ارزشها، دو نوع هستند. ارزشهای خدایی، ارزشهای انسانی.
امام حسین(ع) در روز توفانی عاشورا، از قتلگاه ندا در داد که اگر دیگر دین برای شما نمانده در زندگانی دنیایی خود، آزاده باشید.
در این 5 دهه انقلاب اسلامی به رهبری ارزشآفرین والای قرن معاصر، امام خمینی(ره) جبهه ارزشها و ارزشگرایان همواره زیبایی آفریدهاند و با صداقت و اخلاص خود، مشکلات و مسائل گوناگون را حل کردهاند.
ارزشگرانمایان، غیر ارزشیها و بی ارزشها در این نیم قرن همیشه مشکلآفرین بودهاند، ولو اسامی و عناوین ارزشی بر خود گذاشتهاند.
***
ارزشگرایی در محدوده چهرهها، موقعیتها، پستها و ادعاها هیچگاه محدود نمانده است.
رجایی در عضویت ساده موتلفه یا در رهبری این حزب، یا در زندان و شکنجهگاه طاغوت یا در نخست وزیری و در ریاست جمهوری همواره ارزشگرا و ارزشمند مانده و مظهری از ارزشگرای اسلامی شد.
منتظری در مسئولیت قائم مقامی رهبری نتوانست ارزشها را حفظ کند و در جبهه غیرارزشیها قرار گرفت و سوابق ارزشمندش گم شد، و خود ابزار ضد ارزشها شد.
***
در امتحان سخت این روزها، یک معیار و محک به قوت خود باقی است. آن معیار «ارزشگرایی» است.
آیا دولت در مسئولیتهای مملکتی، ارزشگرایان را به مسئولیت میگمارد؟
آیا مجلس به ارزشها و ارزشگرایان رأی داده و رأی میدهد؟
آیا در وزارتخانهها، برای انتخاب معاونان و مدیران، در پی ارزشگراها و مسئولیتدهی به عبادالله الصالحین هستند؟ تا دولت بتواند دولت کریمه شود؟ و دولت کریمه بتواند با تائیدات نصرالهی بر دشمنان و بر مشکلات پیروز گردد که و ما النصر الا من عنداله
***
آیا در حل مشکلات اقتصادی در عللیابی و در برنامهریزیها که مسلماً باید از کارشناسی و نظریهپردازی عقلایی و علمی بهرهمند باشد جایی برای ارزشهای الهی هست؟
اگر خدای متعال رزاق و تدبیرگر همه عالمیان و جهان هستی است به صراحت در قرآن فرموده «ولو أن أهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون.»
و فرموده؛ « وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى »
و فرموده «وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُّطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ».
آیا اثرات گناه فردی و اجتماعی و سیاسی در مبتلا شدن مردم به مشکلات اقتصادی در نظر گرفته میشود؟
آیا ثمرات ایمان و پاکدامنی و پاکی و خدایی و ارزشی کارکردن در رشد و توسعه اقتصادی در برنامهها جایگاهی دارد؟
***
در امور سیاسی آیا سیاست ارزشی اسلام و تحزب حزب الله و انتخاب عبادالله در سیاستگذاریها، جایگاهی دارند؟
آیا در بده بستانهای سیاسی، دستیابی به مقام و قدرت و ثروت، نیت اصلی سیاستمداران شده یا انجام تکلیف و وظیفه الهی؟
در شورای شهر برای انتخاب رئیس شورا و شهردار، آیا معیارهای ارزشی در نظر است؟ این شخص از گروه اصلاحطلبان است و باید با هزار ترفند اگر مسئول شد مقاصد و منافع آنها را برآورده سازد؟ یا از جریانهایی که فعلاً خود را اصولگرا مینامند ولی بجای پایبندی به اصول ارزشی دلبند رسیدن به پست و مقام و منافع هستند؟ کدامیک؟
***
به ارزشها باز گردیم.
ان الله مع الذین امنوا و عملو الصالحات