نگاه

تباه کردن زندگی است...

انسان شهری، عجیب در بیگانگی و بطالت فرو رفته است . بهانه جویی ، وراجی ، شوخی های پیش پا افتادهِ خجالت آور ، ولگردی‌های بدون عمق ، وقت کشی، خوابهای طولانی پیرکننده ... و همیشه در انتظار حادثه‌ای غریب و دگرگون کننده؛ اگر نه معجزه ای ، دست‌کم کرامتی ... و ناگهان حل شدن جمیع مشکلات...اما این نوع برخورد با زندگی ، فقط تباه کردن زندگی است...
دیده ای بعضی ها مدام از « وقت کم » شکایت میکنند . می گویند : « حیف که نمی رسیم ، گرفتاریم، وقت نداریم ، عقبیم ... » اینها واقعا بیمار خیالبافیهای کاهلانه خود هستند . وقت ، علی الاصول بسیار بیش از نیاز انسان است. ما وقت بی مصرف مانده و بوی نا گرفته بسیاری در کیسه هایمان داریم؛ وقتی که تباه میکنیم، میسوزانیم ، به بطالت می گذرانیم . بسیاری از ماها میتوانیم پنج برابر ، ده برابر ، یا بیشتر از آنچه کار می کنیم ، کار کنیم ، یاد بگیریم ، بیافرینیم ، تغییر بدهیم .انسان شهری، عجیب در بیگانگی و بطالت فرو رفته است . بهانه جویی ، وراجی ، شوخی های پیش پا افتادهِ خجالت آور ، ولگردیهای بدون عمق ، وقت کشی، خوابهای طولانی پیرکننده ... و همیشه در انتظار حادثهای غریب و دگرگون کننده؛ اگر نه معجزه ای ، دستکم کرامتی ... و ناگهان حل شدن جمیع مشکلات...اما این نوع برخورد با زندگی ، فقط تباه کردن زندگی است...
https://shoma-weekly.ir/vg69BP