نمی شود به همه آن پرداخت اما در آنچه به شرح زیر می آید می توان نقد مشفقانهای را مطرح کرد؛
دکتر محمود سریع القلم می گوید؛
1- بدون قفل شدن به اقتصاد بین المللی یک کشور نمی توان به دنبال خروجیای بود که به دنبال امنیت ملی و هویت ملی است.
2- مسئله اول و پر اهمیت ثروت است، نه امنیت ملی. امنیت ملی
زیر مجموعه ثروت ملی است.
- ما باید یک خانه تکانی تئوریک انجام دهیم که آیا مسئله اصلی ما اقتصاد است یا هویت و امنیت ملی؟
- لحن ما با دنیا باید لحن یادگیری باشد.
- باید ساخت قدرت در ایران متحول شود.
- نگاه کلی اروپاییها این است که ایران تهدیدی برای غرب نیست.
- موضوع مهم در مدیریت کلان ایران کم دانشی است، نمی دانند نظام بین الملل و اقتصاد بینالملل چگونه کار می کند.
- نظام بین الملل بر اساس صداقت نیست بلکه بر اساس منافع است.
- نخست وزیر هند در یکی از جلسات دافوس گفت : زمانی اقتصاد هند تیکآف کرد که ما نظام بین الملل را به صورت شفاف پذیرفتیم.
- باید مشخص کنیم آیا مسئله یک ما اقتصاد ماست یا هویت ماست؟ (1)
در نقد آنچه از آقای سریع القلم در این نشست گفته آمد نکات زیر قابل توجه است:
1- قفل شدن با اقتصاد بین الملل و پذیرفتن نظام بین الملل به بهانه تفوق اهمیت ثروت بر امنیت ملی یعنی چه؟!
ملت ایران و رهبران نهضت های صد سال اخیر اگر می خواستند با اقتصاد بین الملل قفل شوند و نظام بین الملل را بپذیرند، اساسا سه نهضت عظیم ملی یعنی مشروطیت ، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی بلاموضوع بود. سلاطین قاجار با فهم دقیق این تئوری صبح که از خواب بیدار می شدند میدیدند سفیران روس ، انگلیس و بعدها آمریکا در مورد نظم بین الملل چه می گویند، به همان عمل می کردند بی آنکه پاسدار شرف و عزت ملی باشند. اگر صدایی از ملت برای حفظ کیان ملی یا حتی صیانت از ثروت ملی درمیآمد در گلو خفه می کردند.
آقای سریع القلم باید به این سوال پاسخ می دادند که آیا در زمان قاجار و پهلوی حضرات روشنفکران مدافع دربار با پذیرش نظام بین الملل هم به دنبال تولید ثروت بودند؟ اگر بودند آن فقر و مسکنت و بیچارگی و فلاکت اقتصادی چه بود که در مرز قحطی و گرسنگی ملت را مدیریت می کردند؟
آیا اگر رژیم شاه ساقط نمی شد ما به سمت تولید ثروت و امنیت ملی پیش می رفتیم؟ رضاخان در دوران سیاه خود اقتصاد ایران را به اقتصاد بین الملل قفل کرد، آیا توانست امنیت ملی را حفظ کند؟ شهریور 1320 همان نظام بین الملل آنچنان زیر گوشش زد که از امنیت ملی چیزی باقی نماند .
2- اگر مسئله اول ما هم تولید ثروت باشد ما ناگزیر از انقلاب بودیم چون نفت و سرمایههای کشور به تاراج می رفت.
اینکه می گویید باید خانه تکانی تئوریک بکنیم و به این سوال پاسخ دهیم که مسئله اصلی ما اقتصاد است یا هویت و امنیت ملی؟ از پیش پاسخ خود را داده اید. آیا شرمآور نیست برای یک ایرانی که تربیت فاطمی ، حسینی و مهدوی دارد به هنگام انتخاب «ثروت» و «هویت ملی و امنیت ملی» اولی را انتخاب کند و به دومی پشت پا بزند؟
اصلا مگر اجانب به ما فرصت خواهند داد که یکی از این دو را انتخاب کنیم؟ تجربه شکست مشروطه و نهضت ملی نشان می دهد دشمن هر دو مقوله را مورد هجوم قرار می دهد و اساسا حیثیتی برای ملت ایران باقی نخواهد گذاشت که به یکی از این و ترجیح اولی به دومی فکر کند!
3- آقای سریع القلم می گوید ساخت قدرت باید در ایران تغییر کند. مدیریت کشور دچار مرض کم دانشی است، نظام بین الملل و اقتصاد بین الملل را نمی شناسد، نگاه اروپاییها این است که ایران تهدیدی برای غرب نیست.
آیا واقعا نخبگان و رهبران جامعه ما از هویت غرب ، مقاصد غرب به ویژه اروپاییها دچار کم دانشی هستند؟
اینکه یک ایرانی در اروپا آن هم پس از برجام نمی تواند یک دلار یا یک یورو را چنج کند، یا در یک بانک اروپایی حساب باز کند، نشانه آن است که اروپاییها ایران را تهدیدی برای غرب نمی دانند.
وزیر خارجه ما می گوید ما در لندن نمی توانیم پول پرسنل خودمان را از طریق بانک بدهیم. دیپلماتهای اروپایی در تهران حقوق خود را چمدانی دریافت می کنند. آیا این نشان می دهد که اروپاییها ایران را تهدید برای غرب نمی دانند؟
اگر ساخت قدرت در ایران تغییر کند قفل اقتصاد بین الملل باز می شود؟ چه تضمینی برای آن است؟ چرا حرفی می زنید که حتی مخیله یک سیاستمدار غربی علیه ایران اثری از آن نیست؟!
4- ایران پس از انقلاب نه سر جنگ با نظام بین الملل و اقتصاد بین المللی دارد و نه سر تسلیم به این نظام ظالمانه فرود می آورد. انقلاب ایران تعریف خاص خود را دارد.
نظام بین الملل - بخوانید فقط چند قدرت قداره بند جهانی - جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی شناسند. از اولین روز پیروزی تا همین امروز یک لحظه از جنگ و ستیز با انقلاب دست برنداشته اند، حال آنکه ایران بارها در اعلام سیاست خارجی خود و چشم انداز بیست ساله اعلام کرده است با جهان قصد تعامل سازنده دارد. نمونه اخیر آن هم مذاکرات هسته ای و رسیدن به توافق برجام بود، اما نظام بین الملل با ما چه کرد؟ آنها به توافقی که هنوز مرکب امضای آن خشک نشده است عمل نکردند و صریحا گفتند نظام بین الملل کشک و پشمی نیست و تابع هیچ قرار و مدار و عهد و پیمان بین المللی نیست. چرا آقای سریع القلم این امر بدیهی را انکار می کند؟
آنها هویت ملی ما را به رسمیت نمی شناسند. امنیت ملی ما را با جنگ نرم و سخت هدف قرار دادهاند. آنها اجازه نمی دهند ما سهمی از قدرت اقتصادی را در جهان داشته باشیم. در نظام بین الملل شرط ورود ایران را سرنگونی نظام و سپردن آن به یک مشت عیاش وطن فروش و فاسد و فاسق کردند. این وسط ملت ایران چه باید بکند؟ ملتی که با هزاران شهید ، جانباز و ایثارگر پای هزینه های یک انقلاب الهی نشسته است چه باید بکند که حضرات مدیران نظام بین الملل او را بپذیرند و قفل اقتصاد بینالملل را روی آن باز کنند؟
آقای سریع القلم با پا گذاشتن روی غیرت ملی می گوید برای رسیدن به ثروت باید با هویت ملی و امنیت ملی خداحافظی کنید. پاسخ این است؛ شما اطمینان دارید با وداع با هویت ملی، ثروت ملی تضمین می شود؟! یک ملت با رهبران فداکار آن با عبور از دریایی از خون می گویند تضمین نمی شود. تاریخ یکصد سال اخیر ایران می گوید تضمین نمی شود.
همین مذاکرات خفت بار بدون نتیجه برجام نشان می دهد تضمین نمی شود، آقای سریع القلم می گوید می شود! این یعنی سیر و سلوک در عالم «وهم» و «خیال» و دوری از عقلانیت و مبانی حکمت در سیاست به ویژه در سیاست خارجی!
او حقایق تاریخ معاصر را منکر است! تجربیات گفتگوها در سطوح مختلف را منکر است! با این همه در نهایت بی انصافی، مسئولین را متهم به بی دانشی در مورد نظام بین الملل و اقتصاد بین الملل می کند . اگر ما در جمهوری اسلامی فقط یک دوست مثل سریع القلم داشته باشیم اصلاً نیازی به دشمن نداریم. چون هیچ تئوری ای مثل تئوری وی نمی تواند ثروت ملی را به باد دهد و هویت و امنیت ملی را در معرض تاراج قدرتهای جهانی قرار دهد.
پی نوشت:
1- سایت جماران – 29/11/96