ادب و هنر

تئاتر انقلاب؛ یعنی تئاتر مردمی

*محمد دیندار
یکی از هنرهایی که با پیروزی انقلاب اسلامی و بعدها با شروع جنگ تحمیلی حرکت خوبی را برای به نمایش کشیدن جلوه های انقلاب و حضور مردم در صحنه های مختلف آغاز نمود، هنر نمایش یا همان تئاتر بود.
بیاد داریم که در آن دوران مساجد و مدارس ازجمله اماکنی بودند که پذیرای چنین نمایش هایی گردیدند. چنانکه هنرمندان جوان و نوجوان با راهنمایی بعضی پیشکسوتان به اجرای نمایش هایی در مساجد می پرداختند که مفاهیم مذهبی و انقلابی در آنها متجلی بود و به این ترتیب چنین حرکتی در نفوذ تئاتر در بین عموم مردم توفیقات زیادی را به همراه داشت. اجرای اینگونه نمایش ها البته در مدارس نیز اثرات قابل توجهی در پی داشت و باعث  گردید تا دانش آموزان زیادی علاوه بر بهره گیری از نمایش های ارزشی، علاقه زیادی برای رو آوری به تئاتر از خود نشان دهند. با شروع جنگ تحمیلی باز هم هنر نمایش تحرک بیشتری از خود نشان داد و گروه های تئاتری بسیاری راهی مناطق جنگی گردیده و در جبهه ها و پشت جبهه ها و همچنین شهرهای جنگی به اجرای نمایش هایی با مضمون پایداری و مقاومت پرداختند و در روحیه بخشیدن به رزمندگان و مردم مناطق جنگی نقش در خور توجهی ایفا نمودند. البته در آن دوران این تنها رزمندگان و مردم نبودند که از این نمایش ها بهره گرفته و روحیه کسب می کردند، بلکه گروه های نمایشی که از سراسر ایران در جبهه های جنوب و غرب و در  میان رزمندگان و مردم شهرهایی همچون اهواز، دزفول، سوسنگرد، آبادان، خرمشهر و غیره حضور می یافتند نیز با  مشاهده روحیه، ایمان و ایثار  رزمندگان و مردمی که حاضر به ترک سنگر و کاشانه خود نشده و با تمام وجود از کیان خود دفاع می کردند، تأثیرات بسیار زیادی از این جلوه های صبر و پایداری کسب نموده و فرصتی طلایی می یافتند تا هنر خود را صیقل بخشند. حضور هنرمندان تئاتر در این محیط های معنوی و حماسی باعث می شد تا نویسندگان و کارگردانان این نمایش ها به سوژه های بی کران و بکری دست یافته و بعدها آنها را دست مایه نمایش های خود سازند؛ نمایش هایی که این بار در شهرهای دور از جبهه اجرا می گردید و جلوه های ایثار رزمندگان و مردم مناطق جنگی را برای پایتخت نشینان و مردم سایر استان ها متجلی می ساخت. به این سان آن سالها هنر تئاتر فرصتی طلایی یافته بود تا با چنین بده بستان های فرهنگی و معنوی هم  تأثیر گذار باشد و هم تأثیر پذیر، هم روحیه ببخشد و هم روحیه بگیرد. نگارنده بیاد دارد که تأثیر این گروه های تئاتری در دوران دفاع مقدس در شهرهای جنگی چنان بود که در سال های اول جنگ و اوج درگیری ها و در شرایطی که جبهه ها سخت نیازمند نیرو بود، یک روز فرمانده وقت سپاه خوزستان، یعنی جناب آقای علی شمخانی به چند تن از نیروهای رزمنده که در خط مقدم جبهه مشغول رزم بوده و در عین حال ازهنرمندان تئاتری نیز بودند، پیام داد که به اهواز برگردید و برای روحیه بخشیدن به مردم شهر اقدام به اجرای تئاتر نمایید، زیرا در این شرایط روحیه دادن به مردم از طریق هنر خود نوعی رزم محسوب می شود؛ یکی از این هنرمندان رزمنده که بعدها به  چهره ای شناخته شده و محبوب در سطح ایران تبدیل شد، زنده یاد " حسین پناهی" بود.
با همه ی اینها با پایان جنگ تحمیلی و علی رغم اینکه در این سالها فرصتی دست داده بود تا دریایی از سوژه و مضامین عالی که نتیجه فداکاری و ایثار هشت ساله ی مردم مسلمان ایران در برابر دنیای استکبار و نوکر مزدورش صدام بود، نصیب هنرمندان رشته های مختلف از جمله تئاتر گردد، اما به علت اینکه دستگاه های فرهنگی و دانشکده های هنری آنگونه که باید نتوانستند جهت گیری درستی را اتخاذ نموده و کلاس های هنری و نمایش به محلی برای آموزش بی چون و چرای مبانی و مکاتب هنری غرب تبدیل گردید، در نتیجه هنر تئاتر روز به روز فاصله خود را با مضامین مردمی و انقلابی بیشتر و بیشتر نمود و اینک کار به جایی رسیده است که تئاتر انقلاب را تنها می توان در هنگام جشنواره تئاتر فجر و سالی یکبار مشاهده نمود؛ در حالی که در بقیه ایام سال،سالن های نمایش عاری از اجرای چنین نمایش هایی می باشند. این در حالی است که اگر قائل به این هستیم که هنر تئاتر باید نسبت بیشتری با مضامین مرتبط با انقلاب اسلامی داشته باشد و به یک جریان تأثیر گذار، پاینده و جاری در منظومه هنر کشور تبدیل گردد، باید با اتخاذ سیاست های درست و برنامه ریزی های صحیح فرهنگی و پرهیز از نگاه سلیقه ای، شرایط بهتری برای نمایش هایی اینچنین فراهم گردد. البته باید به این نکته مهم و اساسی نیز توجه نمود که تئاترانقلاب نباید تئاتری شعاری و یا عاری از جنبه های زیبایی شناسانه و با سوژه های تکراری محسوب گردد، بلکه تئاتر انقلاب، تئاتری است که باید دغدغه آرمان های انقلاب اسلامی و شعار اصیل و اصلی آن یعنی "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" را از طریق نمایشنامه ها و متونی قوی و جذاب به عامه مردم و بخصوص نسل جوان ارائه نماید و حرف ها و دغدغه های مردم در آن بازتاب و متبلور باشد.
 تئاتر انقلاب در شرایط فعلی اگر می خواهد زنده بماند و با مردم حرف بزند و اگر می خواهد با آنها زندگی کند، باید هرگونه انحرافی را از مسیرراستین انقلاب فریاد زده وهرگونه مردم گریزی و مردم فریبی را افشا نماید. تئاتر انقلابی در سال 1390 بطور مسلم باید "فرزند زمان خویش" باشد و نمود و اجراهای آن تنها به مقطعی خاص مانند دهه فجر و جشنواره ای خاص مثل تئاتر فجر محدود و محصور نشود.
باری! در چنین شرایطی که تئاتر انقلاب ازیک جریان وبرنامه ریزی صحیح و جاندار برخوردار نیست و اجرای چنین نمایش هایی را تنها سالی یکبار آن هم به شکلی کلیشه ای و گاه سفارشی در جشنواره تئار فجر شاهد هستیم،این پرسش و ضرب المثل در ذهن تداعی می گردد که آیا براستی:" با یک گل بهار خواهد شد!؟"
این پرسشی است که دستگاه های مختلف از جمله: شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش عالی و دانشکده های هنری باید بطور جدی و نه تنها به شکلی گذری و مناسبتی در پی پاسخی برای آن باشند. پاسخی  که هم راهگشا بوده و هم افکار عمومی را قانع سازد.

https://shoma-weekly.ir/1cvory