اگر مثل دیدیم ریشه تخلفی مسئله مالی است، یک جوری کمکش کنیم که این قضیه برطرف شود و این میشود امر به معروف و نهی از منکر.

دکتر اسدالله بادامچیان- سخن در خصوص فضائل و اهمیت مسئله امر به معروف و نهی از منکر بسیار گفته شده است. اما باید درباره عملیاتی کردن آن بحث کرد. امر به معروف، امر به خوبیهاست و همان گونه که از کلمه امر معلوم است، مسئله توصیه و تذکر و نصیحت نیست، بلکه نیاز به قدرت آمره دارد. مولا فرمود: «لا امر لا یطاع» اگر اطاعت نباشد، امارت هم به کار نمیآید، پس امر لازم دارد و باید از قدرت آمره استفاده کنیم. قدرت آمره در چند بخش هست. یک وقت حکومتی است، گاهی قدرت حکومت نیست، بلکه قدرت مردم است، گاهی هم یک گروه در حد خودش جمع میشود و تشکیلاتی کار میکند و قدرت پیدا میکند که در اصطلاح سیاسی به اینها گروههای ذینفوذ یا نخبگان میگویند.
پس امر به معروف اولین مسئلهاش این است که ما قدرت داشته باشیم و مهمتر اینکه این قدرت را باید ایجاد کنیم، امام فرمود: «امر به معروف یعنی اینکه قدرت آمره داشته باشیم.»
بخش دوم آن معروف است، یعنی خوبیها، نیکیها، زیبائیها. باید معروف را بشناسیم و فهرست کنیم.
بعد از شناخت دقیق منکر و معروف، باید تحقیق و تفحص کنیم که علل و عوامل دوری از معروف و ارتکاب منکر چیست؟
اگر مثل دیدیم ریشه تخلفی مسئله مالی است، یک جوری کمکش کنیم که این قضیه برطرف شود و این میشود امر به معروف و نهی از منکر.
پیش از انقلاب یک روحانی بزرگوار، مسجدش در کوچهای بود و منزلش سر کوچه بود و کتابخانهای داشت و معمولاً همان جا بود و گاهی هم شبها در همان کتابخانه میخوابید. خیلی آدم خوشاخلاقی بود. یک شب آنجا خوابیده بود که میبیند نصف شب دو نفر با قفل در بازی میکنند. از جا بلند شد و در را باز کرد و گفت: «بفرمائید.» دزدها ماندند که چه جوابی بدهند. روحانی پرسید: «کاری داشتید؟ من در خدمت شما هستم.» گفته بودند: «نه حاج آقا! کاری نداریم.» از آنها انکار و از ایشان اصرار که بفرمائید داخل. بعد از پذیرایی دوباره پرسیده بود: «حالا بگوئید مشکلتان چیست؟ آن هم این موقع شب؟» گفته بودند:«حاج آقا! ما خجالت میکشیم بگوئیم، ولی ما دزد هستیم. »
پس امر به معروف اولین مسئلهاش این است که ما قدرت داشته باشیم و مهمتر اینکه این قدرت را باید ایجاد کنیم، امام فرمود: «امر به معروف یعنی اینکه قدرت آمره داشته باشیم.»
بخش دوم آن معروف است، یعنی خوبیها، نیکیها، زیبائیها. باید معروف را بشناسیم و فهرست کنیم.
بعد از شناخت دقیق منکر و معروف، باید تحقیق و تفحص کنیم که علل و عوامل دوری از معروف و ارتکاب منکر چیست؟
اگر مثل دیدیم ریشه تخلفی مسئله مالی است، یک جوری کمکش کنیم که این قضیه برطرف شود و این میشود امر به معروف و نهی از منکر.
پیش از انقلاب یک روحانی بزرگوار، مسجدش در کوچهای بود و منزلش سر کوچه بود و کتابخانهای داشت و معمولاً همان جا بود و گاهی هم شبها در همان کتابخانه میخوابید. خیلی آدم خوشاخلاقی بود. یک شب آنجا خوابیده بود که میبیند نصف شب دو نفر با قفل در بازی میکنند. از جا بلند شد و در را باز کرد و گفت: «بفرمائید.» دزدها ماندند که چه جوابی بدهند. روحانی پرسید: «کاری داشتید؟ من در خدمت شما هستم.» گفته بودند: «نه حاج آقا! کاری نداریم.» از آنها انکار و از ایشان اصرار که بفرمائید داخل. بعد از پذیرایی دوباره پرسیده بود: «حالا بگوئید مشکلتان چیست؟ آن هم این موقع شب؟» گفته بودند:«حاج آقا! ما خجالت میکشیم بگوئیم، ولی ما دزد هستیم. »