زنان

برخورد سلیقه‌ای دولتها مانع ساماندهی حجاب و عفاف شده است

عدم پیش بینی هزینه های ناشی از مقاومت برخی گروه ها و مسائلی از این دست سبب شده است که هرگاه دولت ها گارد مقابله گرفته اند، به سرعت کوتاه بیایند، تا انجا که اقشار مختلف فکر می کنند که تصمیمی که اتخاذ می شود امکان چانه زنی درباره ی آن وجود دارد و می توان از اهرم اعتراض یا فشار برای توقیف برنامه ها سود جست
گفتگو: نفیسه زارعی- نگاه به مسئله بدحجابی از دریچه سیاست موضوعی است که برای یک آسیبشناسی تمام عیار از یک معضل فرهنگی میتواند بسیاری از نقاط ابهام وضعیتی را که امروز در آن به سر میبریم روشن کند و حتی ما را به یک راه حل جامع در خصوص مبارزه با این پدیده برساند، از همین جهت ما به سراغ کبری خزعلی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و در طی گفتگویی از زوایای نقش دولتها و نهادهای متولی این حوزه در ادوار مختلف تا به امروزدر شکل گیری و رشد این پدیده جویا شدیم.

بی حجابی سیاسی چگونه پدیدهای است و اصولا چه تفاوتهای ساختاری با بیحجابی رایج در سطح جامعه یا بیحجابی فرهنگی دارد؟

بدحجابی سیاسی عملی عامدانه در جهت مخالفت سیاسی با نظام است. بدحجابی که در حال حاضر در بخشی از جامعه رایج است خاستگاه فکری مدونی ندارد؛ اما بدحجابی سیاسی متکی بر تفکری مدون و نظام یافته است بدحجابی رایج، ریشه در ضعف فرهنگی و یا خودباختگی فرهنگی دارد. اما بدحجابی سیاسی ترفندی است از سوی مخالفان انقلاب اسلامی که به قصد بیارزش کردن ارزشهای برخاسته از انقلاب صورت میگیرد و هدف از آن بیاعتنایی به سیاستهای فرهنگی و اجتماعی نظام است.

آیا در نوع برخورد با این دو نوع پدیده ضد فرهنگی نیز تفاوتهایی وجود دارد؟

در برخورد با پدیده بدحجابی، باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن را از هم متمایز کرد و متناسب با خاستگاههای آن، به برخوردی سنجیده و برنامهریزی پرداخت. برخورد خصمانه و قهرآمیز با بدحجابی ولو با بدحجابی فرهنگی امکان دارد باعث گرایش افراد به سوی بدحجابی سیاسی شود؛ از طرف دیگر و بالاتر از آن عدم اعتماد و حمایت مردم به برنامه ریزیهای مسئولان که ناشی از عدم موضع دقیق در قبال مبارزه با بدحجابی است و باعث گسترش هر چه بیشتر بدحجابی سیاسی از یک طرف و ضعف حمایت اکثریت مؤمنین در طرف مقابل میشود.

یکی از موضوعات مهم در عرصه ضدفرهنگ بیحجابی، بحث گریز از حجاب است شما کدام عامل سیاسی کمتر دیده شده را در این مقوله موثر میدانید؟

عوامل گوناگونی در این مسئله دخیل هستند، بعضا روشهایی که به نام دین در دفاع از حجاب به اجرا درآمدهگاه خود از عوامل گریز از حجاب بوده است. به کارگیری روشهای خشن و غیرمشروع و بدون نظارت و هدایت حکومت به ویژه در اوایل انقلاب توسط برخی افراد خودسر، تاثیرپذیری برنامهها و سیاستها از وضعیت سیاسی به ویژه در زمان نزدیک به انتخابات و نیاز به آراء عمومی و استفاده ابزاری از رأی مردم و ناهماهنگی مسئولان مربوطه، در مقابله سیاسی موثر بوده است. چنانکه وضع قوانینی که به ویژه نوجوانان را بیش از آنچه منظور شارع بود، در تنگنا قرار میداد در تنفر از حجاب تاثیر داشت. به عنوان مثال لزوم رعایت حجاب در مدارس دخترانهای که محل تردد نامحرم نیست، به ویژه در زمین ورزشی که بدن گرمتر و در حال حرکت بیشتری است، میتواند به نارضایتی از حجاب بینجامد. اگر شعارزدگی و فقدان مطالعات کارشناسانه در حوزههای
تصمیم
گیری نبود پیش بینی این قبیل تعارضات که بالاخره اقتضائات خود را بر مسئولان تحمیل مینماید، چندان غیرقابل پیش بینی نبود.

تغییر سریع سیاستها و رویه دولتها در مورد حجاب در کشور ما معمولا توجه به این مهم را با پستی و بلندیهایی همراه کرده است، مسئول اصلی این ماجرا کیست؟

تغییر سریع دولتها کشور را با مشکل عدم ثبات در برنامهها و سیاستها مواجه میسازد. در برخی کشورها احزاب حاکم سیاستهای بلندمدت خود را تدوین کردهاند و تغییر افراد جزر و مد شدیدی در وضعیت ایجاد نمیکند که در کشور ما نیز مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی انقلاب فرهنگی علیالقاعده ثبات سیاستهای کلی و راهبردی را تضمین میکنند، اما مشکل اینجا است که دولتها هر یک براساس برداشت خود سیاستها را پیگیری میکنند وگاه نیز سلایق خود را بر سیاستهای کلان و برنامههای مصوب ترجیح میدهند. در موضوع حجاب شاهد بودیم که پیگیری آن برای برخی دولتها اولویت نداشت و برخی نیز اصولاً به مداخله در موضوع پوشش اعتقادی نداشتند. به عنوان مثال در تاریخ ۱۴/۱۱/۷۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی «طرح توسعه فرهنگ عفاف» را تصویب و به دولت ابلاغ نمود اما به دلیل آنکه این طرح، از نگاه وزارت کشور دولت اصلاحات، ضروری نبود، بایگانی شد.

پیامدهای ناهماهنگی و عدم داشتن عزم جزم در دستگاههای دولتی در خصوص این مسئله چه بود؟

دولتها در مقاطع مختلف نشان دادهاند که عزم و هماهنگی لازم را برای پیگیری اموری که نیازمند استمرار یا ثبات قدم است، ندارند. به عنوان مثال با وجود آنکه ایران از حادثه خیزترین کشورها در زمینه تصادفات رانندگی است، اما هرگاه که قوای انتظامی برای بهبود وضعیت اقدام کردهاند یا با ملاحظه کاریهای برخی عقب نشستهاند و یا خودانگیزه پیگیری قاطعانه و مستمر را نداشتهاند. در موضوع حجاب مسئله قدری پیچیدهتر است. فشارهای بینالمللی بر سر مفاهیم حقوق بشری و وجود روحیات سازشکارانه، ناهماهنگی در میان نهادهای پیگیر و مسئول کهگاه به تخطئه یکدیگر انجامیده است، عدم پیشبینی هزینههای ناشی از مقاومت برخی گروهها و مسائلی از این دست سبب شده است که هرگاه دولتها گارد مقابله گرفتهاند، به سرعت کوتاه بیایند، تا آنجا که اقشار مختلف فکر میکنند و تصمیمی که اتخاذ میشود امکان چانه زنی درباره آن وجود دارد و میتوان از اهرم اعتراض یا فشار برای توقف برنامهها سود جست.

در برخورد با معضل بیحجابی گاهی شاهد ضعف انگیزه در عوامل متولی کار هستیم، این ضعف و کم کاری چه آسیبهایی را به روند کار، وارد میکند؟

مشخصه مهم بدنه اجرایی آن است که ترکیب غالب آنها را کسانی تشکیل میدهند که با انگیزههای مالی خدمت میکنند و دغدغههای فرهنگی و اصلاحگرانه برای همه آنان اصل نیست. چنین افرادی را در اموری میتوان به راحتی به کار گرفت که کلیشههای مشخص و قابل محاسبهای دارد، اما انجام صحیح امور کیفی را که هنوز در قالب شاخصهای کمی قابل ارزیابی نشدهاند، نمیتوان از این مجموعه انتظار داشت. در غیر این صورت با واکنش ظاهرگرایانه مردم مواجه میشویم که به ظاهر ضابطه پوشش را، در حدی که مورد مؤاخذه واقع نشوند رعایت کردهاند اما همین پوشش را وسیلهای برای تظاهرات جنسی و یا به مسخره گرفتن قانون قرار دادهاند.

آیا در این رابطه نیروی انتظامی در جایگاه حقیقی خود فعالیت کرده است؟

البته زحمات خالصانه نیروی انتظامی که در عرصههایی غیرقابل جایگزین است در جای خود شایان تقدیر و تشکر است. میدانیم که پرسنل نیروی انتظامی به عنوان ناهیان از منکر در موضوع حجاب وارد شدهاند. این حضور با دو مشکل مواجه بود؛ اول آنکه ورود پرسنل موظف در عرصههای فرهنگی که نیازمند شور ایمانی و دغدغه جدی است، چندان تأثیرگذار نیست و دوم آنکه این مجموعه برای ورود در این عرصه از توانمندی فرهنگی لازم برخوردار نیستند. بنابراین بهتر است قوای انتظامی در جایگاه اصلی خود به عنوان ضابطان قوه قضائیه با جرم برخورد قانونی و مقتدرانه کنند نه آنکه در نقش مشاوران فرهنگی ظاهر شوند.

در ادوار مختلف ما شاهد وجود طرحهایی هستیم که در ابتدا مفید به نظر میآمد و بعد از گذشت مدتی نتیجه معکوس میداد شما علت این شکستها را در چه میدانید؟

ما نباید نقش دولت در مبارزه با منکرات و بدحجابی را نادیده بگیریم اما این مهم سازوکار مناسب خود را میطلبد. فقدان اتاق فکر، بخشی نگری و فقدان نگاه آینده نگرانه و غلبه نگاه حقوقی بر نگاه فرهنگی را در نوشتهها و گفتههای مدیران و مسئولان میتوان دید. ضعف نگاه کارشناسانه سبب شده است که اولااقدامات انجام شده با عکس العمل جامعه کارشناسی مواجه شود، ثانیاً به دلیل ناکام ماندن فعالیتها این ایده تقویت میشود که نمیتوان کاری انجام داد و به همین دلیل زمینه اقدامات بعدی از میان میرود. از سویی آنچه به عنوان طرح ساماندهی مد و لباس در مجلس شورای اسلامی مطرح گردید، اگر به عنوان حلقهای از یک زنجیره و در ضمن یک کلان طرح و با ملاحظه جوانب مختلف آن انجام میشد میتوانست زمینهای برای اصلاح وضعیت باشد اما در حال حاضر که صرفاً به عنوان یک اقدام جزیی پیگیری میشود، چه بسا صرفاً به تکثیر مدلهای لباس بینجامد، در خدمت توسعه حس تنوع طلبی قرار گیرد و طرحهای اسلیمی و بومی را موضوع تبرج و خودنماییهای خلاف شرع قرار دهد.

شما عمدهترین دلایل بیمهری سیاسی نسبت به مسئله عفاف و حجاب را چگونه ارزیابی میکنید؟

تعدد و تنوع سازمانهای مسئول با فعالیتهایگاه متعارض، ناهماهنگی میان مجموعههای مدیریتی نظام و عملکرد برخی دستگاههای فرهنگی کشور در زمینهسازی برای رفع ابتذال و دامن زدن به برخی سیاستهای ضد فرهنگی و در تباین با سیاستهای دستگاه قضائی مبنی بر جرم تلقی کردن این سنخ تظاهرات، عدم ارایه تعریف مشخص از پوشش الزامی زنان متناسب با ضرورت-های بومی، منطقهای، فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی بخشی از این دلایل است، همچنین توجه ناکافی به نقش و اهمیت ساختارهای نظارتی و کنترل غیر رسمی و
برنامه
ریزی مناسب برای بهره گیری از مشارکت جمعی مانند ساماندهی امر به معروف و نهی از منکر مردمی در حل معضلهای اجتماعی، عدم هماهنگی و همکاری سازمانهای مجری سیاستها و عدم هماهنگی و پیروی و تبعیت آنها از یک قانون مدون در کنار گرایش دولتمردان از سادهزیستی به تئوریزه کردن اشرافیت و رفاهزدگی پس از دفاع مقدس، عدم نظارت و سازماندهی در تولید و واردات لباس و پوشاک در بازار مسلمین، نگاه لیبرالی به موضوع عفاف و حجاب در بین برخی مسئولین نظام، مخدوش شدن حجاب استاندارد از طریق نسبی گرایی در تعاریف دولتهای مختلف نیز از دلایل مهمی است که باید به آنها توجه شود.

استفاده از قابلیت شبکههای اجتماعی مجازی برای اشاعه بد حجابی، وجود شبکههای هرمی تبلیغ بد حجابی به ویژه در دانشگاهها، تشکیک ضرورت مسئولیت حکومت در مبارزه با بیحجابی، تبدیل شدن بدحجابی به نمادی از مخالفت با حکومت اسلامی و مخالفت با قانون حجاب، عدم حمایت اجتماعی نظام از امران به معروف و ناهیان از منکر بدحجابی، بازنمایی منفی حجاب زن مسلمان در رسانههای غربی و انعکاس آن در ایران، معرفی حجاب به عنوان نماد خشونت علیه زن، عدم تساوی حقوق زن و مرد و دموکراسی، معرفی شدن حجاب به عنوان نماد اصولگرایی، بنیاد گرایی و در نتیجه عدم رعایت حجاب از سوی مخالفین و ناهماهنگی در تصمیمگیریها و اختلاف سلیقه میان مسئولین نظام اسلامی، سبب آسیبپذیری اجرای قاطع حجاب در جامعه از جمله مسایلی است که نیازمند توجه جدی است.

https://shoma-weekly.ir/7JccxC