بشر در اندیشه خود در باب حکومت به این نتیجه رسیده است که حکومت باید متکی بر رای و اراده مردم باشد. رای و اراده فرد یا جمعی خاص نمیتواند کارآمدی لازم را برای اداره جوامع انسانی داشته باشد، چراکه از سلطنت فردی و جمعی سر درمیآورد. این نوع حکومتها در تاریخ نشان دادهاند به همه چیز فکر میکنند، الا منافع و مصالح ملی!
فیلسوفان سیاسی طی دو قرن اخیر در باب فلسفه سیاسی نظریهپردازیهای زیادی کردهاند و در آسیبشناسیهای خود دیدگاههای خود را مطرح کردهاند.
این سخن که مهم نیست چه کسی حکومت میکند، مهم آن است چگونه حکومت میکند، دیگر طرفداران زیادی ندارد.
اینکه امروز چه کسی با چه ویژگیهای شخصیتی و مشخصات روحی در راس هرم قدرت قرار میگیرد برای صاحبان اندیشه سیاسی مهم است و معتقدند حاکمان باید پاکدست، دلسوز، امین، شجاع، آگاه، مدیر، مدبر، عادل و... نیز باشند تا بتوانند پاسدار حریم امنیت و اقتدار ملی و منافع و مصالح ملی باشند.
امروز که حکومتها در معرض تهاجم و مداخله بیگانگان و انقلابهای به اصطلاح رنگی قرار دارد، نخبگان جامعه به این فکر افتادهاند که باید "دُز" رقابت را در داخل خود تعیین کنند. اگر بخواهند از رانت مداخله اجانب استفاده کنند، عملا امنیت و اقتدار ملی را در معرض دشمنان قسمخورده خود قرار میدهند.
تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران در نبرد نرم با آمریکا در فتنه 18 تیر 78 و نیز فتنه ننگین سال 88 نشان داد که اگر یک نظام مردمی بخواهد از گرد و غبار نبرد نرم با دشمن سر سالم برآورد، باید یکی ،مسئولیت مراقبت و محافظت از رای ملت و اراده ملی را به عهده بگیرد و مردم را در صیانت از رای خود کمک کند. این فرد همان سر دموکراسی است.
این سخن حکیمانه امام(ره) که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیب وارد نشود، پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشور دچار دیکتاتوری نشود، ناظر به این واقعیت است که در راس هرم قدرت باید کسی قرار گیرد که از "رای" و "اراده" خود فاصله بگیرد یا بهتر بگوییم خالی شود و رای و اراده خدا را در نظر بگیرد.
این فرد که عالیترین قله انسانی در پاکدستی، امانتداری و شجاعت، آگاهی و علم و تدبیر در جامعه خود است، در راس حکومت قرار میگیرد تا بتواند استقلال و آزادی و هویت الهی و مردمی نظام را حفظ کند.
آنچه دیروز در پنجمین انتخابات مجلس خبرگان اتفاق افتاد، این بود که مردم فهیم و انقلابی پایههای نهادی را محکم کردند که بتواند مغز متفکر، برنامهریز و کارآمد دموکراسی در ایران باشد و در هنگامه خطر و تهدید، درست فرمان دهد و بتواند قلب و اعضا و جوارح نظام مردمسالاری دینی را صیانت کند.
امروزه ما شاهد دموکراسیهای جاندار و نیمهجان در جهان هستیم. در این کشورها پارلمانی وجود دارد، انتخابات برگزار میشود، اما حکومتها در معرض تاراج قدرتهای جهانی هستند. اینها دموکراسیهای بیسر هستند.
در دموکراسیهای بیسر "دُز" رقابت را دشمن دموکراسی یعنی آمریکا و دیگر قدرتهای غربی تعیین میکنند.
امروز ما در جهان شاهد مرگ مردمسالاری هستیم. اینکه آمریکا خود را بزرگترین قدرت جهان میداند و به خود اجازه میدهد در امور دولتها با تهدید، تحریم و تطمیع دخالت کند و حکومتهای مورد نظر خود را سر کار بیاورد، نشان میدهد دموکراسی در جهان در معرض تهدید جدی قرار دارد و ملتهایی که پای صندوق رای میروند، باید برای صیانت از رای خود فکری بکنند.
تجربیات مبارزات یکصدساله ملت ایران علیه استبداد و استعمار نشان میدهد علاوه بر اینکه در راس حکومت باید فردی با ویژگیهای یادشده باشد که بتواند مرز "غیریت" با دشمن را دقیق برای مردم ترسیم کند، نهادی هم باید تشکیل شود که پاسداری از "جمهوریت" را باساز و کارهای قانونی به عهده گیرد.
این نهاد علاوه بر پاسداشت "جمهوریت" باید اندیشه پاکی که این جمهوریت را تضمین میکند را هم پاسداری کند.
پاسداری از اسلام و حفظ حریمها با کفر، شرک و نفاق وظیفه توامان "ولایت فقیه" و "شورای نگهبان" است. اساس این وظیفه خطیر در اصل بر دوش فقیهان و عالمان و عارفان حوزههای علمیه قرار دارد که مثل کوه پشت مبانی نظری و علمی جمهوری اسلامی ایستادهاند.
مردم در 7 اسفند با رای و اراده پولادین خود، دو نهاد مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را "نوسازی"، "بازسازی" و "بهسازی" کردند. این دو نهاد مقدس سقف و کف مردمسالاری دینی در جامعه ما هستند.
کسانی که با رای ملت به این دو نهاد راه می یابند، طبق سوگندی که یاد میکنند، پاسداری از حریم اسلام و نگهبانی از دستاوردهای انقلاب مبانی جمهوری اسلامی را بر عهده دارند. آنها باید استقلال کشور را حفظ کنند و دغدغه اعتلای نظام را داشته باشند. آنها باید از قانون اساسی به عنوان میثاق ملی دفاع کنند و در حفظ حقوق مردم کوشا باشند.
ذات این وظایف فراجناحی و گروهی و فارغ از دغدغههای فردی است. به همین دلیل نمایندهای که به مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی راه یافته، نماینده کل ملت است، نه نماینده کسانی که به او رای دادهاند. پس پایان رایگیری، پایان رقابت و آغاز رفاقت، دوستی و همکاری برای کار عظیمی است که وظایف خطیر آن بر دوش نمایندگان ملت است.
این حال و هوا مردمسالاری دینی ما را از دموکراسیهای بیسر متمایز میکند و همین وجه امتیاز نظام ما با دیگر نظامهای سیاسی است. مشروعیت دینی و مردمی نظام نشات گرفته از همین اندیشه درست است.