران ۱۳۵۷ در تمام شاخصهای علمی، سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی ارتقا یافته و در مقابل جبهه معارض کشورمان روز به روز در حال ضعیف شدن و از دست دادن جایگاه منطقهای و بین المللی خود است.
آیا کسی می تواند در شرایط کنونی مدعی شود که اقتدار آمریکای ۲۰۱۴ با جایگاه بین المللی ایالات متحده در سال ۱۹۷۹ به عنوان یک ابرقدرت و هژمون در اثنای جنگ سرد برابر است. آمریکا روز به روز افول و زوال یافته و به تبع آن متحدانش نیز تضعیف شدند. زبینگو برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق رئیسجمهور آمریکا و از نظریه پردازان علوم سیاسی، طی یک سخنرانی در دانشگاه جان هاپکینز اعلام کرد که آمریکا بخش اعظمی از قدرت خود را نسبت به سالهای قبل از دست داده است و در ادامه افزود: «محتمل به نظر نمیآید که واشنگتن بار دیگر به جایگاه خود به عنوان نیروهای جهانی مسلط دست یابد، دست کم عمر هیچ یک از کسانی که در این سالن هستند تا چنین روزی به طول نخواهد انجامید.»
نوآم چامسکی نظریهپرداز آمریکایی نیز در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلف خود بر زوال آمریکا تاکید دارد و معتقد است تمدن آمریکایی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. با این اوصاف شاید ظلم و بیعدالتی که امروز آمریکا و متحدانش در جهان بدان دامن میزنند بیعلت نباشد. چرا که «وَ اِنَّما یَحتاجُ اِلى الظُّلمِ ضَعیف؛» ضعیف احتیاج به ظلم کردن دارد. کسی که در موضع ضعف است عدالت را بر نمیتابد و میخواهد با ظلم دوران احتضار خود را به تعویق بیندازد. فجایعی که امروز با حمایت آمریکایی ها در سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، فلسطین، لبنان و... رخ می دهد جملگی ناشی از ضعف روز افزون و نمادی از افول هژمونی آمریکاست.
سیاستها و تصمیمات دولتهای بوش و اوباما در سالهای آغازین هزاره سوم میلادی آخرین میخها را بر تابوت لیبرال دموکراسی کوبیده و فرجامی زودهنگام برای ماه عسل دموکراسی لیبرال که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شروع شده بود، مهیا کرده است. پس از ناکامی های نظامی و سیاسی دولت جرج بوش، بحران مالی اخیر آمریکا که به سرتاسر نیمکره غربی و بخشهایی از نیمکره شرقی سرایت کرد. هیمنه پولی و مالی لیبرال دموکراسی را برای همیشه فرو ریخت و رویای درهم تنیدگی بازارهای مالی را برآشفت. اوبامای دموکرات نیز تصور میکرد با مداخلات غیر مستقیم و به تعبیر خودشان با توسل به قدرت هوشمند در برخی کشورها به خصوص در منطقه غرب آسیا می تواند ضمن تسلط مجدد بر شریانهای حیاتی انرژی دوره ممات آمریکا را به تعویق بیندازد اما اشتباهات وی و پیروی بیچون و چرا از رژیم صهیونیستی رئیس جمهور سیاه پوست آمریکایی را نیز در این عرصه رو سیاه کرد.
از جنگ جهانی دوم و پس از بحران سوئز که انگلیس تصمیم گرفت با احاله مسئولیتهای امپریالیستی به آمریکا با ضمیمه رژیم جعلی صهیونیستی! ارزش پوند خود را برای همیشه حفظ کند، لیبرال دموکراسی آمریکایی تا به این اندازه بیاعتبار و غیر قابل اطمینان نبوده است. اساسا وسوسه اغوا کننده امپریالیسم آمریکایی بر خلاف انگلیس هیچگاه برای ایالات متحده خوشایند و راضی کننده نبوده و روز به روز دردسرسازتر شده است. توماس فریدمن ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز در یکی از یادداشتهای خود نوشته بود: «دست پنهان بازار هرگز نمیتواند بدون مشتی پنهان کار کند.» اما انگار امروز این مشت پنهان به دلیل بیدرایتیها و بی سیاستیها در عراق، افغانستان، گرجستان و... از کار افتاده است. البته فروپاشی لیبرال دموکراسی اقتضای سنتهای الهی است. قطع ارتباط با مبدا هستی و معدن عزت و عظمت آمریکا و تمدن غربی را به این حال روز انداخته است. «فَتَصِلَ اِلى مَعدِنِ العَظَمَه، و تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلقَهً بِعِزِّ قُدسِک»
اما در این شرایط با زوال لیبرال دموکراسی حرکت و بیداری اسلامی روز به روز در حال گسترش است و موتور محرک این مکتب فکری بزرگ انقلاب اسلامی ایران است. چرا که منطق انقلاب در این آیه شریفه نهفته است که «فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ»، «َإِن تُبتُم فَلَکُم رُءوسُ أَموالِکُم لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ» ما نمیخواهیم ظلم بکنیم چون اساسا در موضع ضعف نیستیم و از طرفی اجازه هم نمیدهیم که کسی به ملت و کشور ما ظلم کند. به تعبیر رسای مقام معظم رهبری «دعواى اصلى اینجا است؛ دعواى با انقلاب اینها است؛ بقیّهى حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلى، ایجاد کودتا، بقیّهى چیزهایى که در این سالها [بوده]، مسئلهى انرژى هستهاى، همه را در این چهارچوب باید نگاه کرد، باید دید: یک انقلابى مىآید برخلاف تصور همهى دنیا پیروز می شود، دولت تشکیل می دهد و آن دولت ماندگار می شود و می ماند - برخلاف تصور همهى دنیا که خیال می کردند جمهورى اسلامى ظرف شش ماه، یک سال، دو سال، بعد یک خرده تخفیف دادند، ظرف سه چهار سال، باید از بین می رفت - روزبهروز قوىتر شد، روزبهروز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّماء. تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» شد، تبدیل شد به یک قدرت منطقهاى، تبدیل شد به یک کشور اثرگذار در مسائل کلان جهانى؛ با این مخالفند» با این دشمنند.
در دوره بحرانی تشدید منازعات لیبرالیسم و کمونیسم، مفهوم جدیدی از سیاست، توسط انقلاب اسلامی شکل گرفت که تزلزل ارکان اومانیسم سوسیالیستی و لیبرالیستی را در پی داشت. حکومت دینی در ایران نقطه عزیمت یک تلقی جدید از حاکم در افکار عمومی جهانی است. مردمسالاری دینی یک نوآوری سیاسی است که در ادامه سیره پیامبران الهی به عنوان یک الگوی بیبدیل در معرض قضاوت فرمانروایان و فرمانبرداران قرن بیست و یکم قرار گرفته است و این مدیون شجاعت نقطه ثقل هویت انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و استقامت و ایستادگی بینظیر ملت ایران طی ۳۰ سال گذشته بوده است. نیروی درونی و ظرفیت سرشار انقلاب اسلامی، کشش درونی مردم به آرمانها و افکار امام خمینی (ره)، درایت رهبر معظم انقلاب، موجد گفتمانی اصیل در کشور شده است که به عنوان یک الگوی اصلاحی و اصیل توجه و التفات جهانی را به خود جلب نموده است.
امروز به جرات میتوان گفت گفتمان انقلاب ضمن احیا و بازسازی خود به طور بیوقفه و خستگی ناپذیر در حال بازتولید مفاهیم و نشانه های انحصاری خود است. در شرایط کنونی نیز رمز استمرار پیروزیها و فتوحات اصرار و ایستادگی بر همین اصول اساسی انقلاب اسلامی است که در بیانات و سیره بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رهبریهای داهیانه حضرت آیت الله امام خامنهای (ره) بارها و بارها مورد تصریح قرار گرفته است. اگر مسئولین ما همگام و همراه با مردم به این اصول از عمق جان باور داشته باشند هیچ قدرتی نمی تواند این شجره طیبه را که اصل آن ثابت و شاخههای آن در آسمان قرار دارد به زانو در آورند.