تصور شود پایه منطقی این موضوع در حد بنایی گِلی است که با وزش یک باد و یا باران، اساس آن محو میشود. در کشوری که اعتقاد مردم واحد، انقلاب مردم الهی، رهبر مردم محبوب قلبها، دشمنان ملت مشخص، همه ساختارها و چارچوبها و نهادها و سازوکارهای همزیستی و همگرایی مسالمتآمیز فراهم هست، آشتی ملی یعنی چه؟
مگر کشور ایران مقتدر اسلامی و تأثیرگذار بر معادلات بینالمللی، لبنان چهار دهه پیش و قبل از شکلگیری حزبالله است که بحث آشتی ملی در آن مطرح میشود؟
جریانی واداده که در حاشیه حریم اقیانوس خروشان مردم انقلابی عاجز از همراهی در مسیر استکبارستیزی مردم ایران قرارگرفتهاند، برای ابراز وجود و نمایش حضور خویش و فضاسازیهای کاذب به طرح چنین موضوعی میپردازند. اثبات این امر آنقدر ساده است که در سالهای اول انقلاب و تثبیت نظام باوجود آشوبهای صدها گروهک مزدور و تحریک قومیتها و بحرانهای متعدد، حتی طرح آشتی ملی مطرح نبود چون وحدت الهی مستقر و برقرار بود و بارهای فتنه بهصورت موسمی هر از چند گاهی آمدند و رفتند ولی وحدت مردم بیشتر شد. لُب کلام، دو هدف عمده پشت قضیه را بیان میکند و این دو عبارتاند از:
1- تطهیر جریان فتنه و فراموش سازی آن در راستای اهداف انتخاباتی
2- مشغول سازی فضای ذهنی سیاسی و انحراف از طرح مطالبات مردم از دولت یازدهم و ضرورت پاسخگویی به وعدههای دادهشده.
در خصوص موضوع اول که در رسانههای زنجیرهای اخیراً بحث ملاقاتها و نامهنگاریها و مذاکرات مطرحشده است، بنابراین است حادثهای در حد براندازی و تشویق دشمنان و پایمان نمودن خون شهدا را تا حد اختلافسلیقه و نظر کاهش دهند و به همین سادگیها آنهمه جرم و جنایت و خیانت و همراهی با دولتهای متخاصم و منافقین و بهاییها و سلطنتطلبان را نادیده گرفته و راه را برای اقدامات بعدی فراهم سازند.
در این راستا از شخصی خودشیفته و عدول نموده از مواضع اولیه خود و به عبارتی سادهلوح که وجهه خود را عاریه گرفته، استفاده نمود و برای مدتی فضای رسانهای را مشغول میسازند. نکته قابل این است که گفته نمیشود قهر ملی به خاطر چیست؟ اصول چه کسانی و چه جریاناتی با چه جایگاهی با همدیگر قهر کردهاند، موضوع قهرشان چیست؟ موضوع قهر چه ارتباطی با مردم و منافع ملی دارد؟ اگرچند نفر انگشتشمار مرتکب جنایت و خیانتی شدهاند و جشن مشارکت انتخابات یک ملت را به خاطر یک کودتای براندازی به عزا و دردسر و ناامنی تبدیل کردهاند، چه ارتباطی با مقوله آشتی و قهر دارد؟
اگر دو نفر سادهلوح و فریبخورده که با رأفت دینی نظام از دادگاه باغی و بغی و جوخه اعدام حکم متناسب با بغثی در حال گذران روزهای آخر عمر سالخوردگی هستند، چه عاملی را در آشتی یا قهر یک ملت بزرگ و موحد موجب میشوند؟ آیا جز این است که عدهای نا صادقانه برای انتخابات به دنبال مفر و راهکاری هستند؟
در خصوص موضوع دوم، دولت یازدهم با یک واقعیت برای انتخابات مواجه است این دولت هر گفتمان و شعار و وعدهای داشت، قریب چهار سال پیش به مردم عرضه نمود اگر رئیسجمهور محترم هرروز به بهانههای مختلف در سخنرانیها و همایشها از بایدها صحبت میکند. معنی و مفهوم باید این است که در آینده چهار سال یا هشت سال و یا ... چنین اقداماتی باید انجام شود.
گزارشهای ارائهشده توسط دولت اگر ریسمان آسمان را به زمین پیوند دهد، ولی اثر ملموسی در درآمد مردم، هزینههای سرسامآور، مسکن اجارهای، رکود بخش مسکن، تعطیلی کارخانهها، کساد بازار مغازهها، حقوقهای معوق، تعطیلی دفاتر کسبوکار، افزایش فقر، بیکاری جوانان و فارغالتحصیلان، افزایش حاشیهنشینها، افزایش طلاقها، کاهش ازدواجها، تعطیلی پروژهها، استقراض از بانکها و ولنگاری فرهنگی و عبور از خطوط قرمز و گستاخی بیشتر دشمنان ندارد.
چاره کار این است که فضای افکار عمومی به سمتوسوهای پراکنده منحرف شود، تقریباً هر هفته یکچند موضوع، از این به بعد مخالفتها و موافقتها با آشتی ملی با آشتی گلی تا زمان انتخابات و آن روزها هم با چاره دیگری اندیشید!